روز شنبه به تاریخ 21 نوامبر بنا به فراخوان انجمن کردهای ایرانی مقیم استکهلم در اعتراض به اعدام های اخیر در منطقه کردستان ایران در مدبوریارپلاتسن استکهلم بر گزار شد که جمعی از کردهای ایرانی و دیگر ایرانیان در این تجمع اعتراضی حضور یافتند.
در میان اعدام شدگان اخیر منطقه کردستان ایران، اعدام احسان فتاحیان قلب هر ایرانی را ریش ساخت، اما احسان چه زیبا منظومه حماسی که نشان از مقاومت مردم کردستان برای دستیابی به حقوق انسانی دارد، آفرید. نه نه نه و صد البته نه، مرگش زیبا نبود که "مرگ اهریمن خو و آدمیخوار است". زیبایی منظومه حماسی او فریاد ملتی بود که داد می خواهد این بیداد زمان را، به همین جهت و به حجت از پا نیافتادنش و نلغزیدنش با وجود همه جور و ستمی که در شکنجه گاهای جباران زمان بر قامت ستبر او رفته، از او سنبلی ساخت که در تاریخ اسطوره ها و فرهنگ ملت ها ثبت خواهد شد عینأ همچون ندا و سهراب.
سراسر دوران زندانی و در بند بودن احسان فتاحیان مملو از مقاومت آگاهانه و عقلانی در برابر شکنجه گران است، شکنجه گرانی که از او اطلاعات و خودزنی از طریق ظاهر شدن در سیمای این صدا و سیمای مشئوم جغد شب که پیام جاهلیت و خرافه را بربلندای ایران زمین ناقوس کرده، طلب می کردند ، تا این قوم اهریمن خو که به راه بهروزی مان چنگ انداخته و آنرا مسدود ساخته، چند صباحی بتوانند بر مسند مکنت و قدرت تکیه زنند.
اما احسان با تمام وجود و سرشار از اندیشه به زیبایی زندگی و آگاهی به واقعیتی که سرنوشت زندگی او را به مخاطره خواهد انداخت، "ندا"ی زندگی انسانی در ایران که طبعأ موضوع حل مسئله کردستان ایران وچهی از آن است را سر داد و زندگی خود را برای زندگی، بخشید.
او در برابر چشمان خیره شده مأموران اجرای حکم اعدام و هنگامی که طناب دار را بر گردن داشت، خود صندلی زیر پای خود را کنار زد تا به اهریمنان حاکم بر کشورمان پیام دهد که، این منم که سرنوشت خود را در راه انسانیت برگزیدم حتی مرگ را برای زندگی، و بدینسان منظومه حماسی برای زندگی آفریده شد و احسان به راه ندا و سهراب و هر سه سنبل یگانگی در راه انسان و رستگاری او به تاریخ پیوستند تا " ثبت شود بر جریده عالم دوام" و مقاومت نور بر تاریکی در گستره ایران زمین
زندگی زیباست ای زیباپسند
زنده اندیشان به زیبایی رسند
آنچنان زیباست این بی باز گشت
کز برایش می توان از جان گذشت
اما آنچه حیرت آور است آنست که؛ چگونه شیفتگان به قدرت مطلقه با بستن سنگ و گشودن سگ، پاسداران رذیلت و به بند کشیدن فضیلت می شوند و "هر شب ستاره ای به زمین می کشند" اما نمی بینند "آسمان غم زده غرق ستاره هاست" ! و چگونه نمی فهمند که تیره گی پیام معنوی و تقوایشان در حال منهدم و منهزم شدن از طریق ضیاء ذهن نسل حاضر است!
نیکروز اولاد اعظمی
استکهلم
niki_olad@hotmail.com