logo





بنمایه شعر ۳ هزار ساله فارسی

دوشنبه ۹ شهريور ۱۳۸۸ - ۳۱ اوت ۲۰۰۹

بیژن باران

خلاصه. شعر عینیت گزیده های فکر شاعر است. این گزیینش بوسیله مغر راست، جایگاه خلاقیت، و مغز چپ، جایگاه منطق و تولید زبان در مثلث بروکا و فهم زبان در مثلث ورنیکه انجام می شود. منطق logic بررسی اصول درست استدلال/ اندیشیدن است؛ از واژه یونانی لغت logos مشتق شده که مترادف جمله، گفتمان، استدلال، قاعده، خرد هم می باشد. شاید لغز {خواندن} هم با این لغت همریشه باشد. این اصول شامل صحت بحث/ جدل، یعنی رسیدن از مفروضات به نتیجه است.
فکر فعال شدن شبکه های حافظه است. محتوای حافظه تجریبات چرخه زندگی فرد است که شامل اطلاعات حسی، عاطفی، حرکتی، زبانی می باشد. اطلاعات حسی بوسیله حسگرهای بدن از محیط بیرونی و فعالیتهای درونی در شبکه های عصب حافظه انبار می شوند. این حسها داده های بصری، شنوایی، شیمیایی بو/ چشش، حرکتی عضلات، پوستی دما/ فشار/ نرمی، زمانی 2سویه، فضایی 3-بعدی محاط بر بدن را به شبکه های عصب حافظه می رسانند. عاطفه 2 بخش دارد: احساس و محرکه. احساس دربرگیرنده حال مانند غم، شادی، حسادت، شوق، شور، هوس می باشد. محرکه 6-7 تا بیشتر نیست؛ جهانشمول بوده یعنی تمام انسانهای عادی 5 قاره آنرا داشته؛ معمولا با رفتار، جنبش عضلات در صورت و دیگر اعضای بدن نمود می یابد. مانند: خشم، ترس، شگفتی، بازی، اشمئزاز/ چندش. زبان شامل طیف گسترده ی لحن، واژه، تلفظ، دستور، خط، درک، تولید، حافظه می باشد.
در این جستار شعر ۳ هزارساله فارسی در سبکهای پیشاکلاسیک هجایی، کلاسیک عروضی، مدرن عروضی و منثور، پسامدرن منثور بخش شده. بمرور نمونه هایی از این 4 سبک پیشا کلاسیک، کلاسیک، مدرن، پسامدرن همراه با نقد خواهد آمد. روی سبک پسامدرن تکیه خواهد شد. سبک پسامدرن با ظهور رسانه های الکتریکی در فلات پس از ج ج 2م نطفه بندی شده. پس از شهریور 20 سیل فرهنگی نگهداشته شده در اثر اختناق 20 ساله گذشته در مراکز شهری جاری شد. در تمام این سبکها فکر کتره ای کمابیش وجود دارد. در بخشی از شعر مدرن و اغلب شعر پسامدرن فکر کتره ای امکان ضبط سریعتر داشته؛ پس شعر کتره ای را که بنمایه فکر کتره ای دارد میتوان در این 2 سبک بیشتر دید. شعر کتره ای در برابر شعر متعهد پیگیری از خود نشان نداده است. لذا همیشه بصورت شعر تجربه گرا در حاشیه بوده. برخی شاعران خودشیفته بیاینه های پرطمطراق و الفاظ غربی را با نوعی عوامفریبی من درآوردی جدا از جریان اجتماعی بسته بندی کرده اند. این نوع شعر از حمایت دولتی برخوردار بوده.
چون شعر کتره ای مهجور است؛ نقادان وقت زیاد روی این سبک تجربه گر صرف نکرده؛ تاریخچه درست حسابی هم ندارد. شاید یک دلیل آن روحیه فردی این نوع شاعران تکرو است که بقول معروف احباب را می پراکنند. نیز مردم، شاعران و منقدان متعهد آنرا جدی نگرفته؛ گاهی با مزاح از "جیغ بنفش" و سطور مهجور در آنها صحبت می شود. وزن هجایی/ عروضی تکراری، سطر ها متقارن اند. در شعر نو نیمایی هم وزن تکراری در سطر، ولی طول سطر میتواند کوتاه/ بلند باشد. در شعر منثور مدرن و پسامدرن وزن تابع طبیعی جمله میباشد.
فکر. فکر 2 نوع مشعر و کتره ای است. فکر مشعر فعالیت ذهنی هدفمند تحت کنترل مراکز عالیتر مغز است. فکر کتره ای فعال شدن خودبخودی شبکه های عصب حافظه برای نگهداری محتوا در موجود زنده است. فکر کتره ای در فرهنگ فلات مقام ارفعی دارد؛ زیرا بسیاری آثار ادبی، اساطیری، تاریخی، عرفانی، دینی، فلسفی، حتی علمی براساس مکاشفه، اشراق، شهود فردی و دیگر مقولات متافیزیکی اند. بااینکه این آثار در تقابل با علم اند؛ ولی اینها منابع پرارزشی برای درک اوضاع ذهنی، فرهنگی، مقطعی عصرشان اند. بهرتقدیر بنمایه تمام این آثار، فکر کتره ای است که در طمطراق زبانی فاخر و روده درازی سخنوری دفن است. در حالیکه در علم، آثار بر اساس منطق، داده های تجربی جهانشمول، آزمونهای تکرارپذیر می باشند. اگر هم فکر کتره ای بمثابه الهام آمده باشد؛ با منطق بصورت بحث تسبیحی گام به گام ارائه می شود.
حافظه. انسان معمولی روزانه بیشاز 12 هزار فکر کتره در سر دارد. در اینجا فکر کتره ای فعال شدن شبکه عصبی حافظه تعریف می شود. لازمه حیات فعال کردن شبکه عصبی حافظه است که در صورت عدم آن فرد در کما فرو رفته؛ از لایه بیرونی، میانی، مرکزی مغز تنها لایه مرکزی مشترک در جانوران برای کنشهای خودبخودی تنفس، ضربان قلب، جهاز هاضمه فعال میماند. اطلاعات انبار در حافظه نه در خود عصبها – مثلن در دندرایتها/ تارکها، بدنه یاخته عصب، اکسونها/ نوارها انبار شده؛ بلکه در فاصله/ سیناپسهای بین تارکها و جدار عصب بعدی بصورت مواد شیمیایی ریزشی انبار میشود.
2 نکته: 1- اطلاعات ژنتیک دایم در نوارهای دی ان ای انبار اند – این اطلاعات تکامل از یک بیلیون سال پیش تا اولیای بلافصل فرد را دربر میگیرند. 2- اطلاعات فررار فردی در سیناپسها به تغذیه غذایی/ محیطی جنینی و کودکی فرد بستگی داشته؛ تابع حیات اند. پس از سکته مغزی/ مرگ این اطلاعات نمیتوانند فعال شوند. چون اطلاعات ارثی کنترل سوخت و سوز یاخته ها را در بدن تنظیم میکنند از اینرو روی استعداد، هوش، خلاقیت، مهارت عضلانی تا 20 % اثرگذارند. اینرا ذات، طبع، طبیعت نیز گویند. در فرایند زندگی آموخته های فردی از محیط در پیدایش تارکهای سخت سیم hard-wired و سیناپسها قرار میگیرند. تغذیه، پرورش، آموخته ها بر تعداد تارکها و سینایها اثرگذار اند. پس آموخته ها تا 80% بر کنشها و مهارتهای فردی اثرگذارند. این را اکتسابی، محیطی، تربیتی نیز نامند. مرگ شبکه های عصب حافظه را غیرفعال میکند؛ لذا محتوای اطلاعاتی حافظه زایل و ناپدید میشود. هویت انسان زنده در حافظه او قرار دارد؛ انسان مرده هویتی نداشته؛ عملن یک گونی گوشت و استخوان است که پس از چندسال فقط مقداری استخوان بجا می ماند.
در نهایت فکر فعالیت حافظه است. چون حافظه مظروفی برای داده های حسی، عاطفی، حرکتی، زبانی است؛ پس فکر میتواند صوتی، بصری، حرکتی، زبانی باشد. از اینرو هنرهای موسیقی، نقاشی، رقص، خطاطی، ادبیات تبلورات بیرونی انواع فکرند. البته در قرون وسطا هم فکر کتره ای در شعر بصورت الهام بدام انداخته میشد. شاید شرب خیام و حافظ برای تقلیل ممیزی ذهنی شاعر بود تا امکان بدام اندازی فکر کتره ای در شعر میسر شود. باید دانست که فکر کتره ای یکی از جرثومه های الهام در شعر مشعر است. ورودیهای محیطی، تحریکات عاطفی، رانه های روانی، نهیب وجدان، اعتقادات، تعصبات دیگر عوامل دخیل در الهام شعری اند.
ابزار. ابزار تولید شعر از قلم و کاغذ در قرون وسطا به ماشین تحریر مکانیکی و بعد برقی در سده 20م تکامل یافت. ولی هنوز چاپ حروفچینی و قالبریزی انبوه حروف فلزی از عهد گوتنبرگ آلمانی1398- 1468 م، حکاکی و گراور از سده های پیش در ایتالیا برای پخش انبوه کتاب رایج بود. چاپ عامل مهم عصر روشنگری، رفرماسیون، اصلاحات دینی، پیدایش روزنامه در اروپا بوده؛ مهمترین اختراع هزاره 2م نام گرفت. ولی ابزار عینیت دادن و تولید شعر قلم، دوات و کاغذ بود. این ابزار کند برای ترابری فکر کتره ای تند نارسا بود. البته عرفان، سماع، مراقبه، بروز فکر کتره ای را تسهیل می کرد؛ تا در حافظه کوتاه مدت قرار داده شود. بهرجهت ابزار تولید شعر کند بود؛ به گرد سرعت اندیشه هم نمی رسید. پس در مطلع برخی غزلها، قصیده ها، جای پای فکر کتره ای دیده میشود. پروسه ضبط فکر بروی کاغذ یا نگهدای آن در حافظه آنی کوتاه مدت امکان دام اندازی چندین ثانیه فکر کتره ای فررار را نمی داد. چه رسد به نوشتن چند جمله فکرهای فررار بعدی پیش از اینکه از حافظه آنی زایل شود.
شاعر پسامدرن با حافظه مساوی با حافظ ولی محیط شدیدن پویا و ابزار رایانه ای سریع میتواند فکر چند ثانیه ای کتره ای خود را روی صفحه کلید و تصویر رایانه جیبی/ کتابی آورده آنرا طرفه العین به سایت ادبی ناشر، دوستان محفلی، وبلاگ فردی خود ترابری کند. تلفن همراه با 20 دگمه قادر است که پیامک متنی کتبی، پیفام صوتی، عکس گرفته شده از دوربینش را به وبلاگ، تویتر، فیسبوک بوسیله بالاگذاری ایمیل کند. همین کار را با بلاکبری/ رایانه جیبی ارتباط گیر میتوان کرد که دارای ورودی صفحه کلید و خروجی نماگر display است. روی صفحه کلید 40 دگمه برای تحریر الفبا، اعداد و علامتهای نگارش مانند نقطه و کمانه وجود دارند. 2 دگمه آن شیفت نام دارند که نویسنده میتواند با فشردن یکی و سپس فشردن دگمه حروف تعداد امکان تحریر بر صفحه کلید را تا 60 حرف برساند.
برای خط لاتین 26 حرفی که هر حرف 2 شکل بزرگ/ آغازین و کوچک/ چسبان دارد، کافیست. در خط فارسی جای حرف در کلمه شکل حرف را تعیین میکند. البته برخی حروف از پیش یا از پس به حرف بعدی در کلمه می چسبند. این وابستگی شکل حرف در جایش در کلمه از طریق برنامه نرم افزاری در پردازشگر انبار شده؛ بهنگام فشردن دگمه بوسیله کاربر شکل حرف (سوا و چسبیده آغازین، میانی، پایانی) خودبخود تعیین می شود. نمونه: شکل غ بنا به جایش در کلمه متفاوت است؛ سوا داغ، چسبیده در آغاز غم، میانی نغز، پایانی ستیغ. این گزینه شکل حرف را پردازشگر از فاصله، جای cursor و فشار انگشت کاربر بر صفحه کلید با کاربرد جدولی پیدا می کند؛ بر صفحه نماگر آَشکار میکند. از اینرو در پردازشگرهای راست-به- چپ فارسی، عربی، اردو فشار دگمه شیفت برای زیر، زبر، ضمه، تنوین، و دیگر علائم خطی بکار برده میشوند. اکثر خطها مانند لاتین، یونانی در جهان چپ-به- راست است.
مولوی موفقترین شاعر کلاسیک است که فکر کتره ای در شعرش ضبط شده. شاید یک دلیل وجود مریدان حافظه مند او بود. وقتی قطب در حال بداهه سرایی قرار می گرفت؛ مریدان تبدیل فکر به لفظ مولوی را در حلقه عارفانه بخاطر سپرده؛ سپس در پروسه پردازش شعر از حافظه جمعی کمک گرفته تا شعری بر اساس فکرهای کتره ای مولوی نوشته شود.
ممیزی. حجب فرهنگی و ممیزی اجتماعی امکان کتابت دقیق فکرهای کتره ای را نمیداد. فکر کتره ای مانند تن لخت فرد است؛ شعر مشعر تن لباس پوشیده فرد در اجتماع است. ولی بهر حال میتوان یکی از جرثومه های مهم شعر را در 3 هزار سال تطورش در فلات فکر کتره دانست. از اینرو شعر، خود را از نثر و روایت متمایز میکند. زیرا در شعر فکر کتره ای بیشتر از نثر است. سعدی نقطه مقابل مولانا است که مشعر و مغز راست او کنترل کامل بر محتوای شعر و نثر او را دارند. البته استثناء های در برخی مفاصل شعری سعدی میتوان یافت که فکر کتره ای خود را در قالب عروضی مغز راست حفظ کرده. باید توجه داشت که فرد در آن واحد، چه در محاوره با دیگری چه در تنهایی در سر خود، بجز پردازش داده های حسگر محیطی و درونی در مخیله خود بطور موازی چندین فکر را مرور میکند. نهیب وجدان، رانه های جنسی، تمرکز بر زیبایی پاکتهای دیگری برای فکر کتره ای در آن واحد اند.
حافظ. نوع شعر با بنمایه فکر کتره ای در حافظه فردی ناشی از تجربه های مستقیم شاعر می باشد. از اینرو شاعران با فکر کتره ای در شعرشان چون مکتب ماهیان ساردین بیشمار اند. فکر کتره ای پیوسته، خطی و تسلسلی نبوده؛ جهشی، پراشی و موازی است. پس ساختار این گونه شعر تمرکز/ وحدت شعر کلاسیک و مدرن را نداشته؛ از چند فکر پراکنده تشکیل می شود. این تجربه گری بطور مشعر بوسیله حافظ در برخی از غزلهایش انجام شده؛ غزل 10-15 سطری مانند تسبیح 3-4 رباعی می باشد. برخی از محققین شعر کلاسیک از جمله شاملو این آشوب ساختاری در غزل حافظ را نتیجه هرهری مزاجی کاتبان، ناسخان، یا حافظه خطاپذیر ازبرکنندگان غزل حافظ قلمداد کرده؛ آستین بالا زده تا اینگونه غزلیات را یکدست کنند!
البته حافظ نمیتوانست در 800 سال پیش با ابزار ضبط کاغذ و قلم به شعر پسامدرن رسیده باشد. ولی با هوش و استعداد فوق العاده اش توجه کرده بود که در لحظه الهام شعری و ساعات پردازش بعدی آن مغزش با چند فکر متفاوت کلهنجار میرود. او با قدرت شاعرانه خارق العاده خود این گرایش نامطلوب را تحت کنترل مشعر /نیمکره راست مغزش در آورد. پس خصیصه این گونه غزلها اگرچه چندفکری بودن است ولی در وحدت مشعر این اسبهای وحشی فکری اهلی شده در 4چوب غزلی واحد قرار می گرفتند. دیگر این که حافظ چون فروغ و شاملو دائمن در مداقه ی شعری بود. این تمرکز همراه با ایستایی محیطی دائمی عهد او نسبت به پویایی اجتماع امروزه کمک به وحدت موضوعی در این گونه غزلها می کند.
پس تفاوت شعر کلاسیک نمونه برخی غزلهای حافظ و شعر پسامدرن نه در فکرهای مستتر در شعر است بلکه در مقدار دخالت مشعر/ مغز راست در پردازش شعر و ضبط فکر با ابزار تولید متن است. اولی بطئی و تولید انبوه آن از طریق کتابت دستی و پس از پیدایش صنعت حروفچینی چاپ است در حالیکه دومی سریع و بوسیله ابزار دیجیتال تولید، تکثیر، ترابری میشوند. اگر نیازی بود میتوان این متون نرم الکترونیک را با چاپگر دم دست تبدیل به متن سخت کاغذی کرد.

* ادامه دارد..

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد