logo





در گذشت يك طرفدار شجاع لائيسيته در ايران
«مهندس عليقلي بياني»

جمعه ۲۰ شهريور ۱۳۸۸ - ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۹

فرهنگ قاسمي*

farhang-ghassemi.jpg
آقاي مهندس عليقلي بياني يكي از چهره‌هاي سرشناس لائيسيته ايران درگذشت. او همينطور از طرفداران محمد مصدق و يكي از بنيانگذاران و اعضاي بسيار پرارزش و فعال حزب ايران بشمار مي‌رود كه همواره بر روي اصول خود مردانه و با اتكاء به اخلاق و دانش و منطق ايستادگي كرد، هرگز زير بار فشارها، تحديدها و تحبيب‌هاي نا به حق ديكتاتوري پهلوي و ديكتاتوري فرومايه ولايت فقيه جمهوري اسلامي نرفت.
او يكي از كساني بود كه با آشنائي كامل از دين اسلام و مذاهب ديگر و شناخت عميق از فلسفه شرق و غرب در امر جدائي دين و مذهب از حكومت و اداره مملكت، آنچه كه ما آنرا لائيسيته مي‌خوانيم، طرفداري كرد و آنرا در حد قدرت و توانائي خود ترويج داد و در كلاسهاي درس حزب ايران آنرا به جوانان آموخت و لائيسيته را به يكي از اركان اصلي حزب ايران تبديل ساخت. وي‌ علي‌رغم برخي از رهبران نالايق و كوتاه فكر حزب ايران كه در خميني محسور شدند در جهت استقلال اين حزب نسبت به طرفداري از خميني موضع گرفت.
او به حق مسلماني لائيك و انديشمندي بي‌مدعا بود.
امروز كه از هر زمان ديگر آزاديخواهان و طرفداران عدالت اجتماعي در ايران به ارج و مقام لائيسيته وقوف پيدا كرده‌اند و براي برقراري آن مبارزه مي‌كنند شايسته است كه از تك درختان تناوري كه در شوره‌زار تعصب و خشك‌مغزي پرچم‌دار استقلال و آزادي و لائيسيته در ايران بودند ياد كرده و به آنها احترام گذارده شود.
زنده ياد شاپور بختيار كه خود يكي از رهبران حزب ايران و مدافع لائيسيته بود به مهندس بياني احترام مي‌گذاشت و هميشه از او به نيكي نام مي‌برد.
وقتي رژيم جمهوري اسلامي در نخستين يورش عليه آزاديخواهان و لائيك‌ها، ابوالفضل قاسمي دبير كل حزب سوسيال دموكرات ايران كه در اولين دوره انتخابات مجلس به نمايندگي مردم در گز انتخاب شد با تهمت و افتراء به مجلس راه نداد و او را زندان انداخت، به اعدام وسپس با دو درجه تخفيف به حبس ابد محكوم كرد، مهندس بياني از جمله كساني بود كه به عنوان شاهد در دادگاه قاسمي حاضر شد و به رئيس دادگاه جمهوري اسلامي كه كمر قتل ابوالفضل قاسمي را بسته بود گفت «من وضوي شهادت گرفته‌ام و هر آنچه مي‌گويم جز حقيقت نيست» وسپس با شهامت بي‌نظيري از ابوالفضل قاسمي دفاع كرد كه متن سانسور شده آن در جرائد آن روزها انتشار يافت.
من از فقدان اين خدمتگذار مردم به دو جهت بسيار متأثر شدم اول آنكه مرگ اگر چه در سن 97 سالگي، به او اجازه نداد تا شاهد يك حكومت مستقل و لائيك و آزاديخواه در ايران باشد، حكومتي كه هنوز آزاديخواهان بايد براي به وجود آمدن آن مبارزه كنند. دوم، در آن وانفسا كه طرفداران ولايت فقيه، ابوالفضل قاسمي يكي از رهبران جبهه ملي و دبير كل حزب ايران را به اعدام محكوم مي‌كردند بسياري همچون سنجابي، بازرگان، فروهر و حسيبي، موحد و... به تبعيت از توطئه‌هاي جمهوري اسلامي عليه آزاديخواهان و محسور شدن در چهره خميني، قدرت تشخيص حق از ناحق را از دست داده در مقابل بي‌عدالتي‌هاي گوناگون مهر سكوت بر لب نهاده بودند و براي حفظ پست‌هاي حكومتي نه چندان خوش‌عاقبت و مقامهاي زودگذر در دست عوامل جمهوري اسلامي بازي مي‌كردند، مهندس عليقلي بياني با حضورش در دادگاه پدرم نشان داد كه در اين مبارزه خشن بين آزاديخواهان و تعصب‌گرايان هنوز هستند مرداني كه حاضرند براي بيان حقيقت خود را به مخاطره اندازند.
بدين ترتيب من خود را نيز مديون اين آزاديخواه بزرگ دانسته و با كمال ادب سر تعظيم در مقابل او فرود مي‌آورم و فقدانش را به همة آزاديخواهان، طرفداران لائيسته، مدافعان دموكراسي از يكسو و به خانواده و بازماندگان محترمش تسليت مي‌گويم.

Paris 11/ 09/2009
Farhang.ghssemi@cogefi.com

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد