در مناطق سنینشین کشور هم علیرغم تحریم عمومی انتخابات، شیوههای دیگری از تقلب و تخلف اتفاق افتاده است. چون روحانیان دولتی این مناطق به منظور خوش رقصی برای جمهوری اسلامی، جرگههایی از مردم محلی را به صورت گروهی پای صندوق کشاندهاند. در واقع خواستهاند از همین راه، دوستی خود را با حکومت به نمایش بگذارند. ولی نمایشهایی از این نوع سرآخر با رأی همگانی برای کاندیدای مورد حمایت نظام یعنی ابراهیم رئیسی پایان گرفته است. ناگفته نماند در بین ایلات و عشایر نیز همین شیوههای نامردمی را برای رأیگیری ابراهیم رئیسی به کار بستهاند. به عبارتی روشن، بسیاری از ایلات و عشایرِ مخالف حکومت را نیز مجبور کردهاند تا به همراه رییس ایل و عشیره پای صندوق رأی بشتابند. به طبع این گروههای قومی، همبستگی اجباری خود را با حکومت به موضوعی برای رأیدادنِ به ابراهیم رئیسی بدل کردهاند. شکی نیست هنجارهایی از این نوع به خشم و کینهی این اقوام و عشایر از جمهوری اسلامی خواهد افزود. | |
همزمانی انتخابات شوراهای شهر و روستا، بهانهای روشن در اختیار کارگزاران حکومت گذاشت تا با همین حقه هم که شده گروههایی از مردم منفعل را به پای صندوقهای رأی بکشانند. ناگفته نماند که استفاده از اثر انگشت را هم غیر لازم اعلام کردند. چیزی که دولت تصمیم آن را به پای پیشگیری از شیوع کرونا نوشت. اما همین موضوع نیز به سهم خود برای تقلب بیشتر در انتخابات تسهیلگری به عمل آورد.
بنا به گزارشهای به عمل آمده، در اکثر روستاها و شهرکهای کشور افراد را حتا دستهجمعی و گروهی به پای صندوقهای رأی کشاندهاند. مردم چنان میپنداشتند که به کاندیداهای شورای شهر و روستای خود رأی خواهند داد. اما با همین ترفند همگی مجبور شدهاند تا به ابراهیم رییسی رأی بدهند. بدون تردید هماهنگیهای لازم در این مورد از قبل به عمل آمده بود. حتا در تهران نیز نمونههایی از همین حُقه را به کار بستند. برای نمونه در محلههای چیتگر، پیکانشهر، نعمتآباد و عبدلآباد تهران هم گروههای قومی و دینی را همراه با شگردهایی از همین دست به پای صندوقهای رأی کشاندهاند. در پارهای از این موارد، مجریان آنها حتا برای آمد و شد ایشان اتوبوس هم گرفتند. آنوقت اتوبوسها مسافران خود را پس از رأی دادن به چلوکبابیها میبردند تا همگی از مزایای این "عمل ثواب" خود بهرهمند شوند. جدای از این، در برخی از مناطق هم شناسنامهها را از مردم گرفتند و پس از گذاشتن یک فقره ایرانچک پنجاه هزار تومانی لای شناسنامه، آن را به ایشان پس دادند. برای اجرای چنین هدفی حتا در بسیاری از شهرها هواداران ابراهیم رئیسی تورهای شهرگردی برای مردم راه انداختند. تورهایی که ضمن مسافرت شهری سرآخر از صندوقهای رأی سر بر میآورد و ضمن حضور در چلوکبابی پایان میپذیرفت.
در اکثر زندانهای کشور سناریوی دیگری را به اجرا گذاشتند. چون زندانیان را مجبور کردند تا بدون همراه داشتن شناسنامه، رأی خود را به صندوق بریزند. گفتنی است که در ایرانِ جمهوری اسلامی رسم بر آن است تا در این موارد از صندوقهای سیار استفاده به عمل آید. اما گردانندگان چنین صندوقهایی سلیقهی شخصی خود را در ادارهی آنها به کار بستهاند.
لازم به یادآوری است که شمار زندانیان کشور از دویست و پنجاه هزار نفر هم فراتر میرود. در عین حال مدیران زندانها بدون کم و کاست اِعمال چنین راهکارِ غیر موجهی را در فضای همهی آنها به کار بستهاند. بدون تردید عدم استعفای ابراهیم رییسی از تشکیلات قوهی قضاییه به بروز چنین رویکردی یاری رسانده است. از سویی هم به زندانیان یادآور شدهاند که در صورت رأی دادن از مزایای آن برای مرخصی رفتن و تخفیف در مدت و میزان محکومیت بهرهمند خواهند شد.
ترفند استفاده از صندوق سیار را در پادگانها، آسایشگاهها و بیمارستانهای کشور هم به کار بستند. تا آنجا که احراز هویت رأی دهندگان چندان هم جدی گرفته نمیشد. حتا جاهایی پیش میآمد که هرگز رأیدهندگانی در کار نبودهاند. چنانکه بستههای صدتایی رأی را با مشخصاتی مجعول و ساختگی به درون صندوقها ریختهاند. شکی نیست که همراه با انتخاب مدیران و مسؤولان همسو و یکدست توانستهاند به بروز چنین رویکردی رونق ببخشند. جدای از این، امتناع از پذیرش ناظران کاندیداها و احزاب قانونی در صندوقها هم به اجرای چنین رفتارهایی از تقلب یاری رساندهاست.
در مناطق سنینشین کشور هم علیرغم تحریم عمومی انتخابات، شیوههای دیگری از تقلب و تخلف اتفاق افتاده است. چون روحانیان دولتی این مناطق به منظور خوش رقصی برای جمهوری اسلامی، جرگههایی از مردم محلی را به صورت گروهی پای صندوق کشاندهاند. در واقع خواستهاند از همین راه، دوستی خود را با حکومت به نمایش بگذارند. ولی نمایشهایی از این نوع سرآخر با رأی همگانی برای کاندیدای مورد حمایت نظام یعنی ابراهیم رئیسی پایان گرفته است. ناگفته نماند در بین ایلات و عشایر نیز همین شیوههای نامردمی را برای رأیگیری ابراهیم رئیسی به کار بستهاند. به عبارتی روشن، بسیاری از ایلات و عشایرِ مخالف حکومت را نیز مجبور کردهاند تا به همراه رییس ایل و عشیره پای صندوق رأی بشتابند. به طبع این گروههای قومی، همبستگی اجباری خود را با حکومت به موضوعی برای رأیدادنِ به ابراهیم رئیسی بدل کردهاند. شکی نیست هنجارهایی از این نوع به خشم و کینهی این اقوام و عشایر از جمهوری اسلامی خواهد افزود.
عدهای هم همین رفتارهای قومی و عشیرهای را به گونهای دیگر در سطح تهران بزرگ هم به کار بستند. چون پایگاههای بسیج ادارات و بسیج محلات تلاش کردند تا برای پیشبرد چنین هدفی صندوقی ویژه و خودمانی راه بیندازند. مسؤولیت چنین صندوقهایی را هم به افراد پایگاه سپردند. آنوقت همگی بر سر صندوق رأی همان آوردهاند که از پیش در دل میپروراندند. صندوق بسیاری از مسجدهای شهر تهران هم از همین ویژگیهای خودمانی سود بردند. تا آنجا که چنین رویکردی را حتا به بسیاری از شهرهای دور و نزدیک هم گسترش دادند. آمارهای تقریبی حکایت از آن دارد که حدود نیمی از صندوقهای پهنهی کشور را آگاهانه و دانسته به همین گروه از بسیجیان ادارات و محلات سپردند. مدیران بالادستی وزارت کشور همراه با اجرای چنین تصمیمی هدفهای چندمنظورهای را پای صدوقهای رأی به پیش بردهاند.
جدای از پایگاههای بسیج ادارات و محلات، مدارس کشور هم به عنوان مکانی مناسب برای راهاندازی صندوق رأی جانمایی شدند. نیروی انسانی این گروه از صندوقها را از افراد بسیج اداراتِ آموزش و پرورش و یا مدیران و معلمان همان مدارس برگزیدند. این گروه از مدیران مدارس هم بر سر صندوق رأی همان آوردند که از قبل پیشبینی میشد. آنان به دانشاموزان خود یا اولیای ایشان زنگ زدند و آنان را جهت رأی دادن به مدرسه فراخواندند. پاسخ مثبت به استعلام کنکور سراسری، نمرهی انضباط بیست، تخفیف در شهریهی سالانه و قول همکاری در انجمن اولیا و مربیان از مواردی بود که مدیران مدرسه برآوردن آنها را بین خانوادهی دانشآموزان تبلیغ میکردند.
کارخانهها و مراکز تولیدی بزرگ هم بدون کم و کاست از اجرای چنین حقهای سهم بردند. چون در اکثر این مراکز تولیدی و خدماتی ادارهی صندوقها را به افرادی از اعضای بسیج و یا شورای اسلامی کار سپردند که همگی رهنمودهای خود را در ادارهی صندوق، نه از ستاد انتخابات وزات کشور بلکه از جاهایی دیگر میگرفتند. اینجا نیز همگی از نهادهای امنیتی حکومت دستور میگرفتند و به طبع هدف آنان را پای صندوقهای رأی به اجرا میگذاشتند. پیداست وقتی که نهادهای حکومتی پیش از شروع رأیگیری عمومی، رئیس جمهور خود را برگزیدهاند، کارگزاران ایشان نیز هرگز نمیتوانند آرزویی غیر از این را به اجرا بگذارند.
ناگفته نماند که دامنهی تحریم انتخابات در خارج کشور بیش از داخل آن عمل میکند. شکی نیست که مأموران اطلاعاتی سفارتخانهها نیز همان شیوههای متداول داخل کشور را پای صندوقهای رأی خارج کشور به کار گرفتهاند تا سرآخر پدیدهای به نام ابراهیم رئیسی از درون آن سر بر آورد.
بدون تردید انتخابات سیزدهمین دورهی ریاست جمهوری حکومت از نحوست ذاتی خود رنج میبرد. ولی رهبر جمهوری اسلامی اجرای چنین نمایش بدشگونی را با نام ابراهیم رئیسی به پیش میبرد. چون ابراهیم رئیسی ضمن مشارکت در کشتار زندانیان سیاسی، به سهم خود توانسته است تا اندازهای جمهوری اسلامی را از آسیب مخالفان سیاسی آن وارهاند. اکنون هم ابراهیم رئیسی با وقاحت کامل به میدان آمدهاست تا بار نحوست جمهوری سیزدهم نظام را بر دوش بکشد. شکی نیست که سرآخر در فرآوری و اجرای چنین نحوستی، بسیاری از کنشگران سیاسی کشور راهی زندانها خواهند شد. آنوقت همین تشکلهای نیمبند را هم از فضای جامعه برمیچینند. حتا در همسویی با سیاستهای چین و روسیه، ایران را بیش از پیش در دنیا منزوی خواهند کرد تا شاید چند صباحی بیش از این دوام بیاورند. همچنین در دورهی ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی پاسخگویی به مطالبات تلنبار شدهی تودههای عادی مردم هیچ جایگاهی نخواهد داشت. چون ضمن نمایش حکومتی به ظاهر یکپایه، همچنان ثروت و دارایی شهروندان ایرانی را در کشورهای همسایهی آن به آتش خواهند کشید. ولی مردم گسترهی ناروای چنین نحوستی را به خوبی درک میکنند. چنانکه ضمن تحریم این انتخابات فرمایشی به روشنگری از چهرهی نامردمی ابراهیم رئیسی روی آوردند. آوردگاهی که هرگز پیروزی حکومتیان را در بر نخواهد داشت.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد