نوشته کوتاه زیر را دیروز دریافت کردم. نویسنده آن را نمیشناسم ولی محتوای آن را میپسندم. میخواهم در کنار مردم ایران و زندانیان سیاسی کشورم باشم و علیه جمهوری اسلامی و هرآنچه دیکتاتور و قلدری است بایستم و بدین خاطر این نوشته را بدون اجازه نویسندهاش بازچاپ میکنم.
باقر مرتضوی
۱۴ دسامبر ۲۰۲۵
*******
چیزی که فکت است و اسناد و همینطور شواهد بیشمار آن را تایید میکند این است که خط تخریب فعالان سیاسی مخالف جمهوری اسلامی نظیر نرگس محمدی یا حسین رونقی یا سپیده قلیان یا بیرون ایران کسی مثل مسیح علینژاد، مستقیم از اتاق فرمان سیستم امنیتی جمهوری اسلامی و اطلاعات سپاه میآید.
چیزی که فکت است این است که کسانی که در مراسم هفتم خسرو علیکردی میآیند تا مراسم را با فحاشی و توهین به زندانیان سیاسی سرشناس مخالف جمهوری اسلامی، به هم بزنند، و حتی توجهی به صحبتهای برادر خسرو علیکردی هم نمیکنند، همان کاری را میکنند که نیروهای یگان ویژه و لباس شخصی گاه قدرت انجام آن را ندارند.
جمهوری اسلامی دیروز شاید برای اولین بار کاری را که سالهاست در فضای مجازی انجام میدهد و در تجمعات بزرگ خارج از ایران نیز امتحان کرده بود و باعث خلوتی خیابانها شد را این بار به تجمعات اعتراضی داخل ایران کشانده است.
وقتی نمیتوانی جلوی تجمع مردم را بگیری، آن تجمع را خراب کن به شکلی که اساسا هر روز تعداد کمتری رغبت کنند در پاسخ به فراخوانها به خیابان بیایند.
و واقعیت این است که کار سختی هم برایش نیست و با بیست نفر هم میشود، چنان فضایی درست کرد که برادر خسرو علیکردی چنان عصبی شود که مجبور بشود بیاید پشت بلندگو و خطاب به این افراد فحاش بگوید خفه شوید!
در نهایت هم به خاطر همین سر و صداها تجمعی که قرار بوده است، در محکومیت جمهوری اسلامی باشد، را در رسانههایشان به شکلی بازتاب میدهند که انگار آن جمعیت عظیم آمده بود تا به سرشناسترین و هزینهدادهترین مخالفان جمهوری اسلامی فحاشی کنند.
چه کسی واقعا دیگر رغبت میکند و یا اساسا انگیزه خواهد داشت، فراخوانی برای تجمع خیابانی در ایران بدهد و یا در آن شرکت کند وقتی که میداند آن تجمع قرار است، تهش بشود چنین ملغمهای که تنها امتداد سرکوب حکومت است.
خارج از ایران این فرمول باعث خلوت شدن خیابانها شد و داخل ایران نیز قطعا چنین خواهد شد.
همه این کارها به اسم پهلویدوستی و پادشاهیخواهی انجام میشود و مسئول ایستادن مقابل آن و بر هم زدن این کثافتکاریهای امنیتی، کسیست که به اسم او همه این کارها انجام میشود. رضا پهلوی راضیست چون توان آن را ندارد که با هزینه دادن و ایستادگی و ایثار و شجاعت، (کاری که امثال سپیده قلیانها و نرگس محمدیها کردند) خود را تبدیل به رهبر و لیدر کند.
وقتی برای بالا نشستن، توان بالا رفتن و اراده هزینه دادن ندارد؛ راضیست که بقیه را پایین بکشند، تا او بالاتر به نظر بیاید.
این نوشته مدعی نیست هر شعاری در حمایت از پهلوی، در تجمعات داخل ایران داده شود، از دهان عوامل حکومت درمیاید. پهلوی در ایران به اعتبار اسم پدر و پدربزرگش و برندی که وارث آن است، طرفداران و پایگاه مردمی خودش را دارد. اما به جای اینکه این پتانسیل را در خدمت تضعیف جمهوری اسلامی و قدرت گرفتن اپوزیسیون به کار بگیرد، تماما آن را تقدیم جمهوری اسلامی کرده است. این فاجعه و حتی میتوان گفت خیانت پهلوی به جنبش آزادیخواهی مردم ایران است.
اگر پهلوی و نقاب پهلویدوستی نبود، امروز دستگاه امنیتی هیچ ابزار دیگری به جز همان بسیجیان و سپاهیان و رسانههای حکومتی برای مقابله با مخالفان خود در دست نداشت. تا زمانی که جمهوری اسلامی با این ابزار در حال تخریب مبارزان، خلوت کردن خیابانها و ناامید کردن مردم است و پهلوی با سکوت و بیعملی خود به طور کامل آزادی عمل را برای استفاده از نام و برند پهلوی به جمهوری اسلامی داده است؛ (و همزمان کسانی از نزدیکان او به آن وزن میدهند)، هر روز که آخوند بیشتر بتواند سرکوب کند و دوام بیاورد، پهلوی نیز مسئول آن خواهد بود.
اما فراموش نکنیم مساله فقط رضا پهلوی نیست. این سو هم البته بیعملی و نبودن اتحاد بین ما فاجعه است.
وقتی نتوانیم ائتلافی قدرتمند علیه جمهوری اسلامی، بین خود ایجاد کنیم. وقتی هنوز فعالان سیاسی غیرهمسو با اکراه اسم هم را به زبان میآورند، ما نیز محکومیم که تماشاگر باشیم تا جمهوری اسلامی در این میدان با هر ابزاری که در اختیار دارد، ترکتازی کند.