بخش اول: عوامل سقوط مصدق
نهضت ملی ایران به رهبری دکتر محمد مصدق در آغاز دهه ۱۳۳۰ با هدف ملیسازی صنعت نفت و مقابله با سلطه انگلیس شکل گرفت. این نهضت از حمایت گسترده مردم، روشنفکران، بازار و بخشی از روحانیت برخوردار بود، اما در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سقوط کرد. بررسی اسناد تاریخی نشان میدهد که سقوط مصدق حاصل همافزایی چند عامل بود: دخالت مستقیم آمریکا و انگلیس، قطع حمایت روحانیت، خرید و تطمیع نمایندگان مجلس، و صدور فرمان شاه.
در حالیکه تا ۳۰ تیر ۱۳۳۱ ، آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی متحد اصلی مصدق بود، اما با بروز اختلافات بر سر حدود اختیارات نخستوزیر، سکولاریسم و جایگاه روحانیت، از او فاصله گرفت. به گفته یرواند آبراهامیان، بریدن کاشانی «به معنای فروپاشی ستون مذهبی نهضت ملی بود».[1] آیتالله سیدحسین بروجردی سیاست سکوت را در پیش گرفت و روحانیون محافظهکار نیز یا مخالفت کردند و یا بیطرف ماندند. آمریکا و انگلیس با طراحی عملیات آژاکس، از شبکه بازار و روحانیت برای بسیج خیابانی بهره بردند. ریچارد کاتم، افسر سیا، بعدها اذعان کرد که بدون حضور بازار و وعاظ مذهبی، کودتا امکان موفقیت نداشت. [2]
افزون بر عوامل نامبرده خرید گسترده نمایندگان مجلس هفدهم، پشتوانه قانونی مصدق را از بین برد. کرمیت روزولت در خاطرات خود اشاره میکند که بخش مهمی از بودجه کودتا صرف خرید نمایندگان و روزنامهنگاران شد.[3] شاه نیز با صدور فرمان عزل مصدق ، پوشش لازم را برای کودتاچیان فراهم آورد.
بخش دوم: نقش محوری روحانیت در سقوط مصدق
اگرچه دخالت خارجی و همراهی دربار نقش مهمی در سقوط مصدق داشت، اما عامل تعیینکننده در موفقیت کودتا، قطع حمایت روحانیت از مصدق بود. در آغاز، کاشانی ستون اصلی مشروعیت نهضت بود، اما با تغییر موضع خود، نیروهای مذهبی- خیابانی را از صحنه کنار کشید. بروجردی با سکوت خود، مانع از بسیج مذهبی به نفع دولت ملی شد. به گفته اسناد سیا، این سکوت برای کودتاچیان ارزشمندتر از هر حمایت علنی بود. [4]
چرا روحانیت علیه مصدق بود؟
روحانیت به دلایل مختلف از مصدق فاصله گرفت:
نگرانی از سکولاریسم و کاهش نفوذ: مصدق بر ملیگرایی و حاکمیت قانون تأکید داشت، نه بر مبانی فقهی- مذهبی. روحانیت بیم داشت که موفقیت او نفوذ سنتیشان را محدود و تضعیف کند.
اختلاف بر سر مجلس و قدرت سیاسی: کاشانی و روحانیون نزدیک به وی خواهان نفوذ در مجلس بودند، در حالی که مصدق استقلال آن را ضروری میدانست.
ترس از کمونیسم: نزدیکی ظاهری حزب توده به مصدق، روحانیت را نگران گسترش ٬٬کمونیسم٬٬ و تضعیف دین می ساخت.
فشار و تطمیع خارجی و دربار: آمریکا و انگلیس بخشی از بودجه عملیات آژاکس را صرف جلب روحانیون و وعاظ کردند؛ دربار نیز وعده حمایت مالی و اجتماعی داد. [5]
پیوند مبارزه مشروطه و مشروعه خواهی با سقوط مصدق
شکاف میان مشروطهخواهان و مشروعهطلبان در انقلاب مشروطه، بیاعتمادی عمیقی میان نیروهای ملیگرای سکولار و روحانیت ایجاد کرد. اعدام شیخ فضلالله نوری توسط مشروطهخواهان، برای روحانیت محافظهکار یک زخم تاریخی بود. در زمان مصدق، این خاطره زنده شد و بسیاری از علما بیم داشتند که بار دیگر از صحنه قدرت کنار گذاشته شوند.
در نتیجه، روحانیت به این جمعبندی رسید که همراهی با شاه و قدرتهای خارجی، موقعیت سنتی و نفوذ اجتماعیشان را بهتر تضمین میکند؛ بنابراین، حمایت خود را از مصدق قطع کردند و زمینه موفقیت کودتا را فراهم آوردند.
پیوند این تجربه با شرایط امروز ایران
بیاعتمادی تاریخی روحانیت به نیروهای سکولار، هنوز هم ادامه دارد. روحانیت نگران است که در صورت پیروزی جریانهای سکولار و جمهوریخواه، نقش سیاسی آنها از بین برود. به همین دلیل همچنان مشروعیت فقهی-دینی را ابزار اصلی حفظ قدرت میداند و هر حرکت سکولاری را تهدیدی علیه خود تلقی میکند.
با این حال، جامعه امروز ایران متفاوت از دهه ۳۰ است. شبکههای اجتماعی، نهادهای مدنی و نیروی جوان، توانایی روحانیت برای کنترل کامل فضای سیاسی را کاهش دادهاند. به همین دلیل، امکان بازتولید نقش مطلقگرایانه روحانیت مانند گذشته بسیار دشوارتر شده است.
جمعبندی و راهحل
کودتای ۲۸ مرداد بدون دخالت خارجی، نقش شاه و دربار، خرید نمایندگان و قطع حمایت روحانیت از مصدق ممکن نمی شد. اما ریشه عامل اصلی موفقیت کودتا را باید در تغییر موضع روحانیت دانست که مشروعیت اجتماعی مصدق را ربود.این تجربه تاریخی را می توان در رفتار امروز روحانیت نسبت به نیروهای سکولاردمکرات نیز همچنان دید.
برای جلوگیری از تکرار چنین تجربهای، لازم است:
* نهادهای مدنی و اجتماعی مستقل تقویت شوند؛
* میان نیروهای سکولار، ملی و مذهبی معتدل پیوند ایجاد شود؛
* بهجای مشروعیت دینی و حکومت فردی، قانونمداری و مشارکت همگانی در همه امور اجتماعی تبلیغ شود.
منابع
[1] یرواند آبراهامیان، کودتا: ۲۸ مرداد، نشر نی، ۱۳۹۲
[2] Richard Cottam, Nationalism in Iran, University of Pittsburgh Press, 1979
[3] Kermit Roosevelt, Countercoup: The Struggle for the Control of Iran, McGraw-Hill, 1979
[4] CIA, The Battle for Iran, Declassified Documents, 1954
[5] Mark J. Gasiorowski, U.S. Foreign Policy and the Shah, Cornell University Press, 1991