بن بست نظام، اپوزیسیون بدون برنامه مشترک

در سالهای اخیر سردمداران نظام اسلامی به رهبری سید علی خامنه ای در مواجهه با بحرانهای همه جانبه در حوزه داخلی و خارجی، واژه ناترازی(ها) را بکار می برند تا از علتها و پایان طرفندها در بازیافت مدیران صحبت نکنند. این سردمداران همانند کبک سر خود را زیر برف میبرند تا از تیررس شکارچیان مصون بمانند. این در حالیست که در محاصره شکارچیان جوان خواهانه دگرگونی عمیق قرار دارند و راه گریزی برای کارگزاران نظام نیست. تسلیم و برکناری به خواسته های مردم در راستای نظام سکولار(یا رادیکال لائیسیته) یا ادامه شقاوت و رعب و کشتار.

این ناترازیها یا بهترست بگوییم بحران های نابرابری همه جانبه ناشی ازانباشت ناکارآمدی مدیریتی برگرفته آرمان نظریه ایست که در تاریخ افسانه داستان های روایتی «عدل پیغمبر»،«عدل علی» و حسین... در قرآن و نهج البلاغه....و روایتها است.روایت برجسته ترآن سیرروانی در واقعه کربلاست.این واقعه معضل پیچیده ای را درذهن جمعی(کلکتیو) بسیاری ازهموطنان ما ساخته است که هر ساله بر سر و سینه خود می کوبند تا با«انتقام جویی» ازیک قبیله عربی علیه قبیله دیگر«عدالت» را به اجرا درآورند.حال آنکه خودقرنها زیر بی عدالتی سیاسی و طبقاتی و جهل کمر خم کرده اند.آری این فقر ونابرابری خودخواسته نیست،بلکه یک انتخاب سیاسی با ساختارهای انحصاری دردست کاست روحانیت(آخوند) وغیر معمم همفکر حاکمیتی است.ناترازی ها یا همان نابرابریهای فزاینده،حاکی ازنبود دیرپای مقوله آزادی و دموکراسی و مدرنیته است و شرایطی را برکشور وملت ایران واردآورد که درهر بزنگاه تاریخی رهایی بخشی،مغلوب توهم و نادانی ازافسانه سازی تاریخی شد و متحمل شکست های پی درپی.دراین فرایند بن بست و عقب ماندگی،قشری ازاقشار جامعه به ویژه در لباس بیگانه روحانیت،مانع از رنسانس کشور شد.اما دراین تراژدی نباید نقش طیفی از«روشنفکران» وفرصت طلبان تحصیلکرده و دانشگاهی رادرتبلیغ «اسلام ناب محمدی» در راستای «شکوفایی جمهوری اسلامی» را نادیده گرفت.

گرچه می توان با این جمله وزیر پیشین علوم،تحقیقات و فناوری که گفت: «ما در شرایطی به سر می‌بریم که عمده‌ترین ناترازی ما،ناترازی آب، انرژی یا برق نیست؛ ما ناترازی عقلانیت دراداره کشورداریم.اگر عقلانیت به مدار امور برگردد آن وقت باید بگوییم توسعه مفهومی است با شاخص‌هایی که درآخر روز و با هر مکتبی که به آن نگاه کنید،باید بگویید نرخ رشد چیست.ما به‌عنوان نظامی که می‌خواهد بگوید اسلام برای اداره یک جامعه مدرن صلاحیت و امکان دارد،نمی‌توانیم از موضوع شاخص‌های توسعه عبور کنیم؛ و این نیازمند آن است که دانشگاه‌ها بتوانند در نقش واقعی خود ظاهر شوند».اما حرف واقعی و جاری برخاسته ازذهن معیوب و متناقض و توهم زا راباید از زبان وزیر علوم؛تحقیقات و فناوری شنید که گفت: «اخلاقی و دینی‌کردن جامعه و ارتقای کشور وظیفه همه مسوولان است»0

نابرابری جنسیتی، نابرابری آموزش و سلامت زنان، با وجود تحصیلات بالا و مشارکت بیشتردربازار کار،تنها حدود یک‌سوم درآمد نیروی کار را به‌دست می‌آورند چون بخش بزرگی از فعالیت‌های آن‌ها، به‌ویژه کار خانگی و مراقبتی، بدون مزد و اغلب نادیده گرفته می‌شوند. درازای این نابرابری و ناترازی خودساخته نظام حاکم، سایت ایسنا با افتخار گوشه ای ازحیف و میل ثروت مردم ایران دراجرای طرح دو میلیارد دلاری قاسم سلیمانی برای بیگانگان را گزارش می دهد:«با پایان پروژه ساخت صحن و شبستان زهرا (س)در جوار علی(س) و افتتاح آن گزارش می دهد.«این صحن موزه‌ای ماندگارازهنرمعماری ایرانی و اسلامی است که با توان مهندسان ایرانی دراعتاب مقدسه ساخته شده است.بخش زیارتی این مجموعه درزمینی به مساحت ۲۹ هزار مترمربع احداث شده و شامل چهار طبقهٔ اصلی و سه نیم‌طبقه است.این بخش با زیربنایی حدود ۸۵ هزار مترمربع و ظرفیت پذیرش حداکثر ۱۰۰هزار نفردرساعت،از بزرگ‌ترین فضاهای زیارتی حرم مطهر علوی به‌شمار می‌آید».درادامه گزارش میخوانیم«کتابخانه نیزدر زمینی به مساحت سه هزار و ۱۰۰ مترمربع و با زیربنای ۲۰۰۰ مترمربع احداث و درشش طبقه طراحی شده است.این کتابخانه دارای ظرفیت بیش از ۲۵0هزار جلد کتاب است و بخشی مهم ازامکانات فرهنگی حرم مطهر علوی محسوب می‌شود». این درحالیست که فرزندان محروم کشورمان به ویژه در سیستان و بلوچستان از داشتن مدرسه مناصب برای تحصیل محرومند.اما مسئولین و چپاولگران دآمدهای کشور پروژه ساختن بخش طهارت‌خانه و وضوخانه درزمینی به وسعت ۱۵ هزار مترمربع و دارای ۹۰۰ چشمه سرویس بهداشتی اشاره میکنند.آری همه این حیف و میل ثروت کشوردراعتلای افسانه داستان تراژدی ـکمدی جنگ کربلا و خاندان خلیفه چهارم اسلام!!

بحران‌های امروز ایران مجموعه‌ای از مسائل درهم‌تنیده و هم‌زمان با برآمد «انقلاب» اسلامی شروع و انباشته شدند: ایجاد رعب و وحشت و سرکوب،از بین بردن موسیقی،حرکت وحشیانه یا روسری یا توسری،همه را برادر و خواهر خواندن،به زیر چادر سیاه بردن چهره زنان،آتش زدن کتاب های تاریخی،سیاسی ودانشگاهی ...سرکوب فرهیختگان و اخراج اساتید و دانشجویان ناهمسو با تفکر ارتجاعی قدرت با برپایی «انقلاب فرهنگی» ،تشدید شکاف میان دولت و ملت، بحران حکمرانی،نبود منطق و عفلانیت و علم مدیریت بحران و ضعف شایسته‌سالاری، کاشتن فرهنگ چاپلوسی و پاچه خواری،ایجاد ناترازی‌های عمیق اقتصادی بواسطه سلب مالکیت صنایع نوپای مونتاژ و تصاحب اموال توسط راه بندان و کمیته های انقلابی،عدم سرمایه گذاری درزیرساخت‌های توسعه،ایجاد بحران دیپلماتیک با گروگان گیری کارمندان ایالات متحده آمریکا در تهران و تشدیدبحران دیپلماتیک ونبود متحدان مؤثر داخلی و بین المللی خشونت پرهیز...محروم و محصورکردن اقتصاد ملی درعرصه بین المللی،تلاش کورکورانه درفروبردن کشور به تنگنای ایدولوژی دراقتصاد توحیدی و فتوایی ولی فقیه... . حاصل این عملکردها در طی چهل و شش سال،تولید بحران فقر و کوچک‌شدن بیش از پیش طبقه متوسط و سقوط به سوی 40 درصد از اقشار زیر خط فقر. اگر مصرف گوشت ازسرسفره اکثریت مردم رخت بر بست،اینک میوجات هم ازمصرف ضروری از سفره ها کاسته شد. قدرمسلم،حل این همه مشکلات مزمن نه از راه شعارو طرفند پیوند دادن به تحریم هاست،بلکه انحلال نظام حاکم. تعلل دراین امرمی تواند برای ملت ایران و وحدت ملی آسیب های غیر قابل ترمیم تاریخی برکشورمان وارد کند.

بحران ها اینک به حوزه فکری و عملی نیروهای حاکم ـ اصلاح طلب،اصولگرا و.. رسید. هر یک دیگری را مقصر اصلی بحران می داند. اگر اصولگرایان و آخوندها در تخدیر افکار عمومی و چپاول ثروت ملی پیشتازند،اصلاح طلبان شریک در حاکمیت هم شجاعت بیان واقعیات و نشان دادن سید علی خامنه ای بمثابه عامل فاسد اصلی و بحران زا را ندارند.زیرا این نیروها به نوبه خود نگران از دست دادن موقعیت اجتماعی و اقتصادی خود هستند.اگر پزشکیان طرح نظام درشعار«وفاق ملی» را پیش کشید اما اجرای عملی آنرا به «نمایندگان» بی دانش جامعه درمجلس سپرد. بعد از تجاوزات اسرائیل و آمریکا به ایران،شعار«انسجام ملی» را پیش کشیدند،تمچید ازملی گرایی با برپایی نمایش از هخامنشی، اشکانیان،ساسانیان ...برپایی مجسمه شاپور دردفاع از میهن و دعوت از روشنفکران ملی و دینی، تمجید از یلدا به مثابه آیین کهن .. ققنوس زمان از زیر خاکستر آتش سر برآورد. این یعنی شکست بنیادگرایی است.کمک خواستن از ملت و فاصله گرفتن ازمفهوم امت تحمیلی. شکست دیگر در حوزه تلاش مذبوهانه وحدت حوزه و دانشگاه است که از نخستین سال‎های انقلاب اسلامی مورد توجه روحانیت قرارگرفته بود تا توهم نهاد غیر علمی دین را به دایره وسیع علم توضیح دهن ،اصل کشف کائنات و منظومه خورشیدی علم را به توجیهات غیر علمی دین پیوند دهد. این تلاشهای مذبذب با مقاومت فرهیختگان به قیمت اعدام،زندان و تبعید شکست خورد.حتی آخوندها با افزودن عنوان «دکتر» در پیشوند حجت الإسلام و گرفتن«دکترای افتخاری»موفق به گرفتن اعتبار نشدند.هدف ازوحدت این دو نهاد،لوث کردن جایگاه علم و عاریت گرفتن ازعلم در توجیه و توصیح دینی که فاقد پایه های علمی است.این تلاش برآن بود تا بگوید دین علم است و علم دین وهمسان عمل می کنند. همه احکام دینی دررفتار و عملکرد انسان افسانه ای درباورهای مردم مشمول مرور زمان درمقابل علم تقلیل یافتند و خرافات در افسانه سازی داستانهای مذهب شیعه از ذهنهای سلیم پاک و پرسشگر بی اهمیت می شوند.

اعتلای دگردیسی جامعه در راستای رهایی بخشی ملی، منزوی شدن قدرت فاسد در هسته زمخت کمتر از 8 درصد.

نسل کنونی را در نظر بگیریم که از خرافات بیش از پیش فاصله گرفت و می گیرد. پیش بینی من در سال 1377(1998) بر این پایه بود که آینده ایران منوط به پیشتازی زنان و جوانان، و انقلاب دیجیتال است.درهمه این سالها زنان ایران با تحمل محدودیتها همراه مردان فرهیخته و با تمام مشقات مالی و محدویت های پلیسی توانستند وسایل رشد و تغییر الگو جامعه را به فرزندان خود بیاموزند. از جمله کسب دانش و ارتقای علمی. یا در حوزه فرهنگ و هنر.من در خاطر ندارم که در زمان رژیم شاهنشاهی زنان به مقام نوازندگان چیره دست رسیده باشند.امروزه اما تعداد این نخبگان موسیقی به هزاران می رسد و موجب خرسندی. رژیم از همان ابتداء اساتید هنر و فرهنگ را سرکوب و تحقیرمی کرد. اینک گرچه اکثر آنها در حیات نیستند،اما نهادی فرهنگی رژیم به تمجید آنها و مراسم تمجید از آنها را به جلوی صحن می آورد.

گرچه رژیم در ابتداء هر نماد شادی و ورزشی را نفی می کرد،اینک اما دستهای خود را در مقابل فرهنگ بالنده با اکراه بالامیبرد.دیگر فعالیتها نظیر تماشا فوتبال و شکلگیری تیم های فوتبال زنان،بوکس،دوچرخه سواری،دو میدانی،..و درهمه رشته های ورزشی زنان و جوانان با همه محدویتهای بین المللی ناشی از سیاستهای تنش زای نظام، شجاعانه و باقبول هزینه های پرمخاطره پا به میدان گذاشتند و تا کنون هم موفق شدند. ورزش فکری شطرنج که درابتدای انقلاب مورد غضب رژیم بود اینک جوانان دختر و پسر درمصاف های بین المللی شرکت می کنند.

اگر از یک سو جنبش زن،زندگی آزادی، راه مبارزه با حجاب اجباری را به چالش کشید،در مقابل کوردلان واپسگرا همچنان با هزینه میلیونها همت اعلام می کنند اولین دوره تربیت مربی عفاف و حجاب در قم آغاز شد.معاون سپاه قم گوید:«پس از پایان موفقیت‌آمیز دوره، به شرکت‌کنندگان «گواهی مربیگری عفاف و حجاب» اعطا خواهد شد تا بتوانند دردانشگاه‌ها،مدارس و مساجد به آموزش و راهبری این موضوع مهم بپردازند»!!

دگردیسی کمی و کیفی جامعه به سود تحول مثبت،نیروهای ارتجاعی قدرت را در هر بازه از انتخابات نمایشی و انتصابی به حداقل 8 درصد و به قول باهنر به 10 درصد تقلیل داد.

رشد اقتصادی منفی

اکنون در جهانی زندگی می کنیم که بدون داشتن روابط بین المللی عرفی نمی توان اقتصاد را چرخاند.در عصر جهانی شدن اقتصاد و ایجاد پیوندهای بانکی و مالی زمینه رشد اقتصاد و شرکت در بازارهای رقابتی ملی و بین المللی،عرضه و تقاضا فراهم می کنند.با این اصل می توان در تولید ناخلص ملی و جهانی مشارکت کرد و حاصل آن هم ایجاد ارزش افزود و به بنوبه خود ایجاد اشتغال و درآمد خانوارها و آموزش و پرورش و بهزیستی است. و این هم به نوبه خود می تواند میزان خشونت و فساد را در جامعه کاهش دهد.

اما در یک اقتصاد بسته و پایاپای محدود به کشورهای همسایه ویا با یک یا دو کشور فرامنطقه ای نمی توان اقتصاد سالم داشت.

خروج ازسیستم اقتصادی متعارف،زمینه اختلاس و غارت و عدم بازگشت درآمد از صادرات اندک و اقتصاد چند لایه ای را در دست اقشار به هم پیوسته محدود می کند وکشور را با تورم های کمر شکن برای اکثریت مردم ایجاد می کند. نیروهای نزدیک به حلقه قدرت از تمهیدات ارزی و تجاری بانک مرکزی برخوردارند.لایه دوم سهیم برنامه هایی است که دیر یا زود با پدیده ایجاد موسسات مالی و بانک های خصوصی،بنگاههای قرض الحسنه .. ظهور می کنند. لایه سوم را اوباش و اراذل و لومپن ها ی مزدور و مداحان هستند.مهمتر ازهمه درآمد اندک قاچاق نفت و گاز با همدستی بانک مرکزی،وزارت نفت و گاز و با مسئولیت آخوندهای مستقر در وزارت خانه و نیروهای نظامی و امنیتی عمل کنند. بدون هیچ منطق اقتصادی با چاپ اسکناس وافزایش نقدینگی تورم زا با پرداخت یارانه های مسموم به جامعه فقر زده،چرخه اقتصادی معیوب ادامه دارد.

بخشی ازعملکردهای ضد منافع ملی و حیثیت فرهنگی علیه جامعه ایران پدیده برپایی سایت همسریابی آدم و حوا به توصیه آیت الله احمد علم الهدای است.مجموعه «آدم و حوا»در قالب «واسطه‌گری ازدواج» فعالیت می‌کند. این سامانه زیرمجموعه سوم جمعیت بین‌المللی امام رضا‌ است؛یک«سازمان خیریه غیردولتی»با مسئولیت حاج حسین یکتا،عضو شورای مرکزی قرارگاه عمارواز فرماندهان قرارگاه فرهنگی خاتم الاوصیا،شکل گرفته است.به گفته او:«عملکرد مجموعه آدم و حوا در قالب آموزش، تسهیل گری برای ازدواج، توانمندسازی زوجین و مشاوره است». اما رسوایی اینگونه مراکز به ظاهر ازدواج،بیشتر برای جلب «توریستهای» کشورهای عربی به نیت زیارت اما برای عمل زشت صیغه دختران ایرانی و افغانی درمشهد است.آری اگر در اوایل انقلاب آخوندها و اوباشان به «شهرنو» تهران حمله و زنان بی پناه و آواره را که محبور به تن فروشی بودند با خاک یکسان کردند،اینک اما مراکز لوکس با مدیریت آخوندهای ضد فرهنگ ایرانی جیب های بلند خود را با دلارهای کشورهای عربی پُر می کنند.

سیاست های برباد ده ثروتهای کشور فقط محدود به هزینه های سرسام آوردرراستای ایجاد خط آتش دوراسرائیل در حمایت از گروههای نیابتی در لبنان،سوریه،گروهای فلسطین،یمن نمی شود،بلکه در رابطه با کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس بغایت مخربتر است.این کشورها به ظاهر با ایران رابطه سیاسی دارند،اما همزمان مهار سیاست های مخرب نظام ولایت فقیه را به پایگاههای نظامی آمریکا،ترکیه در قطر،امارات عربی به فرانسه و بحرین به آمریکا و اسرائیل سپردند. این کشورها با ادامه پنهان از تحریمها علیه ایران،سرمایه های زیر دریایی ایران را تاراج و این کشورهای نیمه بدوی خود را به مراکز جلب سرمایه های خارجی ارتقاء دادند. اما رهبران نابخرد حاکم برایران با ادامه شعار «نابودی اسرائیل» زمینه های ثروت اندوزی کشورهای همسایه و فقر مادی و سرمایه انسانی برکشورمان را فراهم آوردند. واقعیت آن است که ایران از منظر روابط خارجی متاثر ازیک ایدئولوژی شیعه است که تلاش به رهبری دنیای اسلام دارد. پس یک دولت استثنائی محسوب می شودو این وضعیت در دوره مزبور سبب وارد آوردن خسارات به منافع ملی ایران شد که در تاریخ معاصر مسبوق به سابقه نبودند.آخرین نمونه مصادره نفتکش ایرانی در اندونزی است که پس از مصادره ساختمان صد میلیون پوندی درلندن به دلیل پرداخت غرامات ناشی از پرونده کرسنت،ضعف بنیادینِ ساختار مدیریتِ حقوقی بین‌المللی را بیش از پیش عیان ساخت.گرچه مهمترین دستگاه تصمیم سازی حقوقی بین‌المللی ایران به ظاهردر نهاد «مرکزامورحقوقی بین‌المللی ریاست‌جمهوری» قراردارد که دعاوی بین‌المللی دولت و نهادهای دولتی ایران را پیگیری می‌کند،اما این مجموعه درحال حاضردر دست حقوقدانِ «تحصیلکرده»در «دانشگاه» امام صادق و اعوان و انصار آنها و زیر نظرسید علی خامنه ای عمل می کند.

پرداختن به همه زوایای بحران زا در نظام حهل سید علی خامنه ای مثنوی هفتاد من می شود. پس برای عبور از وضعیت کنونی چه باید کرد؟

اگر رهبران کنونی حاکم که خود زاینده بحران ها هستند،در عین حال مدعی حل آنها هم نیز هستند.اما درعمل هیچ یک ازجناح های حاکم نه تنها برنامه ای مستقل و مدون ندارند،بلکه خود آنها خالق بحرانهای بیشترند.

پس برای برون رفت از بختک سیاه چه باید کرد؟

اپوزیسیون(ها)ی مخالف ادامه این نظام را می توان به دو دسته کلی و کاملأ متضاد راهبردی تقسیم کرد.

1ـ نخست پادشاهی خواهان سرنگونی نظام را با کمک نیروهای خارحی ممنوع نمی دانند.آنها از جمله آقای رضا پهلوی در هرحرکت اعتراضی پیش آمده با تمهیدات و امکانات مالی به عنوان وارث و برخورداراز تسهیلات و کمک های خارجی پا به میدان می گذارند. به باور من تلاش آنها ازجایگاه شهروندی را نباید به چالش و به نزاع خیابانی تبدیل کرد. آنها به همان اندازه حق فعالیت دارند که من جمهوریخواه. اتفاقأ مجموعه حوادث یکسال اخیرنشان می دهد که آقای رضا پهلوی حمایت بخشی ازنیروهای نظامی و اطلاعاتی را با خود دارد. این هم جای تعجب ندارد. به یاد آوریم کنار رفتن ارتش شاهنشاهی به سود خمینی و همکاری ساواک در سرکوب جنبش های مخالف رژیم نوپای ارتجاع سیاه. حالا دوره پس گرفتن امانت سپرده شده است!!

2ـ عملکرد ماجراجویانه مجاهدین درتحولات منفی داخل کشور،و پیوند با نیروهای نظامی و اطلاعاتی قدرتهای خارجی، امید به دموکرات بودن از آنها نیست.

3ـ جمهورخواهان: چپ ها و راست ها.

جمهوریت یک نظام بر پایه گردش قدرت با احترام به آرای مردم در انتخابات برای انتخاب یک فرد با یک برنامه مدون برای بازه محدوداست. این ایده آل اما در درازای تاریخ با چالش های دیکتاتوری همراه بود.چه بسا در پی انتخابات «آزاد» به نازیسم و فاشیسم منتهی شد.این امرهم می تواند ناشی ازبحران اقتصادی و اجتماعی و میزان شعور و آگاهی و یا عدم آگاهی اجتماعی جامعه باشد.اما درهر حال قدرت موروثی و برآمده از«ژن» نیست.

جنبش جمهوریخواهی با قدمت جنبش مشروطیت،در تعارض با دیکتاتوری بود،اما به علت موئلفه های تاریخی،فرهنگی و طبقاتی و همکاری روحانیت با مالکین و صاحبان ثروت و قدرت مغلوب شد،اما هرباره با اشکال مبارزاتی معتدل و چپگرایی قدرت موروثی را به چالش می کشید.ضعف جمهوریخواها از جمله چپ (ها) نداشتن وحدت نظر برای امری بسیار مهم دموکراسی است.حق تقدم و تأخر دانستن جایگاه طبقه کارگر درفرایند دموکراسی. حقیقت اینست که ما به چندین و چند عنوان جمهوریخواهی و چپ (ها) روبه رو هستیم. هر یک در صفوف پراکنده و بی ثمر.یک جریان سیاسی باید شبیه یک رهبر ارکستر عمل کند. اما رهبری ارکستر بدون حضور نوازندگان عقلانی نیست،عدم حضور تماشاگران کار رهبر ارکستر و نوازندگان بی ثمر است. بنابراین باید نوازندگانی را جمع آوری کرد تا صدای آهنگ دلنشین را به گوش حضار رساند.برای جامعه هم این توالی می تواند موثر باشد.

بنابراین، همه نیروها جمهوریخواه و چپ مخالف نظام به شمول، کارگران،ز حمتکشان فرهنگی و بهداشتی، همه شهروندان دینی و قومی....باید حول یک برنامه حداقل در نواختن ارکستر همآهنگ شوند.این نیروهای پیشتاز پیامی رهائی بخشی را به مردم برسانند. مردم زمانی پای موسیقی می نشینند که رهبرارکستر بتواند اعتماد و اطمینان ادامه برنامه را در بین مردم ایجاد کند.آری بدون تماس با خواسته های مورد قبول مردم نوازندگان و رهبری باید خانه نشین شوند.

بنابراین، ارتقای سرمایه اجتماعی از مسیر تقویت همبستگی با پذیرش تکثر فرهنگی و اجتماعی،ایجاد امید و چشم‌انداز روشن برای مردم. توجه مؤثر به محیط زیست و زیست محیطی،ارسال نامه جمعی به سران کشورهای حوزه جنوب خلیج فارس درراستای کاهش تنش‌ها و عدم تکرار اختلافات جزایر سه گانه ایران و همچنین به سران روسیه و چین در همآهنگ نشدن باخواسته های نابجای کشورهای عربی بر مالکیت جزایر انرژی خود را صرف بحث های آکادمیکی و انتزاعی نکنیم. گرچه صروری هستند.

انحلال باد نظام جهل و جنایت.
برقرار باد نظام جمهوری سکولارـ لائیک

حسن نادری
23 دسامبر 2025=2 دی 1404