باز نوروز آمده
خنده میزاید بهار
گونهى گل با نوای بلبل شیدا نوازش میشود.
شعله با طنازی خود
در میان بازوان باد میجوید پناه،
گل، خنده میزاید به باغ.
شاخههای سرو با باد ملایم،
بر لبان غنچههای نوشکفته بوسه میکارند.
جشن نوروز است، بهاران عشوهها دارد به کام.
جام می، هم بوسه میبخشد به هر آهوی رام.
آری، آری، جشن نوروز است و یاد شادمانیهایمان،
با لباس نو، کنار سفرهى هفتسین، در آغوش پدر،
گوش ما را فال حافظ مینوازد هر زمان
زندهى آیین مهرایرانمان هستیم ما،
شادمان از روزهای بیغمی
خوش بود در فصل گل، رخسار زیباروی بوسیدن.
ما نگهبانان نیکی، دشمن هرگونه کینه،
دست در دست، دوش بر دوش، سینه بر سینه، همآغوش با عزیزان،
مرد و زن، برنا و پیر، ناآشنای مهربان، بر گونهى هم بوسه میپاشیم.
ما نگهبانان نیکی، بانیان سرزمینی، پر ز مهر و عشق و انساندوستی هستیم.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد