logo





"برای شکوفه های بر باد"

پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۱ فوريه ۲۰۱۰

جهانگیر صداقت فر

برشاخ ِ نازک شعرم ترانه ئی شکفت؛
چه بی درنگ ولی
خموش شد به کوته ِ آهی.

وقت خزان نبود
که توفان موسم سرد
گذر کرده باشد از باغ
به قصد ِ شبیخون،
یا هنگامه ی بالش ِ بهار
تا شوق ِ عاشقی شاید
برچیده باشدش زشاخه به یادگار.
ترانه یی اما
به شکوه بلوغ ِ رسیدن
نرسیده مرده بود،
گلبانگی برنامده
در گلوی هَزاری فسرده بود.

***

آه....
چه چکامه یی از غروب و غریبی و تنهایی
یا گلایه - سرودی از سر ستوه،
چه حماسه یی از غرور ِ فتح افق های آشتی
یا قصیده یی از نت ِ نوحه ی اندوه،
چه جاودانه یی از تغزل ِ عشق
می توانست بود
آن غزلوار ِ نسروده.

****

دست ِ یکی دست ُبریده

گویا
غنچه ی نور را زشاخه ی خورشید جدا کرد
یا یکی دهان دریده
- به آهنگ ِ انحراف -
مرا به سوی سایه صداکرد.

به رغم ِ این همه
اما-
نگاه کن:
شمیم دلاویز شعر ناشکفته ی من
در مشام شط ِ زمان تا جاودانه جاری ست؛
اشارت هر جوانه به شاخسار ِ امید
بشارت بیداری ست.

****

جهانگیر صداقت فر تیبوران 28 ژانویه 2010

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد