logo





رویای جانباختگان سبز و آزدی و عدالت برای ایران

پنجشنبه ۲۶ شهريور ۱۳۸۸ - ۱۷ سپتامبر ۲۰۰۹

حمید حمیدی

در دل من چيزي است، مثل يك بيشه نور، مثل خواب دم صبح
و چنان بي‌تابم، كه دلم مي‌خواهد
بدوم تا ته دشت، بروم تا سر كوه.
دورها آوايي است، كه مرا مي‌خواند.
من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هوشيار است!
نكند اندوهي، سر رسد از پس كوه.
(سهراب سپهری)

فردا با حضور میلیونی خود در سراسر ایران، با یاد و خاطره تمامی جانباختگان و با امید به آزادی تمامی اسیران ربوده شده توسط کودتا چیان، میهنمان را به باغ سبز زندگی مبدل می کنیم و به خون ریزان و شب پرستان، رویای جانباختگان و اسیرانمان را، یک صدا فریاد میزنیم.
"ما نمیخواستیم کشته شویم.فقط می خواستیم بدانیم رای ما چه شد؟
اما شما ما را به گلوله بستید.به زندان افکندید.به یاران ما تجاوز نمودید و حتی می خواهید
جلوی اشکهاي مادران و خواهران و پدرانمان را بگيريد.
آنان بغض مانده در گلوي ما هستند.شما این فریاد را به جرم بيرون نريختن از ياد نبريد . يک روز ما هم کودکي و نوجوانی خود را در همين خیابانها با پدران و مادرانمان سپری کردیم. آن روزها هم، همه چيز خوب نبود.اما این بار خود به حوزه های رای رفتیم تا تغییر دهیم.ولی شما ما را راهی زندانها و گورستانها نمودید.
فصل باروري انديشه هاي جوان ما در آغاز تابستان و شروع خزان به بار نشسته و اینگونه سبز گشته است.شما با داس هایتان به جان-جوانه های ما افتادید و فکر نمودید که ما علف های
هرز و خس و خاشاک هستیم.حرف ما از جنس محبت و انساندوستی و حرف شما با گلوله و تفنگ بود.
تفنگت را زمین بگذار،بیا بنشین و با من صحبت کن.
تو مگر از جنس انسان نیستی؟ که حتي ديدن خون و دست هاي بريده و گلوهاي دريده شده متأثرت نمي کند.
ما را کشتید
سوزاندید. ما را
رویایمان را با پدران و مادرانمان ،با زنان و مردان ،با دوستانمان تقسیم کردیم. ما از آنها خواسته ایم که خاکسترمان را به باد دهند تا شايد بتوانیم حجم آرزوهایمان را را با میلیونها قلب تپنده آزادی ديگر تقسيم کنیم. ما از آنها خواسته ایم که صدای ما را فریاد شوند تا دیگر صدا ها و سايه هاي سرگردان، پشت پنجره ها درانتظار مرگ لبخند هايشان ننشینند وسرنوشتشان هم چون سرنوشت ما سنگ قبر نباشد که بر روی آن بنویسند:
پرسشگری، گناهی بزرگ است که مجازات آن کشتن و شکنجه نمودن و تجاوز است و حتی گريستن بر این فجایع ممنوع .
ما هر روز صبح که از خانه بيرون مي آیيم، مادران و پدرانمان را خيره مي شویم . به گل ها آب مي دهیم و آرام گلبرگ هاي معصومشان را لمس مي کنیم و تصوير خانه مان را در ذهنم هزار بار مرور مي کنیم و بعد به مادرانمان و پدرانمان مي گویيم خدا حافظ!
نمي دانیم چرا درآخرین دیدار،در چشم هاي مادرانمان اشک حلقه مي زند و قلبشان فشرده مي شود؟ شايد آنها نیز همان احساس ما را داشته اند و فکر مي کنند، شايد در اين رفتن بازگشتي نباشد.
ما کشته شدیم
اما نترسیدیم
ما عبور کردیم
از تمام اين ترس ها
از تمام اين ترديد ها و بي ثباتي ها
و وسعت درد را خوب فهمیدیم
ما نمی خواستیم شاهد مرگ تدریجی مردممان که با هر طلوع و غروب خورشید،تکرار میشود،باشیم.ما میدانیم که با درد به دنیا آمده ایم وبهتر میدانیم برای درد کشیدن به دنیا نیامده ایم.
فردا همگان، مشتی از یاد و خاطره ما را به باد خواهند سپرد.تا در سراسر میهنمان ریشه بدوانیم.این میهن از آن ما نیز هست، به همان میزان که شما مالک آنید.
چرا خود را در مقام عدل می نشانید و می خواهید همه چیز را به ظلم تقسیم کنید؟چه کسی گفته است که سهم ما فقط حضور در پای صندوقهای رای بوده است و دیگر سهمی نداریم؟
چرا پاسخ سهم آزادی ما گلوله و تجاوز شد؟
شما خوب می دانید که ما با تمامی مظلومان و ستم دیدگان جهان پیوندی دیرینه داریم.ما درد مشترکیم که یکدیگر را فریاد می زنیم.
ما فردا، صدای فریاد آزادی و طنین گرم و دل نشین یارانمان را در سراسر ایران میشنویم.
این صدا موجی جدید است که هیچ نیروئی توان مقابله با آن را ندارد. خود را خسته نکنید. ما خسته نمی شویم.ما زنده میشویم و دوباره جوانه میزنیم.ما برای حقمان زنده میشویم.
آی آدمکشان
آی تجاوزگران
و، ای شنکنجه گران
در اين ديوانه بازاري که جنون قدرت و ثروت ديوانه تان کرده است. ما به کابوسي برای شما مبدل شده ایم که خواب را از چشمان شماربوده است .
صداي آزادي و طنين گرم و دل نشين آن را بشنوید.
ما نمی خواهیم مرگ واژه ای تکراری برای هم نسلان ما شود. شما،ما را از مرگ و عقوبت جسارتهایمان می ترسانید
ما از مرگ نمي ترسیم ولی زندگی را بیشتر دوست می داریم.
فردا به یکدیگر سلامی سبز خواهیم کرد تا زندگی سبز بماند.تا از رویش خود محروم نگردیم. تا جوانه زنیم .تا تاریخ بیقرار ما بداند:
ما چه سبز بودیم آن روز
و چه رنگین کمان زیبائی هستیم امروز

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد