|
در نگاه به تحولات سياسی، میتوان گفت که ما نه با موقعيت انقلابی در چشمانداز نزديک روبرو هستيم و نه با رکود سياسی و ياس و نااميدی مردم. در چالش بعد از انتخابات، نه جنبش اعتراضی قادر شد عقبنشينی سنگينی را بر بلوک قدرت تحميل نمايد و به مطالبات خود دست پيدا کند و نه بلوک قدرت توانست با توسل به خشونت روحيه مقاومت مردم را درهم شکند. براين پايه میتوان گفت که چالش بين بلوک قدرت و مردم به اشکال مختلف ادامه خواهد يافت. | |
Behruz_k@hotmail.com
چالش سنگين مردم با بلوک قدرت در خيابانها فروکش کرده و نيروهای سرکوب با کاربست قهر، بازداشت، شکنجه و کشتار فعالين سياسی و تظاهرکنندگان قادر شدهاند، بر خيابانها مسلط شوند. اما تسلط آنها بر خيابانها به معنی خاموش شدن جنبش اعتراضی نيست. روحيه اعتراضی در مردم زنده است و مردم در پی فرصت مناسب و کمهزينه برای برآمد اعتراضی هستند. اين موضوع را میتوان از برخورد کودتاگران با برگزاری مراسم شبهای قدر در مقبره آيت الله خمينی ديد که آنها به خاطر واهمه از حضور ميليونی مردم، امسال مراسم را لغو کردند. در حالی که اين مراسم در طی ۲۰ سال گذشته همه ساله در شبهای قدر برگزار میشد.
اين نگرانی در بين برخی فعالين سياسی وجود دارد که بر اثر سرکوب اعتراضات خيابانی و شدت عمل در زندانها، جنبش اعتراضی به خاموشی گرايد و همانند دهه ۳۰ رکود بر فضای کشور حاکم گردد. در مقابل اين نگرانی بايد گفت که وضعيت سياسی کشور و وضعيت جهانی به هيچوجه با دوره بعد از کودتای سال ۱۳۳۲ قابل قياس نيست. رژيم شاه بعد از کودتا موفق شد هم احزاب و جريانهای سياسی را بکوبد و هم شکست معنوی سنگينی را بر جنبش ملی و دمکراتيک تحميل نمايد. با شکست جنبش ملی و دمکراتيک حدود يک دهه رکود سياسی بر کشور حاکم گرديد و ياس و نوميدی فضای کشور را فرا گرفت. اما بلوک قدرت عليرغم اعمال خشونت شديد و تشکيل دادگاههای فرمايشی، نتوانسته است جنبش اعتراضی را به شکست معنوی بکشاند. برعکس جنبش اعتراضی به جهت بازتاب اخبار ضرب و شتم مامورين سرکوب در خيابانها و شکنجهها، کشتارها و تجاوزها در زندانها، برآمد گسترده ايرانيان خارج از کشور و حمايت وسيع افکار عمومی جهانی، موفق شده است شکست سنگينی را به لحاظ معنوی و اخلاقی بر حکومتگران تحميل نمايد. در طی سه ماه گذشته ضربه سنگينی به اعتبار رژيم وارد شده است. اکنون رژيم در بين اکثريت مردم ايران و افکار عموم جهان به يک رژيم مستبد، سرکوبگر، رسوا، بیاعتبار و بدون مشروعيت تبديل شده است. آنچه مشخص است بلوک حاکم به آسانی و در کوتاه مدت قادر به بازسازی موقعيت رژيم و اعتبار بخشيدن به آن نخواهد شد.
در نگاه به تحولات سياسی، میتوان گفت که ما نه با موقعيت انقلابی در چشمانداز نزديک روبرو هستيم و نه با رکود سياسی و ياس و نااميدی مردم. در چالش بعد از انتخابات، نه جنبش اعتراضی قادر شد عقبنشينی سنگينی را بر بلوک قدرت تحميل نمايد و به مطالبات خود دست پيدا کند و نه بلوک قدرت توانست با توسل به خشونت روحيه مقاومت مردم را درهم شکند. براين پايه میتوان گفت که چالش بين بلوک قدرت و مردم به اشکال مختلف ادامه خواهد يافت.
مدتی است چالش از خيابانها و از رودروئی مردم با مامورين سرکوب به چالش بين چهرههای شاخص جنبش اعتراضی با بلوک قدرت انتقال يافته است. مهدی کروبی با افشاگریهای خود کودتاگران را بیاعتبار کرده است. ميرحسين موسوی هم با تلاش برای شکل دادن تشکل فراگير و ارائه پلاتفرم، بلوک قدرت را به چالش طلبيده است.
اين کشاکشها نشان میدهد که فضای سياسی کشور بعد از گذشت سه ماه هنوز هم از کودتای انتخاباتی و رويدادهای بعد از آن متاثر است و بلوک حاکم عليرغم تلاشهای بسيار، نتوانسته است وضعيت را به حالت عادی برگرداند.
اکنون برای نيروهای سياسی اين مسئله مطرح است که چه چشماندازی در مقابل ما قرار دارد؟ آيا بلوک قدرت عقب خواهد نشست و برای ترميم وجهه خود به جنبش اعتراضی امتياز خواهد داد؟ و يا اينکه به سرکوب شديدتر روی خواهد آورد؟ و يا اينکه وضعيت کنونی با افت و خيزهائی ادامه پيدا خواهد کرد؟
چشم انداز نزديک
با در نظرگرفتن توازن قوای موجود تسلط سرکوبگران بر خيابانها و توان رژيم برای سرکوب اعتراضات خيابانی از يکسو و از سوی ديگر با توجه به تداوم حيات جنبش اعتراضی، ناتوانی رژيم در خاموش کردن آن و فعال شدن شکاف دولت ـ ملت، تعميق شکافها در درون رژيم و فشارهای بين المللی و با در نظرداشت بحران اقتصادی و کارائی، میتوان چشم اندازهای زير را ترسيم کرد:
۱. تشديد سرکوب
اين احتمال وجود دارد که بلوک حاکم برای پايان بخشيدن به جنبش اعتراضی و تثبيت کودتای انتخاباتی به تشديد سرکوب روی آورد، موسوی، خاتمی و کروبی را دستگير و محاکمه کند، رفسنجانی را در حصار نگهدارد و به کشتار و اعدام گسترده دست بزند. کودتاگران برای اين اقدام در شرايط کنونی هزينه به مراتب بيشتر از روزهای بعد از انتخابات ۲۲ خرداد را بايد بپردازند و ممکن است تشديد سرکوب با توجه به توان جنبش اعتراضی، شکاف های درون حکومتی، بحران اقتصادی، تحريمها و فشارهای بينالمللی و گسلهای موجود در درون سپاه به جای تثبيت کودتا، به تسريع فروپاشی رژيم حاکم منجر گردد. در اين گزينه جنبش اعتراضی راديکال تر خواهد شد، امکان گفتگو بين حکومتگران و مخالفين منتفی خواهد گرديد، رژيم با بحرانهای عميقتری روبرو خواهد شد، پايگاه اجتماعی آن باز هم کاهش خواهد يافت، روحانيت سنتی فاصله بيشتری از جريان حاکم خواهد گرفت و فشارهای بين المللی افزايش بيشتری پيدا خواهد کرد.
گرايشی در بين بلوک قدرت وجود دارد که خواهان تشديد سرکوب است. فرماندهان سپاه، اطلاعات سپاه، احمدی نژاد، حسين شريعتمداری و .....در اين رديف قرار دارند. ولی اين گرايش به گرايش غالب در درون بلوک قدرت تبديل نشده است. علی خامنهای تا کنون به خواست آنها برای دستگيری موسوی و کروبی و تشديد سرکوب تن نداده است.
۲. عقبنشينی: قربانی کردن احمدی نژاد و انجام اصلاحات مديريت شده
يکی از گزينههائی که در مقابل بلوک قدرت قرار دارد، عقبنشينی است. يعنی برکناری احمدی نژاد و انجام اصلاحات مديريت شده.
در اين گزينه موقعيت راست افراطی در ساخت قدرت تضعيف شده و قوه مجريه به دست اصول گرايانی سپرده میشود که در موضع نقد احمدی نژاد قرار دارند(اصولگرايان معتدل). در چنين حالتی سياست حذف در مورد بخش راديکال مخالفين و سياست جلب در مورد بخش معتدل مخالفين اتخاذ میگردد. طبعا اين امر با کاهش فشارهای سياسی و اجتماعی همراه خواهد بود. اين گزينه به معنی عقب انداختن بحران سياسی است.
اما در حال حاضر هيچ فاکت معينی مبنی بر عقب نشينی بلوک قدرت و قربانی کردن احمدی نژاد مشاهده نمیشود. برگزاری دادگاههای فرمايشی، مواضع فرماندهان سپاه و احمدینژاد، نشانگر ايستادگی بلوک قدرت است. بلوک قدرت در عقبنشينی، مرگ رژيم را میبيند. رئيس اداره سياسی سپاه میگويد که: یک قدم عقب نشستن، همان و از دست دادن حکومت همان. به نظر آنها عقبنشينی به پيشروی جنبش اعتراضی منجر گشته و رژيم قادر نخواهد نشد که پيشروی جنبش را در يک نقطه متوقف کند. عقب نشينی نخستين، عقب نشينیهای بعدی را بدنبال خواهد داشت. بلوک حاکم نمیخواهد تجربه رژيم شاه را تکرار کند.
۳. پيروزی جنبش اعتراضی
رژيم حاکم با بحران مشروعيت و بحران سياسی روبرو است و تحت فشار بينالمللی قرار دارد. بحران سياسی در حال گسترش است و میتواند با بحران اقتصادی و بحران کارائی و فشارهای بينالمللی درهم آميزد و به مرحلهای فرارويد که رژيم نتواند به سلطه سياسی خود ادامه دهد. در چنين شرايطی زمينه برای فروپاشی نظام حاکم فراهم خواهد شد. در چشمانداز نزديک احتمال تحقق اين گزينه پائين است ولی در چشمانداز ميان مدت محتمل است.
۴. تداوم وضع موجود
بخش قابل توجهای ازمردم از وضع موجود ناراضی بوده و خواهان تغيير آن هستند و بخشی از آنان حاضرند برای تغيير، هزينه بپردازند. آنها به سلطه سياسی رژيم تن نمیدهند. اما رژيم حاکم عليرغم بحران ها و شکافها و نخواستن بخش قابل توجهی از مردم، هنوز با کاربست قهر، درآمد حاصل از نفت و وجود نيروی سازمان يافته مدافع حاکميت، قادر به ادامه سلطه سياسی است.
لذا احتمال تداوم وضع موجود با افت و خيزها زياد است. در چنين حالتی جنبش اعتراضی در يک پروسه ضربات خود را به تدريج ولی مداوم بر پيکر رژيم وارد خواهد آورد و آن را ضعيف و ضعيف تر خواهد کرد تا موقعيت مناسب برای وارد آوردن ضربه کاری فراهم شود.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد