logo





ما از آشتی ملی‌ استقبال می‌کنیم

يکشنبه ۲۰ دی ۱۳۸۸ - ۱۰ ژانويه ۲۰۱۰

احسان امینی

بی شک وعده ی الهی تخلف ناپذیر است و حق بر باطل پیروز میشود.اما آن چه امروز در ایران شاهد آن هستیم متوسل شدن سلطه گران و قدرت طلبان به هر ابزاری برای حفظ قدرت است.درست مثل غریقی که هنگام غرق شدن حاضر است همه ی دنیا را با خود غرق کند و لحظه ای بیشتر زنده بماند.از آن جمله خس و خاشاک خواندن و بزغاله و گوساله خواندن معترضان.در بند کردن دانشجویان،روحانیان و برخی فعالان سیاسی که خود از مبارزین و انقلابیون زمان رژیم ستم شاهی بودند.شکستن حرمت دانشگاهها ،تعطیلی مطبوعات ،اختلال در سیستم تلفن همراه و اینترنت،دروغ پراکنی و سعی در وارونه جلوه دادن حوادث اخیر از طریق رسانه های دولتی.تهدید مکرر معترضان و دست آخر به راه انداختن کارناوال عاشورا که در آن دست به سوزاندن قرآن زدند و با نسبت دادن آن به جنبش اعتراضی سبز و محارب خواندن مخالفان کمر به اجرای فاز جدیدی از سرکوب و کشتار بسته اند.
اکثریت معترض نه منافق است نه سر سپرده ی بیگانگان.متعلق به همان آب و خاک است.با تعدد عقاید و رنگ و نژاد. به نظر مخالف احترام میگذارد و همواره به این اصل معتقد است که ایران متعلق به همه ایرانیان است.اما در چهار چوب مبارزات مسالمت آمیز ذره ای از مطالبه ی حقوق شهروندی خود کوتاه نمی آید.از بسیجیانی که باتوم بر سر خواهرش می زنند کینه به دل نمی گیرد و وقتی آنها را بی دفاع می بیند مقابله به مثل نمی کند و به آنها پناه می دهد.علی رغم ماهیت صلح طلبانه جنبش ،اقلیت حاکم سعی دارد این حرکت را به خشونت بکشاند و با منحرف کردن آن راهی برای توجیه خشونت خود بیابد.خطر روزیست که اقلیت تا دندان مسلح در برابر اکثریت درد کشیده و خشمگین قرار گیرند و در کوچه های شهر شاهد برادر کشی و خواهر کشی از طرفین باشیم.و مطمئناً نتیجه این بازی باخت -باخت منجر به شادی دشمنان آن آب و خاک و گرگهای گرسنه ای همچون مجاهدین می شود.
اما گویا در کنار این سرکوبها سناریوی جدیدی در پیش است که می خواهد با سخت گیری ظاهری بر چهره های تندرو کودتا, روح بی طرفی و دلسوزی سایرین را به جامعه القأ کنند.بی شک حضور امثال مطهری ها در رسانه ای که اصولا بی طرف نبوده و بارها برادری خود را به کودتاچیان ثابت کرده نمی تواند تصادفی باشد.همچنین صحبتهای آیت الله خامنه ای که بسیجیان را به خویشتنداری دعوت کردند، میتواند نشانه های از طرح مسئاله آشتی ملی باشد.مفاهیمی که همواره با استفاده ابزاری مفهوم واقعی خود را از دست داده اند و چنان دست خوش تغییر شده اند که بعضا به بیراهه رفته اند.اگر آشتی ملی به آشتی میلی تبدیل شود قطعاً معترضان زیر بار آن نخواهند رفت و قصه به همین جا ختم نمیشود.اما اگر بین طرفین اتفاق نظر بر چگونگی تعریف آشتی ملی حاصل شود مسلما همه دلسوزان ایران باید آن را به جان بخرند.
کشورمان روزهای سخت و سرنوشت سازی را پشت سر میگذرد که می توانیم با وجدانی بیدار،ایمانی پایدار و آرمانی استوربا کمترین هزینه سرنوشت کشور را به صاحبان واقعی حکومت که همان مردم هستند بسپاریم. مردمی که حکومت آنها را در جبهه ی خود می داند .از نظر نگارنده تنها راه برون رفت از شرایط فعلی مشخص شدن خواست مردم و تن دادن بی چون و چرا به خواست اکثریت است.اکثریتی که معیار سنجش آن لشگر کشی های خیابانی نیست.بلکه به رسمیت شناختن تفاوت عقاید و سلایق و احترام به این تفاوت هاست.آسانترین و تنها راه تشخیص خواست اکثریت برگزاری رفراندوم عمومی است.راهی که ایران را از جنگ خیابانی،تجزیه و یا سؤ استفاده فرصت طلبان حفظ می کند.اگر حکومت معتقد است که پایگاه مردمی دارد و معترضین در اقلیت هستند میتواند اقتدار خود را به خبرسازان داخلی و خارجی نشان دهد و امیدهای هر آن که آنان دشمن می پندارند را نا امید کنند.اما اصل ماجرا این نیست و نرمش ظاهری حکومت هم به دلیل آگاهی عدم برخورداری از پایگاه مردمی است.در اینصورت تنها راهکار ممکن برای کمتر شدن هزینه‌ها این است که از برادران و خواهران هموطنمان که به هر دلیلی همراه کودتاچیان هستند دعوت کنیم که به این سیل عظیم مردمی جنبش سبز بپیوندند و به آغوش ملت بیایند و حساب خود را از دنیا پرستان اخرت فروش جدا کنند.امید است که بتوانند به خواهران و برادران راستین خود مهر بورزند و این آشتی ملی بتواند زمینه را برای برگزاری رفراندوم با نظارت مجامع بین المللی و تحقّق مردم سالاری در ایران زمین مهیا کند.
احسان امینی

وین -اتریش
10. Januar 2010

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد