میانهروها و چپهای اسرائیل در ارائه یک استراتژی لیبرال روشنبینانه برای مقابله با برنامه کاهانیستی راست افراطی با شکست روبرو شده، برای مردم اسرائیل، هیچ گزینه سیاسی دیگری به جز راست باقی نگذاشته اند.
هَآرِتس انگلیسی، ۱۶ نوامبر ۲۰۲۵
این پدیده از هر نظر در دیگر جاهای جهان ناشناخته است. در اسرائیل، چپ روحیهای محافظهکارانه دارد یعنی متعصب، مردد، فریبکار و بزدل است. و راست، جنبشی انقلابی است، که بدون هیچ قید و بندی، درست همان چیزی را که در نظر دارد، بیان میکند.
معمولاً رادیکال شدن جناح راست، به رادیکال شدن جناح چپ می انجامد. اما در اسرائیل، عکس این پدیده رخ داده است. با افراطیتر شدن جناح راست، چپ به سمت میانه گرایش پیدا کرده است. دیدگاه های خود را در هاله ای از ابهام فرو برده، به دنبال جناح راست رفته، کوشید ه است از آن تقلید کند و در نهایت به بدترین وضعیت ممکن رسیده است.
هنگامی که دونالد ترامپ به ریاست جمهوری ایالات متحده رسید، چپها بسیار زود واکنش نشان دادند. بلوک لیبرال رادیکالتر و پیشروتر شد. اما وقتی کاهانیسم در اسرائیل به قدرت رسید، چپها نه تنها رادیکال نشدند، بلکه تلاش کردند به مواضع حکومت نزدیکتر شوند.
وقتی دولت نتانیاهو لایحهای را ارائه داد که ایجاد دولت فلسطین را رد میکرد، بلوک دیگر تا حد زیادی از آن حمایت کرد. وقتی کِنِسِت [مجلس اسرائیل] لایحه ی مجازات اعدام برای تروریستها را [در قرائت نخست] تصویب کرد - یکی از نژادپرستانهترین و فاشیستیترین لایحه هایی که تاکنون در این کشور ارائه شده است - بلوک مخالف در رأیگیری شرکت نکرد. واکنش به راه و شیوه ی کاهانیست ها بسیار ضعیف بود.
کاهانیسم در برابر یک دروازه خالی بازی می کند (همان طوری که روایت هِخت به درستی در هآرتس عبری در روز جمعه نوشت، این جریان پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به بزرگترین جنبش مردمی در اسرائیل تبدیل شده است ). چپ به جای اینکه با رادیکال تر شدن پاسخ دهد، با مبهمتر کردن دیدگاه هایش پاسخ داد. چپ محافظهکار در جای خود میخکوب شده است.
دیگر هیچ موضع راست افراطی نامشروعی وجود ندارد. و دیگر هیچ موضع چپگرایانهای مشروع نیست. هر زمزمه نیمهچپگرایانهای خیانت است. فقط به ایستگاههای تلویزیونی گوش دهید. هیچ صدای مخالف حکومت نخواهید شنید.
این وضعیت را چپ و رسانهها مشترکاً ایجاد کرده اند. هرگونه جنایت جنگی، از پاکسازی قومی گرفته تا نابودی، را طرح کنید، آن را مشروع تلقی خواهند کرد. در مقابل، اگر نکته ای اخلاقی، دموکراتیک، انسانی یا مطابق با قوانین بینالمللی مطرح کنید، صدای شما را خفه خواهند کرد. چپ و میانهرو، که باید مانند آمریکا رادیکال میشدند، در عوض از ترس لکنت زبان گرفته اند.
راستها طرفدار نسلکشی و اخراج اهالی هستند. اما چپها چه پیشنهادی دارند؟
جنایتهایی که حماس در جنوب اسرائیل مرتکب شد و جنگ در نوار غزه، زمینه ی مناسبی برای ارتکاب هر عمل دیوانهوار فاشیستی ایجاد کرد : نظیر مستعمره سازی در غزه، اخراج فلسطینیها به سودان، اعدام آن ها، شکنجه، ضرب و شتم و ویرانی. شاید انتظار میرفت که چپها پیشنهادهای بدیلی ارائه دهند که به همان اندازه رادیکال باشند. اما در اسرائیل چنین چیزی رخ نداد. در برابر هر کاری که راستها مرتکب شدند، سکوت حکمفرما بود.
دو سال است که روشن نیست آیا بلوک غیرراستگرا موافق جنگ است یا مخالف آن، آیا نسلکشی در غزه را به رسمیت میشناسد یا فکر میکند که این دفاع از خود است، آیا راه حلی برای مشکل غزه دارند و اگر دارند، آن راه حل چیست؟ آیا موافق مذاکره با حماس هستند؟ آبا استقرار یک نیروی چندملیتی به غزه موافقند؟ با آزاد کردن مروان برغوثی چطور؟ آیا با فراهم کردن شرایط انسانی برای زندانیان و گروگانهای فلسطینی توافق دارند؟ با ماندن ارتش اسرائیل در غزه چطور، موافقند؟ در مورد عقبنشینی از غزه چه نظری دارند؟ آیا با حفظ نیروهای نظامی در یک منطقه حائل در داخل غزه موافقند؟
چپ مطلقاً هیچ نگفت. سکوت ژرفی حاکم بود. تنها پیام شان این بود: "نتانیاهو به خانه ات برگرد" و نه یک کلمه بیشتر.
با چنین چپی، نیازی به راست نیست. و در واقع اهمیتی هم ندارد که چپ پیروز شود. با چنین چپی، بخت پیروزی آن ها در هر صورت کم است، زیرا چه کسی به آن نیاز دارد؟
به محض اینکه کاهانیسم بحث و مجادله عمومی را دراختیار گرفت، ارائه یک گفتمان جایگزین ضروری شد، گفتمانی که بر پیشنهادهایی متمرکز باشد که کمتر از پیشنهادهای راست رادیکال نباشند. چپ باید کاهانیسم ایدئولوژیک خود را پرورش میداد - ایدههای روشن وتکان دهنده ولی بدون جنایت های که در نسخه اصلی وجود دارد.
جنگی همچون جنگ اخیر، می بایست بحث و گفتگویی برمی انگیخت که به جای تمرکز بر مسئله های بیاهمیت، به امور بزرگ بپردازد. باید بلوکی ایجاد میکرد که میگفتند "ما روش راستگرایان را اتخاذ کردیم که ما را به لبه پرتگاه کشانده است."
"این هم راه جایگزین: فوراً غزه را ترک کنید. به بازسازی آن کمک کنید. پوگروم ها را در کرانه باختری متوقف کنید، به ساکنان آن آزادی رفت و آمد بدهید و بگذارید در اسرائیل کار کنند. غزه را هم باز کنید. ما طرحی برای پایان دادن به اشغال پیشنهاد میکنیم و با هر کسی که مایل به گفتگو باشد، صحبت خواهیم کرد، و با برغوثی شروع میکنیم. ما مسیری متفاوت از کاهانیسم پیشنهاد میکنیم و برای آن مبارزه خواهیم کرد."
اما مشروعیت بخشیدن به دیدگاه های اخلاقی و پیشنهاد یک بدیل واقعی ظاهراً فقط زمانی رخ خواهد داد که مسیحا بیاید.
و بدون تردید، او نیز راستگرا خواهد بود!
توضیح مترجم:
کاهانیسم – دکترین افراطی که منشاء آن صهیونیسم مذهبی و برداشتی جدید از صهیونیسم است که خاخام مِئیر کاهان پایهگذار «لیگ دفاع یهودی» [در سال ۱۹۶۸ در ایالات متحده] و حزب سیاسی «کاخ و کاهان خای» [درسال ۱۹۷۱ در اسرائیل] ان را ایجاد کرده است. حزب کاخ به اتهام تروریسم در سال ۱۹۹۴ در اسرائیل و ایالات متحده ممنوع شد. طرفدارن این دکترین، به یهوددی شدن مجموعه "سرزمین اسرائیل [سرزمین موعود در کتاب مقدس] معتقدند و خوهان الحاق کرانه باختری و ایجاد "اسرائیل بزرگ" هستند.
مشهورترنی نماد سیاسی این اندیشه در اسرائیل کنونیف ایتَمار بن گویر، وزیر امنیت داخلی حکومت نتانیاهو است.
پوگروم – کشتار، مردم آزاری، واژه ای روسی که محتوای نژادپرستانه و خارجی ستیزی دارد. به کشتار یهودیان در روسیه و اروپای شرقی گفته می شد. امروز مفهومی وسیع تر داشته و به کشتار و نابودی دسته جمعی نیز گفته می شود.