logo





سانسور جواب نمی دهد!

پنجشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۵ اوت ۲۰۲۱

مسعود نقره کار

masoud-noghrekar5.jpg
۱

به زمانه تاصرالدین شاه واژه سانسور(مميزی) يا حذف کلام و سخن، توسط اعتماد السلطنه به زبان فارسی راه يافت و مورد استفاده قرار گرفت. حذف کلام تحت عنوان مميزی به بهانه ی حفظ حرمت " اخلاق و شريعت " در قانون اساسی حکومت مشروطه جا داده شد : " تمامه مطبوعات، غيراز کتب ضلال و مواد مضره به دين مبين، آزاد و مميزی در آن ها ممنوع است و هر گاه چيزی مخالف قانون مطبوعات در آن ها مشاهده شود نشر دهنده يا نويسنده بر طبق قانون مطبوعات مجازات می شود. اگر نويسنده معروف و مقيم ايران باشد ناشر و طابع و موزع از تعرض مصون هستند." و کتب ضلال هم شامل " آثاری که با دين مباينت دارند" و مواد مضره به دين مبين هم " آثاری که در انتقاد از دين و مراسم و سنن دينی باشد " تعريف شدند. در قانون مطبوعات (۲۵ محرم ۱۳۳۶ قمری) بر کتب ضلال و مواد مضره به دين مبين , " صور قبيحه" و مطالب منافی با " عفت و عصمت عمومی " نيز اضافه شدند. بسياری از روزنامه ها , کتاب ها و تصاوير قربانی تيغ سانسور شدند و اهل قلم و خالقان اش مورد انواع " تنبيهات" قرار گرفتند.البته تيغ سانسوردر حد تاراج کلام و تصاوير باقی نماند و چون گذشته به دريدن " حرف" و " سخن " نيز روی آورد. برای نمونه در سال ۱۲۸۶ ه.ش نخستين قانون مميزی به سانسور دولتی اينگونه رسميت داد :"... کسی که کتابی انتشار دهد که بر ضد مذهب يا دولت يا ملت باشد از پنج ماه تا پنج سال حبس خواهد شد....کسی که جسارت نموده و بر ضد پادشاه اعلانات و نوشته جات در کوچه ها بچسباند، هر کس بوده باشد....ازيک ماه تا پنج سال حبس خواهد شد.....کسی که بر خلاف پادشاه و يا خانواده سلطنت حرف بزند....تحريک بد در نظر داشته باشد، بعد از تحقيق و ثبوت، از يک سال الی پنج سال به درجه تقصيرات با زنجير محبوس خواهد شد....کسی که کنکاش و خيالات تحريک بد در حق دولت بکند و يا افترا و تهمت تحريرا"و تقريرا"به دولت بزند, بعد از ثبوت تقصير او، بر حسب حدود و تقصيرات ،از يک سال الی پانزده سال محبوس خواهد شد."

عليرغم تهديدها و تعزيرها و بگير و ببند ها و کشتارها، اهل قلم و سخن به کار خود ادامه دادند، و آنچه درست می پنداشتند نوشتند و گفتند، نمونه اش اعتراض روزنامه صور اسرافيل ميرزا جهانگير خان بود، که در ۱۰ خرداد ۱۲۸۶ ه.ش نوشت :"... قلمی را که خدا در قران مجيد بدان قسم خورده نمی توان اسير سلاسل و اغلال يک اداره مستبده کرد و مقيد به قيود و نظارت مميزی مستبدين و ظالمين نمود. خداوند هيچ ملک و فرشته را نگماشته که پيش از وقت اعمال صادره از انسان, انسان را تفتيش کند.....تا چه رسد به موکل نمودن شياطين…"

از آغازمشروطيت تا برپائی حکومت اسلامی سانسور کلام و سخن و تصویر، و حذف اهل قلم و سخن به شکل های گونه گون، وبا شدت و حدت متفاوت در دوره های مختلف ادامه یافت. در این دوره اصل۲۰ و اصل۲۱ متمم قانون اساسی – و اعلاميه جهانی حقوق بشر – ماده ۱۸ و ماده ۱۹ که ...هرکسی حق دارد به هر نحوی که بخواهد آثار و انديشه های خود را رقم زند و به چاپ برساند و پخش کند…" رعایت نشد. با این حال آزاداندیشان و آزادیخواهان دست از مبارزه برای لغو هرگونه سانسور بر نداشتند، و دراین راه از زندگی و جان شان مایه گذاشتند و" آزادگی و ناوابستگی" خود را به رُخ قدرت های مستبد کشیدند.

۲

خمينی بنيانگذار حکومت اسلامی ايران پيش از به قدرت رسيدن اش در سخنرانی ای در پاريس (۱۷ و ۲۹ مهرماه ۱۳۵۷) خطاب به رژيم شاه گفت:".. مرتب دم از آزادی می زنند. مردم آزادی قلم دارند؟ آزادی بيان دارند؟ مردم کجا آزادی دارند که ايشان دم از آزادی می زنند... از اساس دمکراسی اين است که مردم آزاد باشند... کدام يک از اين روزنامه هايی که ما داريم آزاد بوده است؟...."

کمتر از يک سال پس از وعده ها ی مردم فریبانۀ پاريس, خمينی وحشت زده از توان و برّايی قلم، شمشيرش را برای ذبح شرعی قلم واهل قلم از رو بست. خمینی در پاسخ به اعتراض ها در رابطه با حمله به نشريات و تعطيل کردن آنها ( آيندگان)، و کتاب سوزان ها و سانسورروزنامه ها در سخنرانی اش در ۲۷ مرداد ماه ۱۳۵۸ گفت: " ... اگر ما از اول قلم تمام مطبوعات مزدور را شکسته بوديم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطيل کرده بوديم و حزب های فاسد را ممنوع اعلام کرده بوديم و رؤسای آن ها را به جزای خودشان رسانده بوديم و چوب های دار در ميدان های بزرگ برپا کرده بوديم و مفسدين و فاسدين را درو کرده بوديم، اين زحمت ها پيش نمی آمد. من توبه می کنم از اين اشتباهی که کرده ايم..."

وبدين ترتيب تيغ سانسور وحذف را با رهنمود ننگين : " بشکنيد اين قلم ها را" به جان کلام و سخن و تصوير، و نويسنده و شاعر و روزنامه نگار و هنرمند انداخت ( ر.ک به لايحه مطبوعات وزرارت ارشاد ملی , خرداد ۱۳۵۸ و اطلاعيه دادستانی مرکز ,و دستور احمد آذری قمی برای ضبط کتب و نشريات مضره حسب الامر دستور امام خمينی و...).

از آن پس فشار حکومت بر اهل قلم ، و سانسور رسانه های صوتی و تصویری افزایش یافت، دستگيری و حذف فيزيکی اهل قلم و هنرآزاداندیش وآزادیخواه در دستور کار حکومت اسلامی قرار گرفت، آنگونه که قتل و اعدام ده ها نویسنده، شاعر و روزنامه نگار، خونین برگ های تاریخ رژیم اسلامی اند.

۳

آیت الله خامنه ای همچون پیشوایش خمینی، از مدافعان سانسور( ممیزی) بوده است. طی دوران رهبری وی نويسندگان و هنرمندانِ، و همه رسانه های مستقل بیش از پیش با پديده‌ی سانسور دست به گريبان‌ بوده اندو در همین دوران مردم میهنمان بیش از پیش شاهد و قربانیِ قلع و قمع فرهنگی، هنری و سیاسی بوده اند. علاوه برعرصه قلم، سینما،‌ تئاتر، موسيقی، وبلاگ‌نويسی، سايت‌ها و شبکه های اينترنتی و ديگر عرصه‌های انديشه و بيان نيز ازمحدود سازی، سانسور و سرکوب خلاقیت در امان نبوده اند.

هنگام کانديداتوری رياست جمهوری خامنه ای تبلیغ می شد که وی اهل موسيقی ست و حتی تار می نوازد. گفتند که " طبع هنر پرورانه" ای نيز دارد و با شعرا، به ويژه برخی شعرای همولايتی اش حشر و نشر داشته است. وی در مقام رياست جمهوری ضمن حمايت از قلم شکنی های خمينی و آزار و کشتار اهل قلم، به توجیه سانسور در حکومت اسلامی روی آورد و از " ورع مطبوعاتی" به جای سانسور استفاده کرد.( همچون استفاده از واژه تعزیز به جای شکنجه) .

او در مصاحبه ای ۲ ساعته با کيهان ( به سال ۱۳۶۴) از اهميت نقد سخن گفت اما در جا گفت در نقد کردن : " بايد مرزها را رعايت کرد.....ما نبايد ورع مطبوعاتی را با سانسور و خود سانسوری اشتباه کنيم. اوچه به وقت رياست جمهوری و چه در مقام ولی فقيه از خط و نشان کشيدن برای اهل قلم و رسانه ها غافل نشد. وی بارها تکرار کرده است :

" يک جريان ضد انقلابی و ضد دينی ادعايی ليبراليسم وابسته در داخل کشور ما وجود دارد که در دوران تسلط رژيم فاسد و ستمگر گذشته ، به ساز آن رژيم رقصيده اند و با او همکاری کرده اند و... دست اطاعت و غلامی به او داده اند و آن اوضاع را تحمل کرده اند و دم نزده اند. اينها يا نويسنده يا شاعر يا هنرمند يا مطبوعاتچی بودند. بعد که نطام جمهوری اسلامی سر کار آمده است و به همه آزادی معقولی داده شده است ...اينها در مطبوعات وابسته ای که پول هايش از آن طرف مرز می آيد...عليه جمهوری اسلامی شير شده اند."

ولی فقيه در ۱۵ مهر ماه سال ۱۳۷۷ نيز در ديدار با اعضای جهاد سازندگی گفت: "....نويسندگان و روشنفکران ايران در فعاليت های اقتصادی دولت اخلال می کنند و در عرصه های نظامی، امنيتی، سياسی و فرهنگی لطمه می زنند."

خامنه ای که بين "ورع مطبوعاتی" و سانسور فرق می گذاشت در مقام ولايت فقيه به توجيه و دفاع از سانسور روی آورده است، نمونه دیگر خطاب اوبه " شورای فرهنگ عمومی کشور" که گفت:

" سانسور بايد به نفع خوانندگان کتاب انجام شود" و مدعی شد که همه ی حقوق به نويسنده مر بوط نمی شود بلکه دولت هم بايد به نفع خوانندگان دست به سانسور کتاب بزند…"

خامنه ای کینۀ آزادی ستیزانه در مورد اینترنت و شبکه های اجتماعی را دیوانه وارنشان داده است او بارها مستقیم و غیر مستقیم خواستار سانسور و ایجاد محدودیت در این عرصه بوده و ازغلامان اش خواسته است اینقدر در رابطه با اینترنت و شبکه های اجتماعی " شُل و ول" عمل نکنند و سخت گیری کنند.

خامنه ای و حکومت اسلامی اش به نقش روشنگرانه، آگاهگرانه و سازمانگرانه اینترنت و شبکه های اجتماعی نیز پی برده اند. آن ها در شرایط کنونی که مردم در برابر بیدادگری ها و بی عدالتی ها حکومت اسلامی در ابعاد و کیفتی متفاوت با گذشته بپا خاسته اند، با تشدید محدود سازی و اعمال سانسور شدیدتر رسانه های خبری، صوتی و تصویری، و اینترنتی وارد میدان شده اند. رهبر و مسئولان حکومت اسلامی تصور کرده اند با این روش ها و ترفندها می توانند مانع گسترش و تعمیق جنبش های عدالت جویانه و آزادی خواهانه شوند، اما به نظر می رسد این بارهم کور خوانده اند و دیگر" ورع سانسورگرانۀ حکومتی به بهانه محدود سازی و سانسور رسانه ها" جواب نخواهد داد!

………….

منبع: سایت آزادی و عدالت اجتماعی
آزادی و عدالت اجتماعی - آزادی و عدالت اجتماعی (azadivaedalat.com)



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد