logo





جوانان نیروی تغییر و تحول در ایران

بخش هشتم

شنبه ۳۰ آبان ۱۳۸۸ - ۲۱ نوامبر ۲۰۰۹

علی صمد

alisamad.jpg
دهم- وضعيت روحي و رواني نسل جوان:

در طول 30 سال حكومت جمهوري اسلامي ايران، مشكلات روحي و رواني در ميان جوانان بسيارافزايش يافته است و آن ها در وضعيت بسيار نامطلوبي به سر مي‌برند. اين يك واقعيت اجتماعي است، واقعيتي تلخ و فراگير از سلامت جسمي و رواني نسلي كه در حال فرو ريختن است. عواملي چون فقدان امنيت شغلي، بي هويتي، عدم اطمينان نسبت به آينده، مشكلات اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، وجود انواع تحقيرها و تبعيض ها، رواج اعتياد، مشكلات ازدواج، وجود بي عدالتي، نبود آزادي هاي فردي و ... از جمله مواردي هستند كه باعث بوجود آوردن مشكلات روحي و رواني در جوانان شده است و اين مجموعه باعث نارضايتي از وضع موجود و باعث افسردگي شديد در ميان نسل جوان كشور مي‌شود. جامعه به او امكان گريز از عادت ها و پيش داوري ها را نمي دهد. گزارشات، آمار و ارقام و تحليل هاي داده شده در اين نوشته و اسناد بسيار ديگري، داير بر اين است كه روحيه پوچي، افسردگي، رخوت، سستي و بي حالي در جوانان روز به روز افزايش مي‌يابد. شور و شوق، انگيزه خودجوشي در ميان نسل جوان كشور به شدت كاهش پيدا كرده است. آن ها در بيان علل فقدان انگيزه، شور و زندگي و ايفاي نقش مشاركتي فعال و سازنده اجتماعي و شيوع افسردگي حرف ها و سخن هاي بسيار دارند ولي اين حرف ها و درد دل ها در رسانه هاي عمومي كشور منعكس نمي شوند. امروز درصد خودكشي و اعتياد به دليل بي توجهي به مشكلات روحي و رواني جوانان به شدت رو به گسترش است و اين زنگ خطري براي جامعه است. اين وضعيت با مسائل اجتماعي و از جمله امور سياسي رابطه تنگاتنگي دارد يعني اين كه جوان در شرايط فوق به شدت سلامتي جسمي و رواني، رشد اخلاقي و فرهنگي، اعتلاي علمي، شكوفايي شخصيتي و رشد زمينه هاي خلاقيت اش آسيب مي‌بيند و ديگر نمي تواند به ايفاي نقش اجتماعي، سياسي و فرهنگي و شركت در تعيين سرنوشت خود و جامعه بپردازد و به نوعي به سستي و پوچي در انجام كليه امور مي‌رسد. و بدين طريق نشاط و تحرك و سرزندگي از او دور مي‌شود و اميد و آرزو به فرداي بهتر و شادتر در ميان آنان از بين مي‌رود. آن ها دنياي پررنگي را براي زندگي مي‌خواهند ولي در حكومت اسلامي ايران آن ها چنين چيزي را تجربه نمي‌كنند و به خاطر همين خيلي از نسل سومي ها از اين كه كاري برايشان در جامعه صورت نمي گيرد نااميد و مايوس شده اند.
افسردگی جزء شایع ترین بیماری های روانی است و بسياري از آمارهاي رسمي حاكي از اين است كه ایرانيان جزء افسرده ترین مردمان کشورهای جهان محسوب مي شوند. بسياري از روانشناسان فقدان محيط با نشاط و وجود نداشتن راه هاى طبيعى و قانوني ابراز شادى و هيجان را علت استفاده از انواع مواد مخدر مى دانند. در واقع مي توان متذكر شد كه مواد مخدر وسيله أي براي جبران شاديي است كه راه طبيعى آن در جامعه وجود ندارد. مسئولين حكومت "تعداد بیماران روحی، روانی و افسرده ایران را 15 میلیون نفر اعلام داشته اند و از طرفی دیگر جمعیت افراد افسرده را حدود 10 تا 12 درصد کل جمعیت کشور ذکر کرده اند. افسردگی طی سال های اخیر در کشور افزايش يافته است، بطوری که هم اکنون سن افسردگی از 27 سال به 17 سال رسیده است و اگر برنامه ریزی دقیق و مناسبی برای کاهش تنش های اجتماعی صورت نگیرد، باید منتظر افزایش روند روز افزون افسردگی به ویژه در میان نسل جوان بود. مهمترين دلایل افسردگی در ميان جوانان فقر، خشونت های اجتماعی، خشونت در چهار چوب خانواده، بیکاری، طلاق، احساس فقدان آینده روشن، اعتیاد، عدم احساس آزادی، سرخوردگی های اجتماعی، فحشا، گرانی، تبعیض، رعایت نشدن حقوق شهروندي، آگاه نبودن از حقوق خود و ... می باشند"(1).
محمد رضا مسعودي در مقاله أي با عنوان "جايگاه و ضرورت شادي و نشاط ميان جوانان و گريز از نا اميدي و ياس
" در مجله اينترنتي فصل نو مي نويسد:" با آنکه 65 درصد از جمعیت کشور ما را جوانان زیر سن 30 سال تشکیل می دهند، اما به دلیل فقدان شادی و نشاط اجتماعی که به علت کشمکش های سیاسی درکشور رخ داده است، 25 درصد از این افراد درافسردگی به سر می برند"(2). هر جوان افسرده دارای یک سری مشکلات ابتدایی است که برای رفع ناراحتی و جلوگیری از پیشرفت بیماری اش، یا باید مشکلات اولیه او حل شوند یا با آن ها کنار بیاید. بنابر اين مي توان نتيجه گرفت كه بي توجهي به خواست ها، تمايلات و مشكلات روحي و رواني نسل جوان كشور مي‌تواند در آينده نزديك تاثيرات مخرب و ناهنجاري در جامعه به جا بگذارد. اگر حكومت نتواند به انبوه سوال هاي بي جواب انباشته شده نسل سوم پاسخي مناسب دهد بي شك باعث سايه انداختن نوميدي هر چه بيشتر و بي آيندگي بر ذهن و جان آن ها خواهد شد. در حال حاضر دل هاي اين قشر بزرگ اجتماعي بي اميد و روزهايشان خفته است. بايد آن ها را به اشكال گوناگون به تحرك، نشاط و جنبش درآورد.
مشخص است كه حكومت براي در نظرگرفتن شرایط روحی جوانان و پرداختن به مشكلات روانی آنان نیازمند برنامه‌ریزی طولانی مدت و بهره مند بودن از اطلاعات كافی در این زمینه است. موقعیت اجتماعی، موفقیت دركار یا تحصیل و برخورداری از موقعیت مالی مناسب از جمله عواملی هستند كه فرد را در برابر بسیاری از بیماری‌ها ایمن می‌كند. ساختارهای جامعه باید برای رفع نیازهای مردم و جوانانش شكل گیرند و بنا شوند. جوان امروزی به دنبال شادی، نشاط،اشتغال و امنيت است. نیاز اصلی او همین است. خنده و شادی اساس رشد جسم یك روح سالم است. یك جوان می خواهد آن را به دست آورد. حال بستگی دارد در آن فرهنگ و اجتماعي كه زندگی می كند، چه چیز در دسترسی برای جبران شادی و هیجاناتش پیدا كند. در ايران به اشكال گوناگون نیاز نسل جوان جامعه، یعنی شاد بودن را براحتي تحت عنوان تهاجم فرهنگي غربي سركوب مي كنند و آن نیازها را كاذب جلوه می دهند. باید از مسئولين حكومتي پرسید در جامعه ی ما كدام نهاد برای رسیدگی به هیجانات و شادی های انباشته شده در جوانان تاسیس شده است؟ چرا باید نسل جدید را نسل عصیانگر و ضد اجتماع بخوانیم؟ نسل جوان كشور كوشش مي كند كه نشان دهد كه با تعاریف و سبك هاي ويژه خود مي خواهد زندگی كند. بايد به اين تلاش ها احترام گذاشت و به آنها به صورت همه جانبه اي ياري رساند. در واقع این وظیفه ی جامعه و نهادهای دولتي است كه به رفع اين نیازها، پاسخگو باشند.

1. http://www.fararoo.ir/vdcf1tdy.w6dyxagiiw.html
2- http://www.fasleno.com/archives/001266.php

پایان بخش هشتم
ادامه دارد
نویسنده:علی صمد
alisamadpouri@yahoo.fr

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد