logo





دستگاه تفتیش عقاید وزارت اطلاعات
در سازمان سنجش دانشجویان دانشگاه

يکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۸۷ - ۰۵ اکتبر ۲۰۰۸

محمود کویر

kavir.jpg
تصمیم گیری و دخالت کارشناسان مأموران وزارت اطلاعات در مسایل دانشگاه ها معنایی جز حکومت ترس و جهل بر دانشگاه نیست. به راستی چرا در برابر این همه بی قانونی و خودکامگی، اعتراضمان به جایی نمی رسد؟ اینان که سنگ را بسته و سگ را گشوده اند، اینان که با چراغ دین به دزدی آمده اند تا گزیده تر برند کالا و امروز بر هستی و سرنوشت ما حکم می رانند و این سرزمین را به دوران قرون وسطا بازگردانده اند.
(عدم عناد شما با نظام برای وزارت اطلاعات احراز نشده است!)
این آخرین کلام بازجویان وزارت اطلاعات به بسیاری از دانشجویانی است که در دوره های فوق لیسانس و دکترا در رشته های علمی پذیرفته شده اند.دانشجویانی که با هزار امید و ده هزار بدبختی و عبور از سدهای ویرانگر سازمان های کوچک و بزرگ و محلی و شهری تفتیش عقاید گذشته اند.دانشجویانی که اینک و در این گردنه، کارشناسان و بازجویان وزارت اطلاعات، در طبقه دوم سازمان سنجش به تفتیش عقایدشان نشسته اند.
در اتاق ویژه ای، به اسم کارشناسان گزینش، مأموران وزارت اطلاعات با دانشجویان به اصطلاح ستاره دار یا مورد دار مصاحبه می کنند و یا آن ها را مورد بازجویی قرار می دهند. در مواردی آنها می پذیرند با گرفتن تعهدی دست از سردانشجوبردارند و اجازه ی ادامه تحصیل به وی دهند، تا روزگاری دیگر حراست و ده ها دستگاه امنیتی خودسر و لگام گسیخته کجا او را به دام اندازند و یا بره ای مطیع در این نظام دوزخی باشد. در موارد زیادی نیز اعلام می شود که:
مشکل شما قابل حل نیست و شما اجازه ی پذیرفته شدن در فوق لیسانس یا دکتری در کشور ندارید.
به دانشجو یا داوطلب ادامه تحصیل تذکر داده می شود که حق ندارد در مورد وضعیت خویش خبری منتشر کند و یا به جایی شکایت برد. به او تفهیم می شود در صورت انجام چنین کارهایی پرونده ی وی برای همیشه بسته می شود.زیر فشار و تهدید و ترس، شخص و خانواده اش می پذیرند که صدای قضیه را در نیاورند تا راهی پیدا کنند و موضوع را با آشنا و رشوه حل کنند. تعداد مواردی که موفق به این کار می شوند زیاد نیست. بیشتر آن ها ترجیح می دهند راه مهاجرت به خارج و ادامه تحصیل در آن جا را در پیش گیرند. دگر اندیشان، آزاد اندیشان، بهاییان،و خلاصه هر کس را به بهانه ای از میهن خویش می رانند تا در سکوت و سیاهی بر تخت نکبت خویش بمانند. اندیشه و هنر را می تارانند و هنرمندان و اندیشه ورزان از برابر این توفان سیاه می گریزند و آواره می شوند.
این همان چیزی است که کارشناسان مستقر در طبقه ی دوم سازمان سنجش خواهان آن هستند. برنامه ها و برخورد ها تنظیم شده است . نظام بر آن است که مغز جامعه را فلج کند. بر آن است و سال هاست که بر آن است تا اندیشمندان و روشنفکران و هنرمندان را از این سرزمین بگریزاند. تبعیدی ناخواسته و ندانسته. بگریز! مرگ و زندان و شکنجه و محرومیت در انتظار تو ست. پس بگریز تا نظام از دردسرهای تو رها شود و بتواند با مشتی دروغ و خرافه سر مردم را گرم کند و صدایی بر نخیزد. بگریز تا مملکت به جای آن که با دکتر و دارو و اندیشه بگردد با دکترهای دروغینی چون کردان و کلاهبرداران بگردد و جادو و جنبل رونق گیرد و نذر و نیاز و سحر و جادو جای تدبیر و دکتر و درمان را بگیرد.
احمد شیرزاد در تارنمای ادوار نیوز می نویسد:( یکی از بچه های قدیمی پارسال تصمیم گرفت درس بخواند و ادامه تحصیل دهد. انقطاع طولانی از تحصیل شانس زیادی برایش نگذاشته بود. در آزمون کارشناسی ارشد شرکت کرد و در یکی از مؤسسات آموزش غیر انتفاعی پذیرفته شد. هفته پیش برای ثبت نام رفته بود. مسئول آموزش آن جا گفته بود جلوی اسم شما کد 9 خورده است، شما باید به سازمان سنجش مراجعه کنید. در سازمان سنجش به وی گفته بودند:« کد 9 یعنی وزارت اطلاعات با ادامه تحصیل شما مخالفت کرده است». به من زنگ زده بود که چه کار کند. و من هم که دستم به هیچ عرب و عجمی نمی رسد جز همدردی و افسوس هیچ کاری برایش نتوانستم انجام دهم.
چندی پیش نیز یکی از دانشجویان قبلی اصفهان را دیدم. با معدل بسیار خوب فوق لیسانس گرفته بود و در یکی از دانشگاه های معتبر کشور در دوره ی دکتری پذیرفته شده بود. پس از چند ماه درس خواندن هنوز جواب گزینش وی به دانشگاه نرسیده بود. معمولاً دانشگاه ها پذیرفته شدگان را ثبت نام مشروط می کنند و پس از رسیدن جواب گزینش آن ها را ثبت نام قطعی می کنند. دانشجوی مذکور که فرزند شهید نیز هست و بچه ای بسیار متدین و زحمتکش، به سازمان سنجش مراجعه می کند و در ان جا در اتاق مخصوص کارشناسان ویژه چندین ساعت مورد بازجویی قرار می گیرد. جرم اصلی او این است که یکی ازنزدیکانش فعال سیاسی است! اوایل تابستان که او را دیدم هنوز بعد از یک سال که از پذیرش وی در دوره ی دکتری می گذشت بلاتکلیف بود و نمی دانست که از کجا می تواند دادرسی پیدا کند. به او گفتم سعی کن با برخی مسئولان مؤثر فعلی شخصاً ملاقات کنی، شاید هنوز ته مانده ای از جوانمردی و مروت در وجودشان مانده باشد.
آن زمان که شاه همه ی احزاب آن زمان را برچید و یک حزب فراگیر به نام حزب رستاخیز درست کرد ، گفت هر کس نمی خواهد عضو این حزب باشد گذرنامه اش را می دهیم دستش برود جای دیگری از دنیا زندگی کند. به یاد نمی آورم آن حرف نا بخردانه هیچ گاه رنگ اجرا به خود گرفته باشد. اکنون این نظام چنان برنامه ریزی می کند که همه ی راه ها به روی مخالفانشان بسته باشد جز راه خروج از کشور. به یکی از جوان ها گفته بودند: ما الان که شما یک جوان دانشجو هستید با شما مشکل داریم وای به این که فردا تحصیل کرده هم بشوید و به شما بگویند آقای دکتر! نه خیر، ما نمی گذاریم شما به این مرحله برسید).
تصمیم گیری و دخالت کارشناسان مأموران وزارت اطلاعات در مسایل دانشگاه ها معنایی جز حکومت ترس و جهل بر دانشگاه نیست. به راستی چرا در برابر این همه بی قانونی و خودکامگی، اعتراضمان به جایی نمی رسد؟ اینان که سنگ را بسته و سگ را گشوده اند، اینان که با چراغ دین به دزدی آمده اند تا گزیده تر برند کالا و امروز بر هستی و سرنوشت ما حکم می رانند و این سرزمین را به دوران قرون وسطا بازگردانده اند. باید بدانند که:
آن که نامخت از گذشت روزگار
هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار
در شرایطی که وزارت علوم بایدبه نیابت از دانشگاه ها، دانشجویان با استعداد و زبده را از طریق آزمون های علمی شناسایی و به دانشگاه ها معرفی کند، این وزارتخانه، افسار اختیار خویش را یکسره به دست سوارکاران دشمن خو و بی دانش و حقه باز وزارت اطلاعات سپرده است. کارنادرستی که تا چندی پیش پرده پوشی می شد اکنون آشکارا بیان می شود .مسئولان نیز ابایی ندارند از این که بگویند تصمیم گیرنده اصلی نه دانشگاه ها هستند و نه وزارت علوم، بلکه این وزارت اطلاعات است که تصمیم می گیرد متخصصان و دانش آموختگان آینده کشور چه کسانی باشند. وزارت اطلاعات امروزه بر پوشیدن و نوشیدن و اندیشیدن، همه ی کنش ها و روش ها و منش های ما حکم می راند. از دیوار خانه هایمان بالا آمده و به بستر ما نیز سر می کشد.امروز این وزارت خانه جهنمی که آمر و سبب قتل هزاران جوان و اندیشمند ایران است، می رود تا در کاسه ی سر ما تخم بگذارد. به هوش باشیم تا خرد و دانایی در پیش جهل و خودکامگی قربانی نگردد. آیا هنوز بوی سوختن کتاب و آدم بر کوه آتشی که اینان افروخته اند به مشام ما نرسیده است؟

سبز باشید



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد