logo





ضرورت احیای کنفدراسیون دانشجویی

مطلوب جنبش سبز

دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۸۸ - ۰۵ اکتبر ۲۰۰۹

مرتضی سیمیاری

semyari.jpg
برگزاری انتخابات ریاست جمهوری با صحنه های تاسف اور روبرو بود ولی از سوی دیگر در دل خود دستاوردهایی نیز بهمراه داشت. گسترش شکاف ملت –دولت و موج بی اعتمادی و نیز کشتار برخی بی گناهان اگر چه درداور بود اما از سوی دیگر سبزی این جنبش نوید امید به اینده بر محوریت حق طلبی و صبر است.
دستاورد اول این جنبش ضرورت بازنگری در رفتار و فعلیت فعالان سیاسی، روشن فکران، نهادهای مدنی و صنفی بود، اینکه به هر روی بین نگرش، فعلیت و نتایج بدست امده بین کنش گران صنحه اجتماعی ایران و نیز کنش مردم تا پیش از انتخابات فاصله وجود داشت و این این جنبش فاصله ها را به حداقل رسانیده است.
اپوزسیون ایران در خارج از کشور تا پیش از انتخابات معمولا موسمی، مناسبتی و گاها رقابتی وارد صحنه می گردید (که مسئله در داخل نیز بر همین روال است). و در مراسم هایی که حاضر می شد گاها این حضور هویتی بوده است. اما کودتا در درون کشور شکل و ساختار جدیدتری به روند فعالیت های انها بخشیده است. که این احساس مسئولیت قابل تقدیر است.
اما در بعد از انتخابات هوای حضور و همراهی با داخل کشور تغییر اساسی کرده است، بسیاری از ایرانیان در خارج از کشور تا پیش از انتخابات معمولا کنشی به حضور در عرصه نداشتند که این بیشتر به علت نوع و سطح روابطی بود که بین انها و داخل کشور وجود داشت، انها به علت ماهیت شغلی و رفت امد دائمی به ایران حاضر نبوده و یا نمی توانسته اند در فعالیت های سیاسی در خارج از کشور نقش محوری داشته باشند و عمده فعالیت ها همان فعالیت های فعالان و نیروهایی بود که در ابتدای انقلاب یا بعد از ان در اصطحکاک با نیروهای درونی مجبور به مهاجرت بوده اند و اغلب دارای ساختار سازمانی و ماهیت تشکیلاتی می باشند (مانند اعضای سازمان فدائیان اکثریت و اقلیت، حزب توده، سلطنت طلبان، مجاهدین خلق، حزب دموکرات، جامعه اسلامی فرانسه، اتحاد کمونیست ها و اتحاد جمهوری خواهان و...) که جا دارد در نوع خود تحقیق و مطالعه جدی در مورد روابط و ساختار انها در خارج از کشور صورت گیرد.
به هر روی در بعد از انتخابات بازیگران دیگری نیز وارد عرصه گردیده اند، رویکرد این مقاله به سوی نیروهای جوانی است که در پس فشارهای درونی، سطح پایین اموزشی در کشور و یا سد کنکور عزم مهاجرت کرده اند و بخشی از انها بعنوان نخبگان علمی و سیاسی محسوب می گردند.
انها در زمان حضور احمدی نژاد در اجلاس سازمان ملل پرشور و هیجان در تمامی صحنه ها حاضر بودند (و البته نقش پر رنگ فعالان سیاسی را نیز نباید نادیده گرفت)این بار در کنار انواع پرچم ها پرچم سبزی نیز افراخته بودند که نماد حقوق از دست رفته ملت ایران و اصلاحات ساختاری بود.این نیروها قاعدتا از این پس در کنار حضور هر مقام مشارکت کننده در کودتا فریاد اعتراض بر نامشروعیت دولت را سر خواهند داد و صدای اعتراض ایرانیان را به گوش جهانیان خواهند رسانید. اما نکته مهم ان است که مطلوب این حضور سبز در خارج از کشور چه می باشد؟
قاعدتا ممکن است که پس از مدتی تب اولیه فروکش کند که این مطلوب جنبش و خروش اولیه نمی باشد و نیز به سود اپوزسون سنتی در خارج از کشور نیز نمی باشد. پس دو احتمال را می توان در نظر گرفت.
۱- جذب این نیروها توسط سازمان ها و احزاب خارج از کشور که به نظر نمی رسد که این راهکار قابل امکان باشد زیرا این پتانسیل بزرگ نمی خواهد و نمی تواند دائما در پشت درب های کشور بماند و علاقه مند به ارتباط موثر و دائم با درون است زیرا غالب این افراد تحصیل کنندگانی هستند که سودای استفاده از تجارب در داخل کشور را دارند و علاقه مند به فعالیت حرفه ای در خارج نمی باشند.
۲- گسترده کردن ماهیت رفتار مدنی – سیاسی با گسترده کردن نهادهای سیاسی – صنفی که نهایتا می تواند بعنوان الگویی در انتقال تجربه ها به درون کشور باشد (با توجه به سرکوب شدید و عدم امکان تحقق برخی دستاورد های موجود).
یکی از این نهاد های سیاسی – صنفی در پیش از انقلاب کنفدراسیون دانشجویان بوده است.
در حال حاضر سازمان های دانشجویی در خارج از کشور دارای گرایشات دولتی همراه می باشند، اعضای اغلب این سازمان ها از نظر مالی از طریق دولت تامین می شوند و به اصطلاح دارای بورسیه می باشند.
در قبل از انقلاب و تا پیش از کودتای ۲٨ مرداد سازمان های دانشجویی بیشتر ماهیت تفریحی و شبه فرهنگی داشت اما در بعد از کودتا همین سازمان ها فرم جدیدی پیدا کرد تا سال ۱٣٣۷ نقش افرادی چون اردشیر زاهدی مانع از دگرگیسی این سازمان ها بود اما از این سال به بعد سیطره رژیم بر دانشجویان خارج از کشور کاهش یافت و حتی تهدید لغو بورسیه و کمک ها مالی مانع رشد مبارزات دانشجویی در خارج از کشور نبود. و ارام ارام پایه تشکیل کنفدراسیون دانشجویان را فراهم کرد که به جرات باید گفت دموکراتیک ترین سازمان سیاسی تاریخ ایران است.
در بعد از انقلاب نیز ماهیت سازمان های دانشجویی در خارج کاملا دولت محور و مطابق با سیاست های دولتی بوده است.
اعطاای بورسیه از یک سو و نیز گزینش و دست چین نمودن افراد انتخابی بدون توجه به سطح علمی انها باعث گردیده سازمان دانشجویان خارج از کشور که به نام انجمن های اسلامی فعالیت می کنند با یک محافظت گلخانه ای رو برو گردد.
متاسفانه در بعد از انقلاب به علت اختلافات، زیاده طلبی ها و برخی کج سلیقه گی ها روند فعالیت کنفدراسیون رو به تعلیق و نابودی رفت. فعالین دانشجویی مستقل نیز که نتوانسته بوده اند رابطه مکانیزم پذیر با اپوزسیون سنتی خارج نشین داشته باشند معمولا وارد حاشیه می گردیدند.
اما بعد از کودتای ۲٣ خرداد تمامی معادلات قدیمی بهم ریخت. و نیرویی پرشور وارد صحنه گردیده است لذا سازمان دهی این پتانسیل عظیم دانشجویی از اهم فعالیت ها محسوب می شود و احیای تجربه موثر قدیمی با پیش شرط تطابق به شرایط روز پیشنهاد قابل تاملی می باشد.
اما با تاکید بر این نکته که ماهیت کنفدراسیون مستقل اینده نبایستی بر پایه تمامیت خواهی سیاسی – جناحی و گروهی صورت گیرد. کنفدراسیون می تواند با ارتباط موثر و دوجانبه با جنبش دانشجویی در درون کشور بلندگوی جنبش دانشجویی ایران باشد، این از بار هزینه ها در داخل نیز می کاهد. در حال حاضر دفتر تحکیم وحدت و برخی سازمان های دانشجویی مستقل بار مبارزه درونی را از یک سو و انعکاس فعالیت های دانشجویی در صحنه بین الملل را بر عهده دارند که این بار هزینه ها را بر دوش ان ها سنگین نموده است.
اما الزامات این سازمان دانشجویی، محور قرار دادن مطالبات درون کشور، گسترده کردن مفاهیم مبارزات مدنی – سیاسی می باشد. این سازمان می تواند الگویی برای مبارزه مدنی – سیاسی در داخل کشور باشد زیرا قاعدتا سرکوب شدیدی بر ان وارد نیست و دام های امنیتی –اطلاعاتی کمتر شامل حال ان می شود. این رفتار صادقانه و مسئولیت پذیر می تواند گام دیگر در رشد و ارتقای مفاهیم گذار به دموکراسی از یک سو و نهادینگی حضور سبز دانشجویان و نخبگان علمی در مبارزه مدنی ملتمان باشد.

این مقاله تقدیم به مظلومیت و معصومیت پاک شبنم مددزاده و نیز صبوری و مقاومت ضیاء نبوی.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد