logo





جنبشی بنام سبز سرابی بیش نیست، خود را سر کار نگذارید!

چهار شنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۸ - ۰۴ نوامبر ۲۰۰۹

علی اکبر آزاد

مردم ایران از دست حاکمیت شاه و ملاها دیر زمانی است که به تنگ آمده اند. این مردم ناراضیند، چون آزادی ندارد تا سرنوشت خود را در پناه قانونی مردمی رقم بزنند. آنها هم از نظر اقتصادی در فشار هستند و هم از نظر اجتماعی. حکومت شاهنشاهی به گور سپرده شده بجای اینکه زندگی آنها را راحت تر کند، آنها را مضحکهء ثناگوی یک خانواده تبه کار کرده بود. مردم شوریدند و قیام کردند، اما سیل اپورتونیستهای مذهبی و غیر مذهبی احاطه کننده آنها، نگذاشتند که به هدفشان برسند. حکومت را از هوا قاپیده و بلایی سر مردم آورند که بپرس. به هر صورت مردم که یکدست نیستند و عده ای هوادر دزدهای مبارزه مردم به رهبری آخوندی عقب مانده عهد عتیقی بنام آیت الله خمینی شدند. این آخوند که دیگر خود را مضحکه کرده بود با سخنان بی سروتهش، اما تا توانست بوسیله سیل سفیهان مردم را در اقصی نقاط ایران به سلاخه مرگ و شکنجه کشید. روی شاه جوان جن زده و خرافاتی ترسو را سفید کرد. شاهی که ساواکش را به جان مار و مور مملکت انداخته بود تا جزیره فکسنی آرامش به زعم خود برپا سازد، زهی خیال باطل، هر آنکه باد کاشت، طوفان دروید. نتیجه آرامش شاهی عجوبه ای بنام خمینی شد و یاران بدفهمش که آنچه در توان علیلشان داشتند، در حق هموطنانشان به بد کردند تا به خود و اکنافشان به نوایی حقیر برسند. گیرم که همه را آتش سوزاند و آب برد، آنها نوایشان را در هرزگی کشتار همگی پیچانده بودند، با سرهای دراز پر از خرافات و جنایت.
هر دم در ایران بزمی به مردم به جان آمده تحمیل می شود. هرزگان سیاسی دربدنامی مطلق جوانان را به کام مرگ می فرستند و خود در سایه درخت پر از حشرات مکر و تزویر سیاست هایشان تماشاگه صحنه هستند. نه اینکه انسانی از زندگی محروم می شود. باید از آنها پرسید فرزندان خودتان کجایند؟ چرا هذیانتان راتنها متوجه نوباوگان هزار امید و آرزو کرده اید. مگر شما نبودید که امام، امام می کردید؟ چرا جرات ندارید به سردمدار جنایتکار ترین انسان دهه های اخیر که با یک فتوا استانی را به آتش و خون می کشید، با فتوای دیگری نویسنده ای را به شعله های مرگ دعوت می کرد و با فتوایی زنان رنچ دیده این دیار را در جهنم حجاب سیاه اسیر می کرد، بند کنید. آری خمینی و اتبارش هستند و شما هم پیرو خطش هستید. همچنان کسانی که شاه را تا ابد می ستایند و لاف دمکراتیک می زنند، شما هم خمینی را می ستایید و لاف های دروغ می زنید. آقایان مگر شما نمی دانیدو نمی دانستید که خون انسان ریختن و شکنجه و بدبخت کردن انسانها از اشد جنایات است؟ آنها به این واقف بوده، اما چون به نفعشان نبوده لام در کام برده اند.
در اینجا سخن بر سر اینها تنها نیست و اصل مطلب آنست که اعتراضات مردم هرزمان تو سط افرادی به نفع هدفهای خود تسخیر می شوند. مردم تاوان می پردازند و اینها با خون مردم قمار می کنند. مردمی که هر روزشان پر است از درد و رنج، طبیعی است که فریاد می زنند. آنها به خیابان می آیند و یا مبارزه منفی می کنند. مردم تا زمانی که به زندگی مورد رضایتشان نرسند، در برابر هر حکومت گر سیاه و سفید و سرخ و سبز خواهند ایستاد. مشکل اینجاست که عده ای براستی کج فهم هستند و مردم را بطور واقعی درک نمی کنند و با به خواسته های آنها نارو و دهن کجی می کنند. د رتاریخ ایران خیلی بوده اند و مردم را هیچ انگاشته اند، اما زهی خیال باطل. مردم بعد از مدتی همهء اینها را شناخته و در همان نسخه های پیچیده اند و به زباله دان بدبختی انداخته اند.
جنبش مردم هیچ ربطی به سیاست پیشه گان سرگردان و یا مردم فریب ندارد. درد مردم واضح است. مردم زندگی انسانی می خواهند. آنها خود را رسوای زمانه بمانند سیاسیون نان به نرخ روز خور نمی کنند. اخیرا نسخه ای بنام سبز برای مردم پیچیده شده است، که رهبری آن در دستان کسانی است که خود از سران رژیم بوده اند. این به همان کمدی سیاسی سلطنت طلبان شیبه است که بوق دمکراسیشان گوش فلک را کر کرده است. حال کدام آدم عاقلی است که نداند که سلطنت در ایران یعنی دار و درفش بجان مردم. حال قضیهء هواداران خمینی هم همین است و تنها این گفته هایشان بدرد جمعی از توده یان و اکثرتیان و دیگر تشنگان سهیم در هواداری از رژیم می خورد که تمام سرمایه اندک و ناچیزشان را بپای بازی نزدیکی به حکومتیان و ورشکستگان سیاسی به امید تحفه ای خرد و ریز ریخته اند. مردم بجان آمده از جور سلاطین و ملا ین در هیچ زمانی دنبال اینها نخواهند افتاد. اگر هم به سهو بروند، روزی از آن راه بر خواهند گشت، چون هدف مردم زندگی است و با زندگی نمی توان بازی کرد. سراب سازی برای مردم نان و آزادی و دمکراسی نمی شود. با زندگی مردم نه می توان قمار کرد و نه شوخی. جدیت یکی از ارکان مبارزه است و آنهم نه معنی خشونت را می دهد و نه معنی جنگ و دعوا و قمار سیاسی. معنی واقعیش احترام به مردم و جدی گرفتن آنهاست. حق زندگی انسانی برای آنها قائل شدن هنری است که بنام سیاسی کج فهمی درک نکرده و نخواهد کرد. مردم مشکل دارند و معانی بازیهای بیهودی سیاسی را درک نمی کنند. هر کس اعتقادی به مردم دارد و آنها را براستی درک می کند، می توان انسان میدان مبارزه آنها با هر توانی که دارد باشد.
2.11.2009
azadal@hotmail.com


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:

چراسراب?
سبز
2009-11-06 20:13:06
چرا فکر میکنید جنبش سبز سرابی بیش نیست . اینهمه ایمان منفی از کجا ناشی میشود؟ شاید نگارنده درک درستی از واقعیت جنبش های سیاسی مردمی ندارد . در کدام کشور دنیا مردم بی هزینه به آزادی دست یافتند كه ایران به خواهد دومیش باشد؟ منتها باید کمترین هزینه ممکن را داد . مردم ما تازه پس از صد سال دارند یاد میگیر ند كه حکومت مردم بر مردم یعنی چه . دارند بیان میکنند كه مملکت مال آنهاست و حکومت هم باید مال خودشان باشد . هر کس اینرا میفهمد با مردم همراه میشود و در حد توان خود کمک میکند . همین . هدف هم در شرایط حاضر سرنگونی نیست اصلاح است ، یاد گیری دموکراسیست . مخالف را قبول کردن و او را وادار به قبول خود کردن. به نیروهای مصلح یاد دادن كه جواب حرف و شعار گلوله و باتوم نیست . به رهبر یاد دادن كه در دیزی بازه حیا ی گربه کجا رفته ؟ حکایت جنبش سبز و حکمرانان امروز حکایت رستم است كه به کاووس شاه نصیحت میکند .


رضا
2009-11-06 16:17:33
صدروذیل مقاله شما تناقضات اشکاری دارد.شما جنبش سبز را" سرابی میدانید که سیاست پیشگان سرگردان و مردم فریب ان را هدایت میکنند.در انتها هم فرموده اید:جدیت یکی از ارکان مبارزه است.ومعنی واقعیش جدی گرفتن مردم و احترام به انها است."در پاسخ شما باید گفت هر کودک نا بالغ در این چند ماهه متوجه شده که رهبران اصلی جنبش سبز یعنی اقایان موسوی و کروبی با جدیت و شجاعت پیگیر حقوق مردم و خواست انهابوده اند.شاید در بین مردم طرفدار اصلاح امور حتی یک نفر هم نباشد که رهبران جنبش سبز را" سیاست پیشگان سرگردان و مردم فریب" بداند.بهتر است با درک واقعیات بدیهی به درج مقالات تخیلی نپردازید.

عینک را عوض کن
safa20
2009-11-06 13:56:00
بابا جون شما از مرحله پرتی مردم به موسوی رای دادن تا حالاهم تو تظاهران پشت موسوی کروبی بودن فیلمهای تظاهرات را ببین جنبش سبز اهدافش مرحله ایست الانم مردم رهبرانشون را نام میبرن تو تظاهرات مگه سپهدار تنکابنی و عین الدوله سرداران محمدعلیشاه نبودن که به مشروطه ها پیوستن و فرار کرد محمد علیشاه لطفا یار شاطر نیستی بار خاطر نباش

حرف تا عمل
علی
2009-11-06 12:51:55
کاش بجای اینهمه احساسی شعار دادن به واقعیات جاری درون جامعه و بالندگی نسل جدید که گام به گام درعمل به مبارزه ادامه داده و فارغ از تنوع فکر و ارای موجود حول خواستهای اساسی به اتحاد شعار و عمل رسیده اند& نگاه واقعبینانه تری در نیروهای خارج ازکشور میبود.نسل پر شور جوان مهر دموکراسی خواهی خود را بر تارک جنبش نهاده وموسوی وکروبی ودیگران نیز با هر گذشته ای که اکنون زمان دادرسی ان نیست عملا بدنبال انانند وتا زمانیکه پا در رکاب جنبش دارند باید استقبال کرد غیر از این نه در پایبندی به دموکراسی است نه سیاست دانی.

رهبری دست مردم است
doost
2009-11-05 21:59:34
با نظر من رهبری دست مردم است و امسال موسوی و کروبی و... تنها حالت محوری دارند، مردم خواسته‌های خود را به آنها تحمیل می‌کند . خواسته‌های مردم فراتر از ذهن موسوی است، این مردم با توجه به ناهمگونی که درند، و با توجه با وقایع بعد از "انتخابات"، هر بار بیشتر رادیکال تر شعار میدهند، برای من غیر قابل تصور است که این حرکت از بیرون قابل توقف باشد. ولی‌ آقای آزاد باید به سال پاسخ دهد و اگر راست میگوید وارد گود شود (حیف که همه این فداییان سنت فدایی را فراموش کردند و جز کار تحلیل و ژورنالیستی کار دیگر نمیکنند) : این مردم که به خیابان میروند آمادگی و پتانسیل دادن شعار‌های شما را دارند، چرا تن به "رهبری" امثال موسوی در داخل و در خارج تن به شعار‌های نیروهای طرفدار اصلاح را میدهند ؟ نقش شما به عنوان نیروی سیاسی که خواهان تاثیر است کجاست؟

ugd
alibaalaa@yahoo.com
2009-11-05 16:18:54
شما معلوم می شه در انقلاب 57 از آنهایی بوده اید که هیچوقت پایشان را از خانه بیرون نگذاشته اند. وگر نه بسادگی می توانستید ببینید که این جنبش هم همان رفتارهای انقلاب 57 را دارد. اینکه مردم چه کسی را جلو انداخته اند مهم نیست، مهم هدفشان است که سرنگونی رژیم است. اینبار البته تجربه ما را در انقلاب 57 دارند و نمی گذارند کسی را که مثل پرچم سر چوب کرده اند انقلابشان را بدزد. هعمانطور که خمینی اینکار را کرد.

اعتماد به نفس
احمد
2009-11-05 10:57:41
شما کجای دنیا زندگی می کنید.میدانید مردم به چه زبانی صحبت می کنند؟
هیچگاه در تاریخ ملت ایران چنین اعتمادبنفسی نبوده.که گول هیچ کس را نخورد.وترس از همراهی با هر گام-چه لرزان و چه استوار-را نداشته باشد.
دست از استدلال قیاسی بردارید که از اساس باطل است


حمید
2009-11-04 21:14:16
...و اپوزیسیونی بنام خارج سرابی بیش نیست، خود را سر کار نمیگذاریم!

ما اینجا داریم کتک میخوریم برای شعارهای "ساختار نگه"دار آنوقت شما ول کن این بحث شکم سیری " شعارهای ساختار شکن"! نیستید.
میشه شما اول کمک کنید همین "رای موسوی انقلابی "را بما پس دهید نظام سکولار پیشکش.
شما هنوز نفهمیدید سال 57 با "عمل" و یا "بی عملی تان" چه بر سر خود و ما آورده اید!

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد