ارتباط فعالان عدالتخواه داخل و خارج کشور در همهی زمینهها یکی از اهداف مهمی است که با وجود تمام خطراتی که میتواند برای افراد داخل کشور به همراه داشته باشد، باید هر چه عمیقتر شکل بگیرد.
این ارتباط دو طرفه از آن دسته استراتژیهایی است که نه فقط برای پشتیبانی از یکدیگر در شرایط حساس و بگیر و ببندها ضروری است، بلکه تبادل تجربیات و نظرات و پر کردن شکاف جغرافیایی و حتی نسلی را به همراه خواهد داشت.
به خوبی میدانیم که در چند سال گذشته این ارتباط به شکل منسجم و پویایی به یمن فضای مجازی شکل گرفته است و از هر دو سو روزی نیست که شاهد بحثها، گفتگوها، نشستها و سمینارهای دو جانبه نباشیم.
فعالان صنفی در کنار دیگر نیروهای سیاسی و اجتماعی به همراه هنرمندان و نویسندگان از اقشار و دیدگاههای مختلف، این ارتباط را مستحکم کردهاند و اکنون به امری عادی مبدل شده است.
این ارتباط پویا میسر نمیشد مگر با اعتماد و درک متقابل از شرایط موجود و قبول مسئولیت و پذیرش ریسکهای حساب شده با امید پیشروی متحد برای رسیدن به پیروزیهای فردا.
در این مسیر حتما مابین افراد اختلاف نظرات جدی وجود داشته و خواهد داشت، بحثها و حتی بعضا سوءتفاهمات مقطعی هرگز هدف را زیر سؤال نمیبرد و به همین دلیل انسانهای صادق دوباره همدیگر را مییابند و پشت یک میز به آینده چشم میدوزند.
این دستاورد بزرگ را باید به هر قیمتی پاس داشت چرا که «اینان هراسشان ز یگانگی ماست».
در عین حال باید تعارف را کنار گذاشت و برای حرکتهای هر چه مستحکمتر آینده در یک سری اصول و پرنسیپها همدل شد. این همدلی باعث اعتماد هر چه بیشتر نیروهای داخل کشور با رفقا و دوستانشان در خارج میشود.
نباید اجازه دهیم که اختلافات و احیانا دلخوریهای مقطعی وسیله و زمینهای شود برای نیروهای سرکوبگر که از میان ما و به وسیله خود ما به اطلاعات و موضوعاتی وارد شوند که بتوانند بعدا از آنها به عنوان سند برای پروندهسازی بر ضد فعالان استفاده کنند.
چندی پیش در یک یا دو مشاجره -که یکی حرفهای بود و دیگری شخصی- شاهد انتشار مجموعهای از مکاتبات شخصی افراد بودم؛ کسانی برای اثبات نظر و روش خود، مکاتباتشان را از ایمیلها گرفته تا گفتگوهای دو نفره از طریق پیامرسانها، منتشر کرده بودند.
در مورد اول، مکاتباتی به همراه نام مشخص افراد و ارتباط آنها با اشخاص شناخته شدهی اپوزیسیون خارج از کشور و حتی طرح استراتژی فکری آنها، بدون کوچکترین ملاحظهای با این منطق که «سند عمومی» است، از سوی فرد ساکن خارج از کشور منتشر شده بود. در ادامه حتی سایت «عصرنو» خارج از هرگونه پرنسیپهای روزنامهنگاری آن را منتشر کرده بود و به دنبال آن هم یک تعداد افراد ناآگاه شاید حتی از سر دلسوزی آن را در صفحات مجازی خود بازنشر کرده بودند. گذشته از اینکه چنین اسنادی عمومی تلقی نمیشوند، این گِرا دادنهای امنیتی حاکی از آن است که این افراد یا جان مردم برایشان اصولا اهمیت ندارد و یا شاید فکر میکنند عیار اپوزیسیون بودن آنها با جسارت فعالان داخل کشور کم میشود و لاجرم باید بیاعتبارشان کنند. جالب است که برای مثال همان فرد منتشر کنندهی این ایمیلها، نام همهی افراد را به وضوح منعکس کرده است، در حالی که آوردن نامهایی که طرف اصلی ماجرای او نبودند، در روایتش تاثیری نداشت و میتوانست دستکم این اسامی را حذف نماید، اما آگاهانه و عامدانه تنها نام یک فرد را تغییر داده است. بقیه هم لابد چغندر هستند و به درک. چرا؟
مورد دوم، فردی است که در پی نزاعش با یک گروه سیاسی-فرهنگی در خارج از کشور، کلیهی مکاتبات شخصی خود را با تکتک افراد آن گروه به صورت اسکرینشات نگهداری کرده و به طور مداوم برای مطرح کردن بحث خود در موقعیتهای گوناگون، آنها را مسلسلوار برای همه ارسال میکند. او با افتخار این کار را حق خود میداند، چرا که به زعم خود «قصد افشای آنها را دارد».
از این نمونه افراد متاسفانه کم نیستند که چشمشان را بر هرچیزی میبندند و نام اپوزیسیون بر خود میگذارند و با تاسف بیشتر دومینوی افراد ناباب در کنار یکدیگر به خوبی پشت سر هم قرار میگیرند و به مدح و ثنای یکدیگر میپردازند تا همهی آنها رفتارهای ناشایست یکدیگر را توجیه کنند و بگویند ما «بسیارانیم» پس حق با ماست. در حالی که واقعیت امر چیز دیگری است. نیروهای مبارز واقعی چه در داخل و چه در خارج کشور هرگز پا بر روی پرنسیپهای اخلاقی نمیگذارند و به تجربه ثابت شده است که حتی جان خود را در گرو حفظ این اصول فدا میکنند. حتی برای مخالف سیاسی و فکری خود، چه رسد به رفیق و همقطار.
این آن تصویری از رفاقت ما است که باید برجسته شود تا اتحاد ما بدون توجه به اختلافاتمان باعث دلگرمی هر دو طرف چه در داخل و چه در خارج شود. این آن چیزی است که ما را قدرتمند میکند.
و باز بخوانیم: اینان هراسشان ز یگانگی ماست.
مهرداد خامنهای
یکم آذر ۱۴۰۰
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد