logo





اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)

ضرورت سازمانیابی مقاومت مدنی توده ای علیه طالبانیسم

به مناسبت شکست مفتضحانه دخالت های "بشردوستانه" در افغانستان

چهار شنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۸ اوت ۲۰۲۱

در این شرایط بسیار حساس و وضعیت شوکه کننده حاکم بر افغانستان، اعلام همبستگی تک تک ما ایرانیان با خواهران و برادران افغانستانی مان که فامیل های همه ما هستند، از وظایفی است که نباید لحظه ای از نظرمان دور بماند. انتقال تجارب مبارزات مدنی زنان، جوانان، مدافعان محیط زیست و کنشگران حقوق اقلیت های ملی، دینی و فرهنگی علیه حاکمیت اسلامی در ایران می تواند کمک شایانی به شکل گیری مقاومت مدنی و توده ای علیه حاکمیت دین بر کائنات یک کشور با جمعیت جوان باشد. آغوش باز در برابر آنها که نمی توانند در کشورشان زندگی آرامی داشته باشند، نه تنها وظیفه انسانی ما ایرانیان است بلکه نشانگر رعایت حق خویشاوندی مان نیز هست. باید از صمیم قلب شرمنده باشیم که بخش بزرگی از ایرانیان در چند دهۀ گذشته برخورد مناسبی با خواهران و برادران خویشاوند افغانستانی مان نداشته ایم و ضرورت دارد که بر این بی مهری های غیرقابل بخشش نقطۀ پایانی بگذاریم. باید مقامات رژیم ایران را مجبور سازیم تا حق شهروندی پناهجویان و مهاجران افغانستانی در ایران را به رسمیت بشناسند و به کودکان متولد ایران و زنان و مردانی افغانستانی که همسر ایرانی دارند، تابعیت ایرانی بدهند.
بنیادگرایان اسلامی طالبان، پس از مبارزه ای بیست ساله، به دنبال خروج نیروهای آمریکائی و ناتو، و فروپاشی ساختار نظامی، امنیتی و اداری دولت وابسته به آمریکا، در چشم به هم زدنی، بر سراسر افغانستان مسلط شدند تا "امارات اسلامی افغانستان" را بر پایه شریعت اسلامی تاسیس کنند. رهبران طالبان پس از تسلط بر سراسر افغانستان و فرار رئیس جمهور کشور و فرار کارکنان سفارت آمریکا با هلی کوپتر از فراز سفارت این کشور در کابل، جنگ های چهل سالۀ افغانستان را پایان یافته اعلام کردند و به مردم افغانستان وعده "امنیت" و "زندگی آرام و بی دغدغه" و به نیروهای کشوری و لشکری افغانستان وعده "عفو و بخشش" دادند. بدین ترتیب دولت آمریکا با تحویل افغانستان به طالبان که بیست سال پیش با هدف کنار زدن آنها از قدرت به بهانۀ حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به این کشور حمله کرده بود، پای خود را از جنگی بیرون کشید که در نتیجه آن ۲۳۰۹ نفر از نیروهای ارتش آمریکا؛ ۴۳۰۷۴ نفر از مردم غیر نظامی افغانستان ( بنا به ارزیابی فعالان مدنی در افغانستان تلفات مردم غیرنظامی در این بیست سال بالای ۱۰۰۰۰۰ نفر بوده)؛ ۶۴۱۲۴ نفر از نظامیان افغانستان کشته شدند و ۵۸۶۰۲ بمب از سوی آمریکا بر سر مردم افغانستان ریخته شد و ۲ تریلیون و ۲۶۰ میلیارد دلار هزینه روی دست مالیات دهندگان آمریکائی گذاشت و در نتجه عوارض مصبیت های جنگ از هر ده جوان افغانستانی یک نفر معتاد شدند.

طالبان که امروز در معامله با دولت های ترامپ و بایدن، افغانستان را به آسانی تحویل گرفتند، همچنان یک جریان واپسگرای ارتجاعی است که حاکمیت شان فاجعه ای برای مردم افغانستان و منطقه است. اما آنها با تجربۀ بیست ساله شان، از سازماندهی بسیار پیچیده تر و چابک تری برخوردارشده و در زمینه تبلیغ دیدگاه ها و سیاست های خود از شیوه های مدرن و تازه ای استفاده کرده و تلاش می کنند در برخوردهای دیپلماتیک با دیگر کشورها از زبانی استفاده کنند که مانع انزوای حکومت شان بشود و زمینه حل بخشی از بحران های اقتصادی را فراهم آورد. حضور یک دولت بنیادگرای اسلامی در همسایگی روسیه و چین می تواند برای این دو کشور مسئله ساز باشد. اقلیت بزرگ مسلمانان در مناطق محروم روسیه و جمهوری های سابق شوروی و جمعیت مسلمانان و بویژه اویغورهای تُرک‌تبار ساکن ایالت خودگردان سین‌کیانگ یا تُرکستان شرقی (اویغورستان) در چین می توانند تحت تاثیر موج بنیادگرائی اسلامی قرار گیرند. حاکمیت طالبان بر افغانستان که بدون کمک استراتژیک ارتش پاکستان و مذاکرات این کشور با آمریکا نمی توانست عملی شود، پاکستان را نیز در اختلافاتش با هندوستان در موقعیت بهتری قرار خواهد داد. بدیگر سخن، حاکمیت طالبان بر افغانستان در تحولات قدرت های جهانی و منطقه ای، تاثیرات عمیقی بر جای خواهد گذاشت.

حاکمیت یک نیروی تاریک اندیش و واپسگرا بر افغانستان با ۳۲ میلیون جمعیت که حدود ۶۷ درصد یعنی ۲۲ میلیون نفر آن را جوانان زیر ۲۴ سال تشکیل می دهند، یک فاجعه تمار عیار برای آینده سازان این کشور است. هر چند ۷۱ درصد جمعیت کشور در روستاها و تنها هشت میلیون نفر یا ۲۴ درصد جمعیت کشور در شهرها ساکن هستند، اما تحولات بیست سالۀ اخیر، این کشور را با تحولات اجتماعی گسترده ای روبرو ساخته است که تلاش برای بازگرداندن آنها بر پایۀ افکار و عقاید تاریک اندیشانه و واپسگرایانه، ضربات سنگین و جبران ناپذیری بر آینده این کشور خواهد زد. در این میان سیاست های زن ستیزانه شریعتمداران، قطعا آینده زنان افغانستان را نیز با خطرات بسیار جدی و جبران ناپذیری روبرو خواهد ساخت. جدا از آینده نامعلوم و به شدت خطرناک زنان و جوانان در افغانستان ، ترکیب ملیت های تشکیل دهنده این کشور و سهم آن ها در قدرت نیز یکی از چالش های جدی در آینده است. توجه داشته باشیم که بر اساس برآورد سازمان های اطلاعاتی آمریکا، پشتون ها ۴۱ درصد، تاجیک ها ۲۷ درصد، هزاره ها ۹ درصد، ازبک ها ۹ درصد، ٱیماق ها ۴ درصد، ترکمن ها ۳ درصد و سایر اقوام در کنار هم ۷ درصد جمعیت افغانستان را تشکیل می دهند. با چنین ترکیب جمعیتی، حاکمیت یک رژیم تمامیت گرا و بنیادگرای اسلامی و تشکیل "امارات اسلامی افغانستان" می تواند فشار سنگینی بر ملیت های غیر پشتون وارد آورده و همزیستی مسالمت آمیز ملیت های تشکیل دهندۀ افغانستان را با خطرات جدی روبرو سازد.

واقعیت این است که فروپاشی سیستم حکومتی دست نشاندۀ قدرت های غربی و تسلط برق آسای بنیادگرایان طالبانی بر این کشور، شوک بزرگی بر جامعه افغانستان، کشورهای همسایه و مردم نگران جهان وارد آورده است. با این حال نباید این واقعیت را از نظر دور داشت که مردم افغانستان و تمامی گروه های سیاسی این کشور، پس از چهل سال جنگ و خون ریزی، از جنگ بشدت خسته شده اند. علت عدم شکل گیری یک مقاومت قابل اتکا در برابر پیشروی برق آسای نیروهای طالبان را باید در این حقیقت نیز جستجو کرد. این وضعیت می تواند نقطۀ اتکای جدیدی برای سازماندهی مقاومت مدنی گسترده و مردمی در سطوح مختلف علیه تسلط بنیادگرائی اسلامی بر زندگی مردم این کشور باشد. تجربه چهل سال مبارزه روزانه، مستمر و بی امان و مدنی مردم ایران علیه بنیادگرایان جمهوری اسلامی ، می تواند درس های گرانبهائی برای زنان، جوانان و مردم افغانستان داشته باشد که نمی خواهند دخالت های حکومت دینی در زندگی خصوصی و در دیگر عرصه های زندگی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی شان را شاهد باشند.

تجربه فروپاشی سریع و برق آسای ساختار حکومتی متکی به نیروهای خارجی، شکست شرم آور راهبرد "دخالت های بشردوستانه" کشورهای سلطه جو را یک بار دیگر به نمایش گذاشت. تجربه افغانستان، عراق، لیبی و دیگر کشورها، آن چنان رسوا و تکان دهنده و برای مردم این کشورها مصیبت بار بوده است که مدافعان دخالت های نظامی و غیرنظامی قدرت های سلطه جو در امور داخلی کشورها باید شرم کنند و دم فرو ببندند. این تجربه ای است که مردم افغانستان بهای بسیار سنگینی برای آن پرداخته اند. این باید برای ایرانیانی که برای دخالت های آمریکا و غرب سینه چاک می کنند، خواهان بمباران ایران و ایجاد منطقه پرواز ممنوع می شوند و یا ادعا می کنند میزان کشتار دخالت های جنگی از میزان کشتار سالانه جاده های ایران بیشتر نخواهد بود و لباس خیانت به ایران و ایرانی بر تن می کنند، درس هشدار دهنده ای باشد. این تجربه می بایست برای زنان و جوانان و روشنفکران افغانستان نیز این حقیقت را آشکار سازد که تنها با اتکا به قدرت مردم و سازماندهی توده های کار و زحمت، می توانند شاهد تحولات پایدار در راستای منافع اکثریت عظیم مردم باشند.

در این شرایط بسیار حساس و وضعیت شوکه کننده حاکم بر افغانستان، اعلام همبستگی تک تک ما ایرانیان با خواهران و برادران افغانستانی مان که فامیل های همه ما هستند، از وظایفی است که نباید لحظه ای از نظرمان دور بماند. انتقال تجارب مبارزات مدنی زنان، جوانان، مدافعان محیط زیست و کنشگران حقوق اقلیت های ملی، دینی و فرهنگی علیه حاکمیت اسلامی در ایران می تواند کمک شایانی به شکل گیری مقاومت مدنی و توده ای علیه حاکمیت دین بر کائنات یک کشور با جمعیت جوان باشد. آغوش باز در برابر آنها که نمی توانند در کشورشان زندگی آرامی داشته باشند، نه تنها وظیفه انسانی ما ایرانیان است بلکه نشانگر رعایت حق خویشاوندی مان نیز هست. باید از صمیم قلب شرمنده باشیم که بخش بزرگی از ایرانیان در چند دهۀ گذشته برخورد مناسبی با خواهران و برادران خویشاوند افغانستانی مان نداشته ایم و ضرورت دارد که بر این بی مهری های غیرقابل بخشش نقطۀ پایانی بگذاریم. باید مقامات رژیم ایران را مجبور سازیم تا حق شهروندی پناهجویان و مهاجران افغانستانی در ایران را به رسمیت بشناسند و به کودکان متولد ایران و زنان و مردانی افغانستانی که همسر ایرانی دارند، تابعیت ایرانی بدهند. این وظیفه همه ما ایرانیان خارج از کشور است تا همراه و همگام خواهران و برادران افغانستانی مان در جهان، صدای حق طلبانه شان را به گوش جهانیان برسانیم و موج حمایت های مردمی در حمایت از آن ها را تقویت کرده و و فشارهای گسترده علیه طالبان را گسترش دهیم. برای مقابله مؤثر با حاکمیت جهل و تاریک اندیشی و طالبانسیم بر افغانستان و ایران، بهترین راه، سازماندهی مقاومت مدنی توده ای است. راهی که توده های وسیع را بسیج کند و امکان سرکوب را به حداقل برساند و شرایط را برای استقلال، آزادی، دمکراسی و حاکمیت خود مردم فراهم آورد.

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی، دمکراسی و سوسیالیسم
هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران( راه کارگر)
سه شنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۰ برابر با ۱۷ اگوست ۲۰۲۱

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد