شب یلدای سال ۱۳۵۵ شبی خونین بود. ۴۹ سال پیش ساواک به رهبری پرویز ثابتی و با همدستی سیروس نهاوندی شب یلدای گروهی از مبارزان راه آزادی و عدالت اجتماعی را به خون کشید.
ساواک و سیروس نهاوندی با ترفند دامی گستراندند و بیش از ۲۰ تن از بهترین و صمیمیترین یاران جنبش رهاییبخش مردم ایران را که به جان، علیه دیکتاتوری شاه مبارزه میکردند، به خانهای به ظاهر برای برپایی یک جلسه سازمانی، کشاندند و آنگاه با رگبار مسلسل به رویشان آتش گشودند.
درگیری یکطرفه بود. ساواک فوجی از تفنگدارن خویش را بسیج کرده بود، با اینکه از طریق سیروس نهاوندی میدانست که در این جمع کسی مسلح نیست. هدف نمایش قدرت بود. و قدرتمندان حاکم در این شب موفق شدند تنی چند از این مبارزان را بکشند و فردای آن روز به دروغ در روزنامهها خبر دهند که در یک درگیری مسلحانه عدهای "خرابکار" کشته شدند.
متعاقب این یورش، بیش از ۳۵۰ نفر نیز بازداشت و روانه زندانها شدند.
اینکه با شنیدن "شب یلدا" یاد آن شب به ذهن میرسد، خارج از اراده من است. مگر بازماندگان هزاران قربانی، چه در زمان ستمشاهی و چه در زمان حاکمیت جمهوری اسلامی، با چنین یادماندههایی عمر نمیگذرانند؟ یادها از آدم اجازه نمیگیرند، اشغالگر ذهن هستند و هر آن، در موقعیتی سر از تاریکخانه ذهن برمیدارند و روان را میآزارند. در این شکی نیست که در موقعیتی مناسب از فشار آن کاسته میشود ولی پنداری تا رسیدن به آن موقعیت هنوز باید از رنجهایی بگوییم که بر ذهن ما و تاریخ معاصر ما انبار گشتهاند.
یاد تمامی جانباختگان راه آزادی گرامی باد!
اسامی جان باختگان شب یلدای ۱۳۵۵
محمدعلی کاریاب (پاریا)، جلال دهقان، رحیم تشکری، حسن زکیزاده، ماهرخ فیال، مسعود صارمی، مینا رفیعی، بهرام نوذری، سید جمالالدین سعیدی و پرویز واعظ زاده مرجانی.
مهوش جاسمی، معصومه طوافچیان در پیامد این شب دستگیر و زیر شکنجه جان باختند.
زنده یاد سعید سلطانپور شعر "گل مینای جوان" را زمانی که خود در زندان ساواک اسیر بود، به یاد و نام مینا رفیعی سروده بود. مینا رفیعی جوانترین قربانی این جنایت هولناک ساواک بود.
گل مینای جوان
از درون شب تار
میشکوفد گل صبح
خنده بر لب گل
گل خورشید کند
جلوه بر کوه بلند
نیست تردید زمستان گذرد
وز پیاش پیک بهار
با هزاران گل سرخ
بیگمان میآید
در گذرگاه شب تار
به دروازهی نور
گل مینای جوان
خون بیفشانده تمام
روی دیوار زمان
لالهها نیز نهادند به دل
همگی داغ سیاه
گرچه شب هست هنوز
با سیه چنگ بر این بام آونگ
آسمان غرق ستاره است و لیک
آسمان غرق ستاره است هنوز
خوشهها بسته ستاره گل گل
خوشه اختر سرخ
با تپشهای سترگ
عاقبت کورهی خورشید گدازان گردد.
باقر مرتضوی
۱۹ دسامبر ۲۰۲۵