|
|
|
پیش در آمد
عطار روح بود و سنایی دو چشم او ما از پیِ سنایی و عطار آمدیم ... میدانیم یاران مولانا پیش از سرایش مثنوی در مجالس خویش غالبا آثار سنایی و عطار را میخواندند؛ تا آنکه روزی حسام الدین چلبی به آن عزیز گفت چه نیکو میشد اگر خود، اثری به شیوه ء منطق الطیر میسرود. اتفاقا مولانا هجده بیت مقدمه مثنوی را سروده بود. صاحبدلانی که در مثنوی تأمل دارند خوب می دانند؛ چه ارتباط عمیقی میان مولانا عطار و سنایی در بیان معانی عرفانی وجود دارد . چنانکه سرایش بیت بالا را به مولوی نسبت داده اند. حکایت عطار در منطق الطیر را اکثر فارسی زبانان میدانند و نیازی به بازنویسی دوباره نیست. یادمان مانده که گروهی از پرندگان به شوق دیدار سیمرغ ، با راهنمایی هُدهُد هفت بیابان بی فریاد را طی می کنند تا به وصال معشوق برسند. اینجا عطار با زبان رمز به بیان مراتب و مشکلات سلوک برای پویندگان راه عشق پرداختهست اینک در فرصتی کوتاه طی چند نوشتار نگاهی به هفت وادی سلوک و دیدار نهایی سیمرغ ــ که اشاره به ذات نایافت حضرت حق دارد ــ می افکنیم . در این نگرش البته از ثمرات کوشش عطار پژوهانی چون دکتر تقی پورنامداریان در کتاب «دیدار با سیمرغ» و استاد صادق گوهرین و دکتر شفیعی کدکنی در تصحیح و توضیح پاره ای از واژگان متن ، بهره ها گرفته ام . امیدوارم خوانندگان عذر این فقیر را برای آوردن برگزیده ای از حکایت بپذیرند؛ که فرصت تنگ است و برادر کوچکین از سه شاهزادهٔ « دژ هوش ربا» در انتظار.( توضیح آنکه ارتباط معنایی عمیقی میان فرجام برادر سوم و سرنوشت سی مرغی که به دیدار سیمرغ نائل آمدند وجود دارد که خوانندگان با بصیرت در پایان حکایت در مییابند.) [ ذکر صفات پرندگان به اختصار از مقدمه منطق الطیر به تصحیح و تعلیق محمد رضا شفیعی کدکنی صص ۸۰ ــ ۱۷۰ ] « مرغانی که عطار در منطق الطیر به تصریح نام و نشان ایشان را آورده ست عبارتند از: هُدهُد، موسیجه ، طوطی ، کبک، تُنگ باز، دُرّاج، بلبل، طاووس، تذرو، قمری، فاخته، باز، بط (مرغابی) ، همای، بوتیمار، کوف (جغد)، صعوه، و [پرندهٔ افسانه ای] سیمرغ. هُدهُد: یا همان مرغ شانه به سر؛ که بر طبق اشارات قرآنی ( ۳۰/۲۷) نامهٔ سلیمان را نزد بلقیس برد./// تیز وهمی او در شناختن جایی که آب در زیر زمین باشد مشهور است./// تاجی که بر سر هدهدست یاد آور فرّهِ ایزدیست /// که با آنچه در دورهٔ اسلامی در حقِّ اولیا خوانده شده ست، بی ارتباطی نیست./// از آنجا که هدایت از دیدگاه صوفیه «آن سری» ست و به عنایت الهی بستگی دارد و کوشش بنده را در آن سهمی نیست، برگزیده شدن هدهد امری ست که به سعی وی حاصل نشده بلکه نظر سلیمان روزی بر او افتاده ست؛ حال آنکه در کتب جانور شناسی چنین توصیف میشود که «بوی ِ ناخوش و گَنده از او آید ». تقابل ِ جانب پلیدی هدهد و مقام برگزیدگی او نزد سلیمان ، نشان دهندهٔ دو سوی حیوانی و فرشتگی ِ انسان ست. طوطی: انتخاب طوطی _ که در پس آینه او را الهام میدهند _ با آنچه بر ضمیر سالک از واردات غیبی نازل میشود بسیار مرتبط ست // و سبزی پرهای طوطی او را با خضر مرتبط میکند. تُنگ باز یا تُندباز: این تندباز ربطی به باز ندارد .آنچه عطار از خصایص او نقل میکند این ست که بعنوان یک پیک ِ نامه بر از او استفاده میشده ست.///// جنبه رمزی این پرنده ناظر به کسانی ست که میخواهند از راه منطقی و خرد ورزانه به عمق تجربهٔ دینی و عرفانی برسند. عطار خطاب به او میگوید: باید از چارچوبِ ِ طبع به در آیی و عقل مادر زاد را رها کنی و پیرو دل باشی . بلبل یا عندلیب: همان هزار آوا یا هزار دستان //// مظهر آن دسته از صوفیان ست که حق تعالی را در مظهر جمالی او میبینند و نظربازند . برای اینان عبور از این مظاهر و رسیدن به حق ناممکن ست. طاووس: رابطهٔ طاووس با مار و بهشت در افسانهٔرانده شدن آدم از بهشت شهرت دارد که ابلیس به راهنمونی طاووس در تن مار خود را نهان کرد.// و اینکه طاووس جبرئیل مرغان خوانده شده است // یاد آور آن دسته از خدا پرستان ست که بهشت منتهای آرزوی ایشان ست و عملا هم بهشت حجاب ایشان از رؤیت حق تعالی میشود. فاخته: مرغ کوکو، پرنده ای ست که به صدای خوش مشهورست و با مردم کمتر انس میگیرد و به دروغگویی شهرت دارد و در وفا ناپایدار ست.در صحنه گفتگوی مرغان حضور ندارد . باز: ارتباط باز با ساعد سلطان و تعلّق او به سلطنت ، ناخودآگاه از پیوند او با فرّه ِ ایزدی و عنایت الهی خبر میدهد./// طبیعتی وحشی دارد(رمز انسان قبل از ورود به عالم سلوک)و امیال خود را دنبال میکند/// اما وقتی او را تربیت کردند ؛ خواست او تبدیل به خواست سلطان میشود. بط یا مرغابی: بط ِ سپید رمز زاهدانی ست که همواره در پی شستشوی جامه اند [ در پاکی تن وسواس دارند اما توجه به پاکی جان ندارند] هرچه بیشتر میشویند وسواس ِ پاکی رهاشان نمی کند. همای : [ پرنده استخوان خوار دوران دایناسورها که در حافظه جمعی مردم باقی ست ] در شعر و ادب وجود آن امری مسلّم تلقی شده و سعادت بخشی او جزء بدیهیات بشمار میرفته ست. فرّ ِ همای و پرّ ِ همای بر سر هرکس سایه افکند به پادشاهی می رسد. بوتیمار : مرغی با گردن دراز که عقیده داشته اند تشنه بر لب دریا مینشیند و از بیم آنکه آب دریا تمام شود؛ هرگز آب نمی خورد. رمز آن دسته از زاهدانی ست که زندگی را بر خود تنگ میگرفته اند. اما استاد فروزانفر نوشته ست که بوتیمار « نمودار اهل حزن و یا گرفتار مراتب احوال ست ، که چشم بر دریای دل نهاده و در امواج ِ احوال؛ نگرانند» [ وضعیت نامتعادل سالکان نوپا ] کوف (جغد): بوم معمولا در خرابه ها منزل دارد و به شومی معروف ست.از آنجا که گنج را نیز در ویرانه پنهان می کرده اند، رابطه میان بوم و گنج در شعر عطار دیده میشود. رمز عزلت نشینی ارباب سلوک ست . صعوه: نوعی از گنجشک با سری سرخ . در ادب فارسی، صعوه رمز ناتوانی و خُردی ست. استاد فروزانفر نوشته است که صعوه نمودار کسانی ست که به دستاویز ضعیف بشریت، طالب دیدار حق نمیشوند. » (ادامه دارد) #محمدبینش(زیباروز) https://zibarooz.blogfa.com/post/438 نظر شما؟
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد |
|