برای اشرف دهقانی و حماسهی مقاومت او
اگر آذری نیز سرانجام،
بیرون بزند از اعماق تاریکیها،
ماشین میگیریم میرویم…،
…؟
…؟
نکند نخ پَرک پاره شده باشد
راه بیرون را نمییابد؟
نکند کاربیت تمام کرده باشد
چشمش جایی را نمیبیند؟
نکند مینوتار،
او را نیز تکه پاره کرده باشد…؟
…؟
اگر آذری نیز،
بیرون بزند از اعماق
ماشین میگیریم…،
دوباره میرویم شهرشناسی…،
از باغشاه تا باغ ملّی،
از عشرت آباد تا حشمتیه،
از امیرآباد تا کهریزک…
از تهران نو تا کوی کَن…،
شارق…،
مهرآباد جنوبی…،
تا که برسیم به میکده،
از مدرسه رفاه به جماران، تا گوهردشت…
و …
و …
خسته شدیم تکیه میدهیم
به دیوارِ باغِ اوین
پای شاتوتِ پر شاخ
خیره به شبح آذری و همراهان
که با بارهای سنگین
گام میزنند در مسیر سنگلاخی
بسوی بلندیهای رویایی،
و لابیرنتی در انتهای تنگه
که از ازل تا به امروز
هیچکس بیرون نزده است
از تاریکیهای اعماق آن
لقمان تدین نژاد
آتلانتا، ۶ مهر ۱۴۰۰
۳۰ سپتامبر ۲۰۲۱
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد