همراه با رشد اعتصابات در پالایشگاهها و پتروپالایشگاهها از موضوع ایمنی محیط کار نیز به عنوان یکی از مطالبات عمومی کارگران یاد میگردد. کارگران به نیکی دریافتهاند که اجرای درست و دقیق آن به حتم میتواند بر سلامت ایشان بیفزاید. چون سال گذشته دهها نفر از همکاران خود را فقط به دلیل نادیده انگاشتن ایمنسازی محیط کار از دست دادهاند. چیزی که کارفرمایان کشور ضمن پشتوانهای که دولت برای ایشان فراهم میبیند، از اجرای درست و دقیق آن طفره میروند. تجربهی آتشسوزیهای مداوم در ماههای اخیر هم بر ضرورت اجرای چنین رهنمونی تأکید میورزد. اما مدیران تحمیلی و خودخواندهی واحدهای تولیدی کشور در این راه جز افلاس مدیریتی خود چیزی ندارند که برای کارگران به نمایش بگذارند. پدیدهای که به نفرت عمومی کارگران کشور از مدیران بالادستی حکومت انجامیده است. | |
خبر آتشسوزی در واحد تندگویان پالایشگاه تهران خبری بود که در همهی دنیا خیلی زود انتشار یافت و چند روزی ذهن کارکنان تمامی رسانهها را به خود مشغول کرد. اما فاجعهی آتشسوزی پالایشگاه تهران به همین جا پایان نیافت و پس از آن گزارشهایی از آتشسوزی در فولاد زرند و یکی از مجتمعهای غذایی جادهی کرج نیز رسانهای شد. به طبع بروز حوادث زنجیرهای از این دست را باید به پای بیکفایتی مدیران دولتی در ادارهی مراکز تولیدی و خدماتی کشور نوشت. مراکزی که همگی از ناایمنی محیط کار خود رنج میبرند و از تجهیز خود به دستگاههای امروزی و مدرن نیز بازماندهاند.
ناگفته نماند که طی یک سال گذشته سریال این آتشسوزیها دست کم در مجموعههایی از پتروشیمی خارگ، مبین، دماوند، جم پیلن، تندگویان، بوعلی سینا و مارون تکرار شده است. ولی هیچ معلوم نیست که آتشسوزیها در همینجا پایان بپذیرد. چون علل و عوامل پیدایی آن همچنان به قوت و اعتبار خود باقی مانده است. مدیریت دولتی ناکارآمد و آسیبهای ناشی از آن را بدون استثنا باید علت اصلی وقوع چنین حوادثی دانست. مدیریتی که نه تنها خود را در مقابل خواست همگانی کارگران پاسخگو نمیبیند بلکه مطالبات همگانی مردم را هم در جایی از مجموعهی خود به حساب نمیآورد. در واقع این گروه از مدیران، عدم پاسخگویی به مطالبات مردم را از رهبر جمهوری اسلامی آموختهاند. به ظاهر این طوری گردش کارها برای ایشان، قدری آسان خواهد شد.
لازم به یادآوری است که پالایشگاههای نفت، گاز و پتروشیمی نیاز دارند تا همه ساله اورهال (Overhaul) شوند. موضوع اورهال کردن پالایشگاهها و مراکز پتروشیمی چیزی قریب یک ماه زمان میبرد. در طول این مدت تمامی واحدهای مجتمع کنترل و بازدید میشوند و در صورت لزوم تعمیرات اساسی از تجهیزات آن صورت میپذیرد. ولی پدیدهی تحریم آسیبهای فراوانی را برای اورهال کردن واحدهای نفتی و پتروشیمی در بر داشته است. چون تا سه سال پیش تمامی کارهایی از این نوع را اغلب به پیمانکارانی از کره، ژاپن، آلمان و ایتالیا میسپردند. ولی پدیدهی تحریم شرایطی را برانگیخت تا این پیمانکاران همگی از انجام قرارداد خود شانه خالی کنند. تازه همراه با تحریم واردات تجهیزات ایمنیِ پیشرفته نیز ممنوع اعلام شد. چنانکه اکنون موضوع اورهال شدن مراکز نفتی از سوی گروههایی بیتجربه یا کم تجربه از پیمانکاران داخلی صورت میپذیرد. پیمانکارانی که در کار خود چندان تجربهای نیندوختهاند و جدای از این، به دلیل تحریم یا خودتحریمی حکومت، از خرید و نصب دستگاههای پیشرفتهی خارجی بیبهره ماندهاند.
باید در نظر داشت که خورندگی و سایندگی تولیدات نفتی و گازی بیش از هر مواد شیمایی است. درنتیجه پالایشگاهها و مراکز پتروشیمی با آسیب فرسودگی دائمی دست به گریبان هستند. از سویی دیگر، گروههای پرشماری از پالایشگاهها و مراکز پتروشیمی را در لاوان، خارگ، بندرعباس، عسلویه و آبادان راه انداختند که رطوبت هوا در چنین مناطقی کم نظیر است. حجم رطوبت در این مناطق شرایطی را برمیانگیزد که لایههای بیرونی تجهیزات مصرفی هم چندان دوام نیاورند.
ناگفته نماند که در فضاهای کار و کارگری از مجموعهی بهداشت (سلامت)، ایمنی و محیط زیست به عنوان بهداشت محیط کار (HSE)یاد میشود. در موضوع سلامت (Health) به حتم باید فرآیند بهداشت فردی کارگران را در نظر داشت و برای ایشان پروندهی بهداشتی مخصوص فراهم کرد. جدای از این در همین سامانه است که بهداشت محیط کار هم اهمیت مییابد. در موضوع بهداشت محیط کار فضای عمومی کارخانه از هر آلایندهای پاکسازی میشود. آلایندگیها را به حتم باید یک به یک از هوا و فضای عمومی کارخانه سراغ گرفت. آب کارخانه هم باید از چنین رویکرد مخاطرهآمیزی در امان بماند. بهداشت حرفهای نیز امروزه جایگاه ویژهای را در محیط کارگری به اجرا میگذارد. اینجا است که بین بهداشت حرفهای نفتگران و کارگران مراکز پتروشیمی با کارگران واحدهای دیگر کشور تا اندازهای جدایی میافتد. چون هر کدام از آنها از مخاطرات ویژهای رنج میبرند. در نتیجه جدای از ایمنسازیهای عمومی تدابیر بهداشتی و ایمنی ویژهای را هم باید برای هر یک از آنها به اجرا گذاشت.
در موضوع ایمنی (Safety) محیط کار مجموعهای از مخاطرات دیده میشوند که اگر نادیده گرفته شوند میتوانند به فاجعههای جانی و مالیِ جبران ناپذیری بینجامند. به همین دلیل هم در موضوع ایمنسازی کارخانهها، نصب و راهاندازی دستگاههای پیشرفتهی امروزی جایگاه ویژهای مییابد. طبق قانون کار، کارفرما موظف است به تمکین از چنین مطالباتی گردن بگذارد. حتا طبق همین قانون، وزارت کار را ملتزم به بازرسی و کنترل دایمی از مراکز کارگری نمودهاند تا کارفرما رعایت ایمنی را در محیط کار امری واجب بشمارد. کارفرما همچنین طبق قانون ملزم است که برای آموزش فنی کارگران خود دورهی آموزشی برگزار کند. در چنین دورههایی است که کارگران آموزشهای لازم را فرامیگیرد و با کارکرد دستگاههای جدید هم آشنا میشوند. بدون شک، ضمن رعایت چنین رویکردی از دامنهی حوادث کارگری نیز کاسته خواهد شد.
در محیط کار هرگز نباید از بهداشت محیط زیست (Environment) غافل ماند. لازم است که میزان آلایندگی محیطی را چه در فضای درونی کارگاهها و چه در فضای بیرونی آنها به طور مداوم و پیوسته اندازهگیری کرد. چنین راهکاری نیز به نصب و راهاندازی دستگاههای امروزی نیاز دارد. به طبع سالمسازی محیط زیست، سلامتی کارگران را هم در پی خواهد داشت. توسعهی فضای سبز کارخانه نیز میتواند به تحقق چنین مطالبهای یاری برساند.
همچنین در تمام واحدهای پالایشگاهی و پتروپالایشگاهی کشور لازم است که مدیریت پسماندها را راه بیندازند. در سامانهای از همین مدیریت است که همراه با نصب دستگاههای امروزی از میزان آلایندگیهای اتمسفری گزارش تهیه میشود. این گزارشها به مدیران آن یاری میرساند تا برای کاستیهای پیش آمده تدابیر مناسب بیندیشند. در همین راستا لازم است تا دستگاههای گازسنج بدون استثنا در همهی واحدهای پتروشیمیایی و یا پالایشگاهی نصب گردند. نصب دستگاههای دیگری هم برای اندازهگیری سایر مواد شیمیایی ضروری به نظر میرسد. موضوعی که کارگران در مطالبات خود از طرح مداوم آن غافل نماندهاند.
تهیه و توزیع کفش، کلاه و دستکش ایمنی نیز در پیشگیری از حوادث کارگری نقش بزرگی دارند. اما کارهای ویژه، کلاه، دستکش و کفش ویژهی خودش را میخواهد. همراه با راهکارهایی از این نوع به حتم میتوان بر ضریب ایمنی مراکز کارگری افزود. برای نمونه دستکشهای محافظت از ارتعاش و دستکشهای مکانیکی یا دستکشهای حفاظت از برق فشار قوی، هرکدام کارکردهای مخصوصی برای آنها تعریف شده است که در مواقع ضروری میتوانند بر ضریب ایمنی کارگران بیفزاید.
جدای از این، کارگران از ماسکهای ایمنی نیز بنا به کاربرد آنها عملکرد ویژهای را انتظار دارند. لازم است تا برای هر کاری از ماسکهای ایمنی مربوط به همان کار استفاده به عمل آید.
از نصب تابلوهای هشدار در فضای درونی کارگاهها و یا فضای بیرونی و همگانی آن نیز نباید غافل ماند. تابلوها به کارگران یاری میرسانند تا جای نصب کپسولهای آتشنشانی و جعبه- کلیدهای آب، برق و گاز را بهتر بشناسند و در صورت لزوم از آنها استفاده به عمل آورند. در فضایی بیرونی کارخانه هم باید همین رویکرد عمومی دنبال گردد. همچنین نصب این تابلوها برای شناخت جایگاه واحدهای هر کارخانهای ضروری به نظر میرسد. در خیابانهای داخلی این گروه از مراکز تولیدی هم باید علایم رانندگی نصب گردد. طبیعی است که ضمن اجرای چنین رویکردی کارگران از تصادف و خطرهای جانی احتمالی درامان خواهند ماند.
همراه با رشد اعتصابات در پالایشگاهها و پتروپالایشگاهها از موضوع ایمنی محیط کار نیز به عنوان یکی از مطالبات عمومی کارگران یاد میگردد. کارگران به نیکی دریافتهاند که اجرای درست و دقیق آن به حتم میتواند بر سلامت ایشان بیفزاید. چون سال گذشته دهها نفر از همکاران خود را فقط به دلیل نادیده انگاشتن ایمنسازی محیط کار از دست دادهاند. چیزی که کارفرمایان کشور ضمن پشتوانهای که دولت برای ایشان فراهم میبیند، از اجرای درست و دقیق آن طفره میروند. تجربهی آتشسوزیهای مداوم در ماههای اخیر هم بر ضرورت اجرای چنین رهنمونی تأکید میورزد. اما مدیران تحمیلی و خودخواندهی واحدهای تولیدی کشور در این راه جز افلاس مدیریتی خود چیزی ندارند که برای کارگران به نمایش بگذارند. پدیدهای که به نفرت عمومی کارگران کشور از مدیران بالادستی حکومت انجامیده است.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد