سناریوی نخ نمای پاره کردن عکس آیت الله خمینی که توسط حکومت غیر مردمی و نا مشروع ایران طراحی شد به خوبی با هشیاری سبزها خنثی می شود.همان طور که می دانیم جنبش کنونی, چتر بزرگیست که توانست تقریبا تمام مخالفان و منتقدان سیاستهای نا بخرادنه سالهای اخیر و به خصوص معترضان انتخابات را در بر گیرد.با توجه به خواستهای اجتماعی و پیش زمینههای فرهنگی و عقیدتی بعضا متفاوت اعضای جنبش و نبود رهبریت مرکزی ،کمتر کسی پیش بینی می کرد که این جنبش پس از گذشت شش ماه همچنان انسجام خود را حفظ کند.اما جنبش نه تنها انسجام خود را حفظ کرد ،بلکه کم کم به یک اتفاق نظر رسید و کسانی که میتوانستند از قطبهای مختلف، رادیکالهای جنبش محسوب شوند با نزدیک کردن خود به آنچه که اصطلاحا آن را کف مطالبات می دانستند باعث شدند حکومت به سختترین روزهای بقای خود برسد و سر نگونی خود را بسیار زود تر از آنکه انتظار میرفت حس کند.یکی از آخرین حربههای آنها سناریوی عکس امام بود که توسط رسانهٔ ی تحت کنترل رهبر کودتا پخش شد.آنچه واضح بود این آغازی بود برای شروع یک سناریوی جدید.اولین واکنش سبزها اعلام مسیرها و فراخوان برای تظاهرات عمومی در صورت دستگیری احتمالی موسوی یا کروبی بود.سپس نقدها و تحلیل های بسیاری نوشته شد که در این میان گروهی پاره کردن عکس را قویا صحنه سازی می دانستند و بر این باور بودند که امکان ندارد مردم و دانشجوئ ایرانی به ساحت امام اهانت کنند .گروه دیگری اصرار خاصی به انکار نداشتند و فرض را بر این می گذاشتند که اگر هم این عمل توسط سبزها انجام شده چنان هم دور از واقعیت جامعه نبوده.و همانطور که میترا یوسفی در مطلبی تحت عنوان "گسست, پیرامون پاره شدن عکس خمینی" می نویسد:
“ امروز دیگر پاره شدن عکس امامی که تاریخ گواه و سند جنایت اوست، در برابر تجاوز، شکنجه و زندانی کردن صدها شهروند عادی و دانشجویان مبارز آن سرزمین، کوچکترین اهمیتی نمی یابد. اگر در این برهه تاریخی صحبتی از حوادث دهه شصت و تاکید مشخص موسوی بر آرمان های امام راحل نبود، نه به دلیل ضعف حافظه ی تاریخی بلکه تنها و تنها برای غنیمت شمردن فرصتی تاریخی بود برای رهایی از سیطره ی فاشیسم اسلامی.“
اما نظر نگارنده این بود که این قضیه را نادیده بگیریم چون موضع احتیاطی باعث سؤ استفاده حکومت و موضع افراطی باعث افزایش فشار و سرکوب بیشتر می شود.و اصولا اکثریت سبزها خواهان دموکراسی به معنای واقعی هستند که در آن هم طرفداران امام جای دارند و هم مخالفان خمینی.
همانطور که پیش بینی می شد این پاره شدن عکس ادامه داشت و صدا و سیمای حکومت از مردم ولایت مدار ایران اسلامی دعوت کرد که در راهپیمایی ۲۷ آذر ضمن محکومیت اهانت به ساحت مقدس آیت الله خمینی و تجدید میثاق با ولایت فقیه, جواب دندان شکنی به یاوه گویان بدهند.اما متاسفانه آقایان در محاسبات دچار اشتباه شدند.آنها فکر می کنند که چون مردم در روز قدس و ۱۶ آذر شرکت کرده اند این بار هم شرکت می کنند تا پس از آن رهبر کودتا به ما چنگ و دندان نشان دهد که ممکن است اختلافات داخلی هم وجود داشته باشد ولی جایی که مساله اصل نظام باشد مردم در صحنه اند.غافل از اینکه از آن نظام هم دیگر چیزی باقی نمانده است. اعضای جنبش در نمایش مضحک آنها شرکت نمی کنند تا بار دیگر اتحاد خود را به حکومت غیر مردمی و نامشروع ایران نشان دهند.
تکلیف دوستانی که مخالف خمینی هستند و کسانی مثل من که در حل مسایل مهمتری از جمله پایمال شدن حقوق اولیه شهروندی خودشان گیر کرده اند و علاقهای به اسیر شدن در بازی سیاسی کودتاچیان ندارند معلوم است.میماند کسانی که به امام خمینی اعتقاد دارند و قلبشان از این حرکت کودتاچیان آزرده شده است.آنها را به بازخوانی تاریخ اسلام دعوت میکنم.سال ۳۷ هجری زمانی که در جنگ صفین معاویه قرآنها را بر سر نیزه کرد و اختلاف و دو دستگی بین سپاهیان حضرت علی پیدا شد،حضرت فرمودند که اگر من قرآن ناطق ام قرآن در سینهٔ من جای دارد. اما افسوس که گوش شنوایی نبود. حال هم شما بدانید که نباید فریب آنها را بخورید چون امام در قلب شماست.
پنجشنبه ۲۶ آذر ۱۳۸۸
وین – اتریش
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد