logo





آهویِ بیقرار

سه شنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۰ اوت ۲۰۲۱

رسول کمال

new/rasoul-kamal1.jpg
پیشکش به جنبش دادخواهیِ مردم ایران

می آیم
به دیدارت می آیم
ای پریچهره ی شعر وُ شادی ها
برمن نبار این همه اشکِ ابرت را
می دانم دلتنگی
من اما
عهدی دارم
با آوازِ کبوترانِ زخمی
و
مردمی که قلعه هایِ غرور شان
غرقِ در خون
کمی صبر کن
شاید آخرین شعر من
گواهی باشد
بر پیشانیِ عصیانشان
تو
بارانِ ابرت همه از دوریِ من
من
اما
گریستنم
همه از ناتوانی ها
نگاه کن
کوچه سارِ سیاه پوشِ شهر را
و
زلالِ بوسه هایِ دریائی
در سینه ی سرد سنگ را
می دانم دلتنگی
چشمانِ اشک آلودت
همه
در انتظار دیدار
چون
بره آهویی در مهلکه بیقرار
گریستن را
فریادی می کند دلخراش
کمی صبر کن
چیزی نمانده تا فردایمان
به دیدارت
همه ابرها را
با خنده ی آفتاب
عقیم خواهم کرد.

07/08/2021

رسول کمال


این شعر را از این جا بشنوید


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد