با توجه به کتاب جک استراو وزیر خارجه ی دولت تونی بلر از حزب کارگر انگلیس در سالهای ۲۰۰۱ به بعد در مورد ایران با عنوان : "کار، کار انگلیسیهاست" میتوان بسیار سخن گفت. اما در نگاه من در این کتاب دم خروس سیاست استعماری و استحماری [ حماقت پروری] انگلیسی به نوعی بیرون می زند. اما چگونه؟ در این یادداشت به بخشهایی از اجرای سیاستهای استعماری انگلستان با مشارکت ایالات متحده ی امریکا بعد از استقرار حکومت ولایت فقیه با انقلاب ۵۷ اشاره می کنم. امیدوارم خواننده دقت کند که من وقایع سی سال اخیر به ویژه بعد جنگ ایران و عراق و بعد از سرکوبهای وسیع سیاسی ده بیست سال آغازین حکومت ولایت فقیه را چگونه می بینم. درست بیست سال پس از استقرار حکومت ولایت فقیهی و قلع و قمع تقریبا عموم جریانهای سیاسی که ایران را به طرف حدّاقّل جامعه ی مدنی می برد، حکومت مطلق اسلامی/ شیعی با شاخصه ی " حکومت ولایت فقیهی" و نام جعلی و بی محتوای جمهوری اسلامی در ایران کاملا استوار گشت. این حکومت در ایران و مناطق مورد هدف استعمار اقتصادی/ سیاسی، یعنی از سالهای ۲۰۰۱ به بعد را در نظر دارم. این سالها سیاستهای امریکایی/ انگلیسی، در نگاه و فهم من، با اهداف مطلقا استعماری و استحماری استقرار حکومت ولایت فقیهی در ایران و گسترش آن در مناطقی از خاورمیانه به بار می نشیند. فعلا از شرح جزئیات این پروژه های ویرانگر می گذرم. پروژه هایی که مملکت ما را به دست خود ما به این روز دچار ساخت. اما این سالهای نخستین قرن ۲۱، یعنی ۲۰۰۰ به بعد در خاورمیانه با مرکزیّت ایران اسلامی چه گذشت و بازیگران جهانی آن چه کسانی بودند؟ این سالها در ایالات متحّده آمریکا باراک اوباما از حزب دموکرات رئیس جمهور است و در انگلستان تونی بلر از حزب کارگر که وزیر خارجه اش جک استراو است که با ایرانیهای رژیم اسلامی نرد عشق می بازد.
حال ببینیم این سال ها یعنی بین ۲۰۰۱ یا ۲۰۰۲ به بعد در ایران و خاورمیانه چه پیش می آید؟ خلاصه اشاره می کنم. ۱ - ماجرای اتمی شدن ایران یا همان غنی سازی لانسه می شود. یعنی سوژه ی کانونی سیاست میان ایران و جهان غرب مسئله ی اتم می شود. بازیگران اصلی این سناریو یک طرف : انگلستان + امریکا ست. و یک طرف رژیم حاکم در ایران. از این سالها جنگ طراحی شده ی جهان سرمایه برای ایران و خاورمیانه کاملا عریان می شود. در این سالهاست که رژیم ولایت فقیه بخشی از علل استقرار خود در ایران از سوی انگلستان/ ایالات متحده ی امریکا با مشارکت کور خود ایرانیان را با ابهام می نمایاند. رژیم ولایت فقیه بازی سیاسی بی نهایت پلیدی را بر ضّد منافع ملّی ایران اما ماهرانه اجراء می کند. و حریف یعنی آمریکا/ انگلستان هم با مهارت های دیپلماتیک پروژه ی خاورمیانه ی جدید یعنی شخم زدن ایران و خاورمیانه را همزمان به سرعت و با مدیریت اسرائیل/ ایران اسلامی و مشترکا پیش می برند. از این سالها یعنی ۲۰۰۳ یا ۴ به بعد است که دخالت های علنی و بسیار گسترده ی ایران در لبنان و سوریه می آغازد. و در سوی دیگر اسرائیل امکانات کافی و لازم سیاسی را برای گسترش و سرکوب در کمپ فلسطینی ها و دیگر مخالفان اش در خاورمیانه بدست می آورد. به سخنی ایران ولایت فقیه با همراهی اسرائیل به شخم زدن خاورمیانه و تغییر جغرافیای سیاسی آن که مورد هدف آمریکا/ انگلستان بود، می پردازند.
در کانون این اقدامات ویرانگرانه طرح اتمی شدن ایران در سالهای ۲۰۰۱ به بعد، سوژه اصلی سیاسی جهان می شود. در بازی اتمی سه طرف بازی : ایران اسلامی + اسرائیل + انگلستان/ امریکا با مهارت بی نظیر بازی را پیش میبرند و تا اینجا به جنگ ۱۲ روزه ی سال ۲۰۲۵ می رسانند. در این طرح بینهایت پلید و ویرانگر با هدف شخم زدن کامل ایران، مسئله ی " اتمی شدن" ایران، هم از سوی حکومت خامنه ای و هم آمریکا/ انگلستان با مهارتی بی نظیر به مثابه بازی به غایت پلید و تباه همه جانبه برای مردم و سرزمین ایران، به اجراء در می آید. اینجا به مسئله ای فقط اشاره می کنم و می گذرم. اینکه : این بازی بینهایت پلید سیاسی/ اقتصادی از زیر ساختی فکری و فرهنگی اسلامی/ شیعی یا ( اسلام ایرانی) استفاده می کند. که در نهایت گرچه ایران و مردم ایران بهای بی نهایت گسترده و سنگین آنرا می پردازند، اما یک پیروزی تاریخی ناخواسته هم برای ایرانیان به بار میشیند که آن : آشکارا شدن ماهیّت تیره و نکبت بار اسلام و مذهب شیعه و ضّد فرهنگ بینهایت ضّد انسان آزاد و خویشتن محور آن بود.
اما آغاز این بازی از سالهای ۲۰۰۱ به بعد است. سالهایی که در انگلستان تونی بلر نخست وزیر لست و جک استراو وزیر خارجه و در آمریکا باراک اوباما رئیس جمهور و جان کری وزیر خارجه و در ایران ابتدا احمدی نژاد رئیس جمهور و سپس روحانی رئیس جمهور و ظریف وزیر خارجه بازیگران اصلی طرح شخم زدن کامل ایران با کانونیت علی خامنه ای می باشند.
در این سالهاست که امریکا با موافقت انگلستان پولهای بلوکه شده ی عظیم ایران را آزاد می کند تا دست حکومت ولایت فقیه برای شخم زدن خاورمیانه از عراق تا لبنان و سوریه و همزمان فلج کردن کامل جامعه ی ایران را به اجراء در آورد که البته و صد البته به اجراء در می آید. به یاد بیاوریم که در بحبوحه ی جنگ سوریه از یک سو و لبنان از سوی دیگر و سرکوب سیستماتیک فلسطینیان از سوی اسرائیل در همین سالها و در پاسخ اعتراض های مردم ایران نسبت به دخالت ایران در جنگهای خاورمیانه و خرج ثروتهای کشور در سوریه و لبنان خامنه ای چه گفت؟ خامنه ای با بی شرمی غیر قابل وصفی گفت: " ما پول ایران را در سوریه خرج کرده ایم و به حزب الله لبنان داده ایم. باز هم میدهیم!!" در این سالهاست که سیاست بازان انگلیس و امریکا مثل تونی بلر و باراک اوباما بازی برجام و کنارش تحریمهای ویرانگر را به اجراء در می آورند تا با مشارکت بازیگران اصلی ایرانی یعنی علی خامنه ای و چهره هایی مثل محمد خاتمی و محمود احمدی نژاد و حسن فریدون ( روحانی) و ظریف و دهها جانور پلید و دژخیم ضّد ایرانی دیگر، وطن و مردم اش را به اینجایی که هستیم برسانند.
نکته ی پایانی اینکه سناریوی بعدی یعنی بعد از علی خامنهای و پروژه ی ولایت فقیه را از امروز به فردای ایران هم طراحی کردهاند. اینکه بعد از خامنه ای مثلا جانوری مثل حسن روحانی بهعنوان راهگشای جامعهی مثلا آزاد فردا به ایفای نقش پردازد و باب گشایش با آمریکا و اروپا و بازگشت به مدل غارت ایران عصر شاه، پهلوی دوم را بیاغازد. اینکه ایران پسا ولایت فقیه "جامعه ای مصرفی" یعنی جامعه ای باشد که آدمها مثل دورهی پهلوی، شاه، فقط به شکم و متعلقات آن به پردازند. اما سوالی هست. اینکه : آیا فردای ایران چنین می شود!؟ پاسخ را مردم ایران میدهند
