logo





"بنیادگرایی پادگانی"

دوشنبه ۲ شهريور ۱۳۸۸ - ۲۴ اوت ۲۰۰۹

علی اکرمی

aakrami@hotmail.com
وقایع دو ماهه اخیر نمایان‌گر فرود تیغ‌های برهنه‌ی "بنیادگرای پادگانی" و خردگریز بر پیکره‌های هر دو نحله سنت‌گرایان و نواندیشان دینی است.
بلافاصله بعد از اعلام نتایج غیر قابل باور برای انتخابات نیروهای امنیتی و نظامی نزدیک به آقای احمدی نژاد اقدام به بازداشت گسترده روشنفکران دینی و اعضای احزاب منتسب به این تفکر کردند و در ادامه نیز وقتی مراجع سنتی اما مستقل قم حاضر به تمکین از حکم اعلام آقای احمدی نژاد به عنوان ریاست جمهوری نشدند آقای احمدی نژاد با معرفی آقای مشایی به عنوان معاون اول ریاست جمهوری و با تقدیر فراوان از وی عملاً عدم ارسال پیام تبریک از سوی مراجع را پاسخی هتاکانه و شدید داد.
فرآیند فوق با تداوم بازداشت ها و حذف و قلع و قمع رسانه های منتسب به روشنفکری دینی از یک سو و تحریک مراجع و دینداران سنتی با معرفی وزرای زن برای کابینه ادامه یافت.
در طول چهار سال گذشته علیرغم هشدارهای برخی اندیشمندان و تحلیل گران نسبت به ظهور پدیده نامیمون بنیادگرایی در بافت قدرت جمهوری اسلامی به دلیل مقاومت طیفهای سنتی امکان تفکیک سنت گرایان از بنیادگرایان به وجود نیامد و برخی روشنفکران دینی نیز متاسفانه بر اثر تحلیلهای اشتباه دچار همین مغالطه شده بودند و بنیادگرایان را در طبقه سنتگرایان افراطی چون انجمن حجتیه طبقه بندی می نمودند و با حمله به آن گروه ها عملاً درگیر نبردی بی منفعت با سنتگرایان شده و عملا راه را برای رشد بی مانع بنیادگرایی باز نمودند اما این انتخابات با شفافیت تمام، مرزبندی میان این دو گفتمان را مشخص ساخت..
گفتمان نوظهور بنیادگرایی پادگانی در انتخابات اخیر با استفاده از تمام قدرت خود برای تسلط بر حاکمیت وارد میدان شد و این گفتمان اگرچه هیچ اعتقادی به حق مردم برای انتخاب حاکمان ندارند اما تلاش می‌کنند تا هم‌زمان، ضمن قدرت‌نمایی بی‌پرده، مبانی اعتقادی و سیاسی خود را توام با تحقیر انتخابات به عنوان ابزار مدرن اعمال حقوق شهروندان به اجرا بگذارند.
این جریان سیاسی- نظامی، نظیر آن‌چه در انتخابات اخیر مشاهده شد، با تشبث به قرائت تمامیت‌خواهانه از دین و به پشتیبانی جماعتی محدود و خاص از فقها و نظریه‌پردازان سیاسی که فاقد سابقه‌ی مذهبی و سیاسی شناخته‌شده‌ و قابل هستند، خود را مجاز می‌دانند تا در اعلام نتایج، هرگونه خدعه و تقلبی را که بتواند با پوشش مصلحت شرعی اعمال نمایند.
دررویکرد به انتخابات هریک از سه گفتمان روشنفکری دینی – سنتگرایی و بنیادگرایی پادگانی راهبردی خاص خود دارند
سنت گرایان گرچه اعتباری برای صندوق آرا قائل نیستند و ترجیح می دهند تا نظام مشروعه مد نظرشان بدون برگزاری انتخابات اداره شود اما چنانچه ناگزیر به پذیرش انتخابات شوند دیگر تقلب در آن را شرعاً جایز نمی دانند و به نتایج آن ولو با دلخوری تن می دهند.
روشنفکران دینی انتخابات و رای مردم را تنها پایه مشروعیت نظام ها می دانند و معتقدند تنها نتایج برآمده از انتخابات می تواند موجب ایجاد حق برای اداره حکومت باشد.
اما در مقابل این دو طیف، بنیادگرایان اگرچه هیچ اعتقادی به حق مردم برای انتخاب حاکمان ندارند اما تلاش می کنند تا همزمان نظریه خود را به هر وسیله ممکن از صندوق انتخابات به عنوان ابزار مدرن اعمال حقوق شهروندان بیرون آورند.
بنیادگرایان نظیر آنچه در انتخابات اخیر مشاهده شد اصرار در برگزاری انتخابات دارند اما خود را مجاز می دانند تا در اعلام نتایج هر گونه خدعه و تقلبی را که توانستند اعمال نمایند و این اعمال خود را نیز شرعی می دانند.
همچنین در رویکرد به حکومت اسلامی و در صورت بروز تعارض میان تداوم حکومت اسلامی با حقوق مسلمانان و یا دین مبین اسلام :
سنت گرایان اولویت را به حفظ اسلام و حفظ حیات و معاش مسلمانان می دهند و حاضرند در لوای تقیه و حتی با تمکین به حکومت غیر اسلامی، نهال اسلام را در جان مسلمانان زنده نگه دارند.
برای روشنفکران مسلمان نیز گسترش و حضور روح اسلام در میان مسلمانان اولویتی کامل بر بقای حکومت اسلامی دارد. و بسط گسترش ماهیت رحمانی دین ولو در در قالبی کاملاً مدرن و دموکرات غایت اهداف و آمال غالب روشنفکران مسلمان است
اما برای بنیادگرایان بقای حکومت اسلامی ولو به صورت نمایشی بر حیات و معاش مسلمین و حتی حفظ اسلام اولویت دارد- بنیادگرایان برای حفظ حکومت خود حاضر به تعطیل کلیه اصول و فروع اسلام هستند و علیرغم شعارهای تندی که می دهند برای معامله قدرت هیچ حد و مرز و اصولی نمی شناسند.
مواضع نزدیکترین مشاور آقای احمدی نژاد در مورد اسرائیل که با اعتراض مراجع مواجه شد و برخورد تحقیر آمیز خود آقای احمدی نژاد با اعتراض مراجع تا حد ترفیع آن مشاور به سمت دومین فرد دولت آشکارترین جلوه های صف آرایی بنیادگرایی در مقابل دینداران سنتی است.
در آغاز رقابت‌های ریاست جمهوری، نامزدهای اصلاح طلب که بعضاً منتسب به نحله روشنفکری دینی بودند، تلاش کردند تا در ملاقات با مراجع تقلید، اعتماد ایشان را نسبت به عدم تعارض میان روشنفکری دینی و سنت گرایی مذهبی جلب نمایند اما در مقابل، آقای احمدی نژاد به عنوان نماینده شبه بنیادگرایان هیچ ضرورتی به این کار ندید و حتی حاضر نشد در قبال حمایت تشکل‌های سیاسی و مذهبی سنتی مانند موتلفه اسلامی و جامعه‌ی روحانیت مبارز، اندکی از لحن تحقیر آمیز خود نسبت به ایشان بکاهد. در روزهای بعد از انتخابات نیز مجمع روحانیون مبارز به عنوان یک تشکل روحانی، رسماٌ خبر از فشار شدید دولت‌مردان حاکم بر مراجع تقلید جهت صدور پیام تبریک پیروزی بنیادگرایان و حمایت از کشتار معترضان داد، اما خوشبختانه برخی از معتبرترین مراجع شیعه که در سال‌های اخیر در سیاست دخالت چندانی نمی‌کردند همراه با مراجع آزاده‌ای چون آیات عظام منتظری و صانعی نیز می‌کوشند تا با تاثیرگذاری خود بر حوادث در راستای منافع ملی به ایفای وظیفه شرعی و ملی خود بپردازند.
بر همین مبادی، امروز مهمترین وظیفه روشنفکران دینی و مراجع معظم تقلید، در مواجهه با خطر عینی بنیادگرایی پادگانی و طالبانیسم "عمل هماهنگ" است.
روشنفکران دینی و سنت‌گرایان واقعی مذهبی نشان داده‌اند که می توانند رابطه‌ای انتقادی ولی سالم و بهداشتی داشته باشند و در شرایط حاضر نیز این دو گروه می‌توانند برای دفاع از ماهیت رحمانی دین مبین اسلام و حمایت از حقوق شهروندان ایران با حفظ مواضع خود به صورت هماهنگ اما از دو زاویه متفاوت به مبارزه با شبه بنیادگرایی دینی حاکم و افشای پیامدها و خطر تحمیل قرائت غیر دمکراتیک و قلب ماهیت دین اسلام به مثابه‌ی یکی از دو رکن فرهنگ و هویت ایرانی بپردازند.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد