logo





چشم‏انداز تحولات سياسی

جنبش اعتراضی مردم و سمت تحولات سياسی

دوشنبه ۱۶ شهريور ۱۳۸۸ - ۰۷ سپتامبر ۲۰۰۹

بهروز خلیق

behrouz-khaligh.jpg
در نگاه به تحولات سياسی، می‏توان گفت که ما نه با موقعيت انقلابی در چشم‏انداز نزديک روبرو هستيم و نه با رکود سياسی و ياس و نااميدی مردم. در چالش بعد از انتخابات، نه جنبش اعتراضی قادر شد عقب‏نشينی سنگينی را بر بلوک قدرت تحميل نمايد و به مطالبات خود دست پيدا کند و نه بلوک قدرت توانست با توسل به خشونت روحيه مقاومت مردم را درهم شکند. براين پايه می‏توان گفت که چالش بين بلوک قدرت و مردم به اشکال مختلف ادامه خواهد يافت.
Behruz_k@hotmail.com
چالش سنگين مردم با بلوک قدرت در خيابان‏ها فروکش کرده و نيروهای سرکوب با کاربست قهر، بازداشت، شکنجه و کشتار فعالين سياسی و تظاهرکنندگان قادر شده‏اند، بر خيابان‏ها مسلط شوند. اما تسلط آن‏ها بر خيابان‏ها به معنی خاموش شدن جنبش اعتراضی نيست. روحيه اعتراضی در مردم زنده است و مردم در پی فرصت مناسب و کم‏هزينه برای برآمد اعتراضی هستند. اين موضوع را می‏توان از برخورد کودتاگران با برگزاری مراسم شب‏های قدر در مقبره آيت الله خمينی ديد که آن‏ها به خاطر واهمه از حضور ميليونی مردم، امسال مراسم را لغو کردند. در حالی که اين مراسم در طی ۲۰ سال گذشته همه ساله در شب‏های قدر برگزار می‏شد.
اين نگرانی در بين برخی فعالين سياسی وجود دارد که بر اثر سرکوب اعتراضات خيابانی و شدت عمل در زندان‏ها، جنبش اعتراضی به خاموشی گرايد و همانند دهه ۳۰ رکود بر فضای کشور حاکم گردد. در مقابل اين نگرانی بايد گفت که وضعيت سياسی کشور و وضعيت جهانی به هيچوجه با دوره بعد از کودتای سال ۱۳۳۲ قابل قياس نيست. رژيم شاه بعد از کودتا موفق شد هم احزاب و جريان‏های سياسی را بکوبد و هم شکست معنوی سنگينی را بر جنبش ملی و دمکراتيک تحميل نمايد. با شکست جنبش ملی و دمکراتيک حدود يک دهه رکود سياسی بر کشور حاکم گرديد و ياس و نوميدی فضای کشور را فرا گرفت. اما بلوک قدرت عليرغم اعمال خشونت شديد و تشکيل دادگاه‏های فرمايشی، نتوانسته است جنبش اعتراضی را به شکست معنوی بکشاند. برعکس جنبش اعتراضی به جهت بازتاب اخبار ضرب و شتم‏ مامورين سرکوب در خيابان‏ها و شکنجه‏ها، کشتارها و تجاوزها در زندان‏ها، برآمد گسترده ايرانيان خارج از کشور و حمايت وسيع افکار عمومی جهانی، موفق شده است شکست سنگينی را به لحاظ معنوی و اخلاقی بر حکومت‏گران تحميل نمايد. در طی سه ماه گذشته ضربه سنگينی به اعتبار رژيم وارد شده است. اکنون رژيم در بين اکثريت مردم ايران و افکار عموم جهان به يک رژيم مستبد، سرکوب‏گر، رسوا، بی‏اعتبار و بدون مشروعيت تبديل شده است. آنچه مشخص است بلوک حاکم به آسانی و در کوتاه مدت قادر به بازسازی موقعيت رژيم و اعتبار بخشيدن به آن نخواهد شد.
در نگاه به تحولات سياسی، می‏توان گفت که ما نه با موقعيت انقلابی در چشم‏انداز نزديک روبرو هستيم و نه با رکود سياسی و ياس و نااميدی مردم. در چالش بعد از انتخابات، نه جنبش اعتراضی قادر شد عقب‏نشينی سنگينی را بر بلوک قدرت تحميل نمايد و به مطالبات خود دست پيدا کند و نه بلوک قدرت توانست با توسل به خشونت روحيه مقاومت مردم را درهم شکند. براين پايه می‏توان گفت که چالش بين بلوک قدرت و مردم به اشکال مختلف ادامه خواهد يافت.
مدتی است چالش از خيابان‏ها و از رودروئی مردم با مامورين سرکوب به چالش بين چهره‏های شاخص جنبش اعتراضی با بلوک قدرت انتقال يافته است. مهدی کروبی با افشاگری‏های خود کودتاگران را بی‏اعتبار کرده است. ميرحسين موسوی هم با تلاش برای شکل دادن تشکل فراگير و ارائه پلاتفرم، بلوک قدرت را به چالش طلبيده است.
اين کشاکش‏ها نشان می‏دهد که فضای سياسی کشور بعد از گذشت سه ماه هنوز هم از کودتای انتخاباتی و رويدادهای بعد از آن متاثر است و بلوک حاکم عليرغم تلاش‏های بسيار، نتوانسته است وضعيت را به حالت عادی برگرداند.
اکنون برای نيروهای سياسی اين مسئله مطرح است که چه چشم‏اندازی در مقابل ما قرار دارد؟ آيا بلوک قدرت عقب خواهد نشست و برای ترميم وجهه خود به جنبش اعتراضی امتياز خواهد داد؟ و يا اينکه به سرکوب شديدتر روی خواهد آورد؟ و يا اينکه وضعيت کنونی با افت و خيزهائی ادامه پيدا خواهد کرد؟

چشم ‏انداز نزديک

با در نظرگرفتن توازن قوای موجود تسلط سرکوب‏گران بر خيابان‏ها و توان رژيم برای سرکوب اعتراضات خيابانی از يکسو و از سوی ديگر با توجه به تداوم حيات جنبش اعتراضی، ناتوانی رژيم در خاموش کردن آن و فعال شدن شکاف دولت ـ ملت، تعميق شکاف‏ها در درون رژيم و فشارهای بين‏ المللی و با در نظرداشت بحران اقتصادی و کارائی، می‏توان چشم اندازهای زير را ترسيم کرد:

۱. تشديد سرکوب

اين احتمال وجود دارد که بلوک حاکم برای پايان بخشيدن به جنبش اعتراضی و تثبيت کودتای انتخاباتی به تشديد سرکوب روی آورد، موسوی، خاتمی و کروبی را دستگير و محاکمه کند، رفسنجانی را در حصار نگهدارد و به کشتار و اعدام گسترده دست بزند. کودتاگران برای اين اقدام در شرايط کنونی هزينه به مراتب بيشتر از روزهای بعد از انتخابات ۲۲ خرداد را بايد بپردازند و ممکن است تشديد سرکوب با توجه به توان جنبش اعتراضی، شکاف‏ های درون حکومتی، بحران اقتصادی، تحريم‏ها و فشارهای بين‏المللی و گسل‏های موجود در درون سپاه به جای تثبيت کودتا، به تسريع فروپاشی رژيم حاکم منجر گردد. در اين گزينه جنبش اعتراضی راديکال تر خواهد شد، امکان گفتگو بين حکومتگران و مخالفين منتفی خواهد گرديد، رژيم با بحران‏های عميق‏تری روبرو خواهد شد، پايگاه اجتماعی آن باز هم کاهش خواهد يافت، روحانيت سنتی فاصله بيشتری از جريان حاکم خواهد گرفت و فشارهای بين المللی افزايش بيشتری پيدا خواهد کرد.
گرايشی در بين بلوک قدرت وجود دارد که خواهان تشديد سرکوب است. فرماندهان سپاه، اطلاعات سپاه، احمدی نژاد، حسين شريعتمداری و .....در اين رديف قرار دارند. ولی اين گرايش به گرايش غالب در درون بلوک قدرت تبديل نشده است. علی خامنه‏ای تا کنون به خواست آن‏ها برای دستگيری موسوی و کروبی و تشديد سرکوب تن نداده است.

۲. عقب‏نشينی: قربانی کردن احمدی نژاد و انجام اصلاحات مديريت شده

يکی از گزينه‏هائی که در مقابل بلوک قدرت قرار دارد، عقب‏نشينی است. يعنی برکناری احمدی نژاد و انجام اصلاحات مديريت شده.
در اين گزينه موقعيت راست افراطی در ساخت قدرت تضعيف شده و قوه مجريه به دست اصول گرايانی سپرده می‏شود که در موضع نقد احمدی نژاد قرار دارند(اصول‏گرايان معتدل). در چنين حالتی سياست حذف در مورد بخش راديکال مخالفين و سياست جلب در مورد بخش معتدل مخالفين اتخاذ می‏گردد. طبعا اين امر با کاهش فشارهای سياسی و اجتماعی همراه خواهد بود. اين گزينه به معنی عقب انداختن بحران سياسی است.
اما در حال حاضر هيچ فاکت معينی مبنی بر عقب نشينی بلوک قدرت و قربانی کردن احمدی نژاد مشاهده نمی‏شود. برگزاری دادگاه‏های فرمايشی، مواضع فرماندهان سپاه و احمدی‏نژاد، نشانگر ايستادگی بلوک قدرت است. بلوک قدرت در عقب‏نشينی، مرگ رژيم را می‏بيند. رئيس اداره سياسی سپاه می‏گويد که: یک قدم عقب نشستن، همان و از دست دادن حکومت همان. به نظر آن‏ها عقب‏نشينی به پيشروی جنبش اعتراضی منجر گشته و رژيم قادر نخواهد نشد که پيشروی جنبش را در يک نقطه متوقف کند. عقب نشينی نخستين، عقب نشينی‏های بعدی را بدنبال خواهد داشت. بلوک حاکم نمی‏خواهد تجربه رژيم شاه را تکرار کند.

۳. پيروزی جنبش اعتراضی

رژيم حاکم با بحران‏ مشروعيت و بحران سياسی روبرو است و تحت فشار بين‏المللی قرار دارد. بحران سياسی در حال گسترش است و می‏تواند با بحران اقتصادی و بحران کارائی و فشارهای بين‏المللی درهم آميزد و به مرحله‏ای فرارويد که رژيم نتواند به سلطه سياسی خود ادامه دهد. در چنين شرايطی زمينه برای فروپاشی نظام حاکم فراهم خواهد شد. در چشم‏انداز نزديک احتمال تحقق اين گزينه پائين است ولی در چشم‏انداز ميان مدت محتمل است.

۴. تداوم وضع موجود

بخش قابل توجه‏ای ازمردم از وضع موجود ناراضی بوده و خواهان تغيير آن هستند و بخشی از آنان حاضرند برای تغيير، هزينه بپردازند. آن‏ها به سلطه سياسی رژيم تن نمی‏دهند. اما رژيم حاکم عليرغم بحران ها و شکاف‏ها و نخواستن بخش قابل توجهی از مردم، هنوز با کاربست قهر، درآمد حاصل از نفت و وجود نيروی سازمان يافته مدافع حاکميت، قادر به ادامه سلطه سياسی است.
لذا احتمال تداوم وضع موجود با افت و خيزها زياد است. در چنين حالتی جنبش اعتراضی در يک پروسه ضربات خود را به تدريج ولی مداوم بر پيکر رژيم وارد خواهد آورد و آن را ضعيف و ضعيف تر خواهد کرد تا موقعيت مناسب برای وارد آوردن ضربه کاری فراهم شود.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد