logo





حزب فاشیست ایتالیا و شاخه شبه‌نظامی آن، پیراهن سیاهان

پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۱ اوت ۲۰۲۵

محسن حسام

Mohsen-hesam02.jpg
حزب فاشیست ایتالیا در نهم ماه نوامبر سال ۱۹۲۱ توسط «بنیتو موسولینی» در شهر«رم» پایه گذاری شد. رهبر حزب«دوچه»  تا بیست و هفتم ماه ژوئیه ۱۹۴۳ که بر علیه او کودتا شد، قدرت را در دست داشت. ستاد حزب در پایتخت ایتالیا شهر رم قرار داشت. موسولینی در رابطه با مسائل سیاسی و اقتصادی و نظامی و هم‌چنین جنگ جهانی اول مواضع متفاوتی داشت. بطور نمونه پیش از آن‌که با کمک همفکرانش حزب فاشیست را بنیان نهد، به‌عنوان روزنامه نگار و  سیاستمدار، عضو پیشروی هیئت ملی سوسیالیست ایتالیا بین سال‌های ۱۹۱۴ - ۱۹۱۰بود. راقم این سطور بر آن است که به پدیده شاخه شبه نظامی پیراهن سیاهان  و دیگر شاخه‌های شبه نظامی بپردازد، از این رو نگاه خود را روی آن متمرکز می کند.

در حالی که زندگانی سیاسی موسولینی تو گویی به‌گونه‌ای پیچیده طراحی شده بود. آن‌طور نبود که مخاطب بپندارد با یک آدم یک بعدی طرف است. خیر، موسولینی بیش از هر چیز یک روزنامه نگار و یک سخنران برجسته بود. پیش از آن‌که از ایده سوسیالیسم بر گذرد و به منافع کارگران پشت کند، سوسیالیست بود. در پی آن بود که با شرکت در مبارزه طبقاتی منافع کارگران را تامین کند. اما  با پذیرش خط فکری و عقاید سیاسی فاشیستی از مواضع  خود عدول کرد. مخاطب می‌تواند پیش خودش مجسم کند یک کادر بالای سوسیالیست،که پیش از این برای خودش در حزب سوسیالیست از جایگاه بلندی برخوردار بود، طی پروسه‌‌ای به ایده‌های انسانی  خود پشت کرده و جایش را عقاید فاشیستی بگیرد. باری، آن چیزی که در نگاه اول نظر  آدم را به خود جلب می کند، عملکرد کم و بیش مشابه شاخه شبه نظامی حزب فاشیست با بازوی نظامی حزب نازی آلمان است. هم‌چنین اعضای حزب«فالانژ» ژنرال فرانکو در اسپانیا. فالانژها که به‌خوبی سازماندهی شده بودند، به شکار انقلابیون می‌پرداختند. بسیار فعال بودند از بالا دستور می‌گرفتند‌. در نوزدهم ماه اوت سال۱۹۳۶ «فدریکو گارسیا لورکا» شاعر و نمایشنامه نویس معروف به «شاعر کولی» در نزدیکی «آلفا کار» شهر «گرانادا» بدون محاکمه به‌دست فالانژهای  فرانکو تیرباران می شود. سپس جسدش را  در مکانی دورتر  رها می کنند.

باری، هدف اصلی موسولینی به اسارت کشاندن مردمان اعماق بود. از این رو به پروپاگاند جهت شستشوی مغزی آنان اهمیت زیادی می‌داد و بیش از هرچیز روی  مقوله«کیش شخصیت» تآکید داشت. پیراهن سیاهان به مثابه بازوی شبه نظامی حزب عمل می کردند. آنان از امتیازات زیادی برخوردار بودند. هم‌چون نیروهای سرکوبگر بسیجی در سازماندهی و ضرب و شتم مردمانی که نسبت به اعتراض به خفقان و اشکال تبعیض آمیز نسبت به حقوق اولیه زنان میهنمان به کف خیابان می‌آیند. شیوه استفاده از پروپاگاند بر کیش شخصیت موسولینی متمرکز بود موسولینی مقام ارشد حزب فاشیست و فرمانده شبه نظامیان «پیراهن سیاهان» بود. نخستین پایه‌های جوانان فاشیستی با عنوان «یشگامان جوان فاشیست» در سال۱۹۱۹ و «گروه های دانشگاهی فاشیست» سال ۱۹۲۲تشکیل شدند. تعداد اعضای رسمی پیراهن‌سیاهان در سال ۱۹۳۹ بیش از شش میلیون نفر بود. رهبر «دوچه» ادعا می کرد که حزب فاشیستی مواضع خود کوتاه ایتالیا نه تنها یک حزب ملی، بلکه یک حزب فراگیر است که تمامی آحاد مردم ایتالیا را در بر می گیرد. تک حزبی مثل حزب نازی آلمان. دوچه در جنگ جهانی دوم متحد آلمان بود. زمانی که جنبش جمهوریخواهان در اسپانیا اوج می‌گیرد، بنا به در خواست «ژنرال فرانکو» جهت سرکوب آن‌ها نیروهای نظامی خود را به آن سرزمین گسیل می‌دارد، هم‌چنانکه «هیتلر» خلبانان خود را با هواپیما‌های جنگنده جهت شخم زدن به خاک اسپانیا اعزام می کند. بدین ترتیب جمهوری‌خواهان از زمین و آسمان مورد تهاجم نیروهای دشمن قرار می‌گیرند. تا  ارتش فرانکو بار دیگر بر سرزمین اسپانیا مسلط شود و طناب‌های دار بر پا کند .از کشته ها پشته بسازد و جمهوری خواهان را به خاک و خون بکشد.

باری، مخاطب من، به‌علاوه موسولینی هر بار به بهانه‌‌ای به مستعمرات ایتالیا لشکرکشی می کند‌. تا صدای آزادیخواهان را خاموش کرده و با گلوله به صدای اعتراض آن‌ها پاسخ دهد. موسولینی در تلاش بود تا یک حکومت «توتالیتر» تأسیس کند‌ تا خود به‌عنوان پیشوای اعظم «دوچه» حضوری مداوم داشته باشد، در واقع می‌توان گفت که «توتالیتاریسم» یکی از صفات قدرت در ایتالیا  بود که به تمامیت‌خواهی معروف بود. در حکومت توتالیتاریسم رژیم تلاش می کند‌ که با استفاده از ایجاد رعب و وحشت در دل مردم ‌در کلیه امورات ‌اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، آموزشی دخالت کند ‌و به کمک پیراهن سیاهان نظم را در خیابان ها برقرار کند. رژیمی که ا‌کنون در میهنمان حاکم است رژیمی است تمامیت ‌خواه که هیچ‌گونه اعتراضی را بر نمی تابد. شبه نظامیان پیراهن سفید به‌همراه نیروهای بسیجی هرگونه حرکتی را در خیابان سرکوب ‌می کنند‌. به‌طور دائمی در خدمت اهداف رژیم هستند. از بالا دستور می گیرند و به‌طور سازمان یافته عمل می‌کنند. حکومت موسولینی همواره با ایجاد رعب و وحشت توأم بود. پیراهن سیاهان با  خشونت با مخالفان بر خورد می کردند. این امر کمک می کرد که رژیمی فاشیستی موسولینی همواره بر اوضاع سیاسی مملکت مسلط شده و به مدت طولانی‌تری پایه‌های حکومت فاشیستی را مستحکم کند. حزب فاشیست و شبه نظامیان آن، یعنی پیراهن سیاهان، اعضای حزب کمونیست و هم‌چنین اعضای حزب سوسیالیست بیکار نمی‌نشستند. سعی می کردند که به سهم خود موانعی بر سر راه فاشیست‌ها ایجاد کرده و پایه‌های پوشالی حزب فاشیست را بلرزانند. لازم به یادآوری است که حزب فاشیست در ابتدا در سال ۱۹۱۹ جهت مبارزه  و به منظور مقابله خشونت آمیز با احزاب کمونیست و سوسیالیست ایجاد گردید. اما در سال ۱۹۲۲ و اندکی پیش از روی کار آمدن بنیتو موسولینی شکل  رسمی به‌خود گرفت.   

مرگ بنیتو موسولینی

موسولینی و معشوقه اش «کلارا پتا چی» در  بیست و هفتم ماه آوریل توسط توسط پارتیزان‌های محلی،نزدیک روستای «دونگو » در دریاچه «کومو » به اسارت در آمدند. بعد از ظهر دو روز قبل از خودکشی «آدولف هیتلر» موسولینی و پتاچی تیرباران شدند. سپس اجساد آن‌ها را به شهر«میلان» بردند و در میدان حومه «پیازاله ‌لورتو» ‌بین جمعیت خشمگین رها کردند. مخاطب می‌تواند پیش خودش مجسم کند که انبوه به هیجان آمده به‌دیدن اجساد موسولینی و معشوقه اش پتاچی چه حالی به آن‌ها دست داده بود. ‌پیش از ادامه مطلب لازم است برای مخاطب توضیح داده شود که راقم این سطور مخالف خشونت مضاعف است. او معتقد است که محاکمه جنایتکار جنگی باید در یک دادگاه عادلانه با حضور هیئت منصفه، شرکت مطبوعات و رسانه‌ها و پس از آیین دادرسی و به‌طور علنی باحضور وکیل مدافع انجام گیرد. نویسنده تنها روایت می‌کند. بی آن که دست به قضاوت بزند. باری، ‌ادامه روایت، اجساد را از بین میله های فلزی بالای ایستگاه اتوبوس آویزان کردند. ‌سپس اجساد مورد ضرب و شتم قرار گرفت. ‌یادآور به اسارت در آوردن و آویختن اجساد ماموران امنیتی «ساواکی» در شهر زادگاهی ام «رشت» به درختان پارک شهر  در نزدیکی ساختمان بتون آرمه ساواک. جمعیتی خشمگین به درب ورودی ساواک هجوم می آورند‌. سپس با تراکتور درب اصلی را می شکنند و هلهله‌زنان وارد محوطه می شوند. در درگیری میان مردم خشمگین و ماموران ترس خورده چند تنی را به  اسارت می گیرند. سپس آن‌ها را  از محوطه بیرون کشیده و  از پاها به شاخ و برگ درختان ستبر پارک خروجی ساختمان ساواک آویزان می کنند. آن‌گاه انگار که جلوی چشمان مهاجمان را خون گرفته باشد، با اشیاء کشنده به جان آن‌ها می افتند. تا زمانی که آن‌ها از صدا بیافتند، ضربه پشت ضربه. در واقع این یک تنبیه ساده نبود، انتقامی کور بود که برای اولین بار در شهر ما اتفاق افتاده بود. مردمان آزاده رشت به شنیدن اخبار گشایش زندان‌ها در بهت و ناباوری فرو رفتند. اما دیگر کار از کار گذشته بود و ماموران ساواک بدون این‌که در یک دادگاه عادلانه محاکمه شوند، به عقوبتی  سخت گرفتار آمدند. 

‌پس زمینه، در بیست و هفتم ماه آوریل سال ۱۹۴۵ موسولینی و پتاچی یه همراه دیگر رهبران فاشیست ‌در یک کاروان آلمانی در نزدیکی روستای «دونگو» ‌در ساحل شمال غربی ‌دریاچه «کومو» ‌در حال فرار بودند. گروهی از پارتیزان‌های کمونیست محلی ‌به رهبری«پیر بلوچی، بلینی، دلنه استل و اورادو ‌لازار‌و» به کاروان ‌ حمله کرده و آن‌ها را مجبور به توقف کردند. ‌پارتیزان ها «دوچه» رهبر حزب فاشیست ایتالیا را شناسایی کردند. پارتیزان‌ها موسولینی را دستگیر کرده و او را به «دونگو» بردند. در دونگو حدود ساعت ۲.۳۰ دقیقه بامداد بیست و هشتم ‌ماه آوریل موسولینی به بتاچی که درخواست پیوستن به وی را ‌کرده بود، ملحق شد.‌ بیش از پنجاه تن فاشیست با خانواده های آن‌ها در کاروان شناسایی شده و توسط پارتیزان‌ها دستگیر شدند. به‌غیر از موسولینی و پتاچی، شانزده عضو برجسته از حکومت و‌ حزب فاشیسم،‌ روز بعد در دونگو اعدام شدند. ده نفر دیگر نیز طی دو شب بعد اعدام می‌شوند.

 بدین ترتیب، دست آخر، موسولینی و رهبری حزب فاشیست ایتالیا به‌دست پارتیزان‌ها اعدام شدند. اما پرسش اساسی این‌است، کجا رفتند پیراهن سیاهان با بازوبند و کلاهی که یک وری روی سرهای تراشیده کشیده بودند. مخاطب من خاطر جمع، پیش از سقوط فاشیسم ایتالیا اغلب آن‌ها در شهرستان‌ها و دهکده‌ها توسط مردم شناسایی شده‌بودند. یک عده‌ای که مقر های اصلی حزب فاشیست به‌دست پارتیزان‌ها افتاده بود، به‌تدریج شناسایی و بازداشت شدند. یک عده‌ای هم که خیلی زرنگ بودند، به موقع، وقتی که دیدند هوا پس است و ممکن است لو بروند و به چنگ پارتیزان‌ها بیافتند،رفتند توی زیر زمین و آب شدند. بعد از سقوط فاشیسم مردم سایه پیراهن سیاهان را با تیر می‌‌زدند. خوشبختانه مردم هنوز از پارتیزان ‌ها خاطره‌ها دارند. و نسل‌های بعد هنوز حضور زنده آن‌ها را حس می‌کنند. در واقع خاطرات مردمان آن عصر از پارتیزان‌ها توسط نسل بعدی نویسندگان مکتوب شده‌ست .           
پاریس، هفدهم ماه ژوئیه، سال ۲۰۲۵ - محسن حسام


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد