logo





«آیریلیق!»

یک ترانه، یک جهان سخن، از سوزشِ زخمی ماندگار!

پنجشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۰۶ مه ۲۰۲۱

بهروز مطلب زاده



فیکریندن گئجه‌لر یاتا بیلمیرم/ بو فیکری باشیمدان آتا بیلمیرم/ نئلییم کی سنه، چاتا بیلمیرم/ آیریلیق آیریلیق/ آمان آیریلیق.../ هر بیر درتدن اولار/ یامان آیریلیق...

اشاره:
گاهی یک ترانه یا یک سُرود، چنان ردّ و نشانی بر روح و روان جامعه می‌گذارد که هیچ کس وهیچ حادثه ای، نمی تواند تاثیرِماندگارِنسیمِ زمزمهِ نوازشگروجادوئی آن را از نهان‌خانۀ جان و زبانِ مردمانی که آن را ترنم می کنند جدا کند. سوزوگداز شِکوِۀ نِی را هرگز نمی‌توان ازنهادِ ساقهِ نی زُدود. ترانه های ماندگارمیان ملت ها نیزچنین اند. درسرزمین چند ملیتی وچند زبانه ایران زمین ما نیز، تعداد چنین ترانه ها و نغمه هائی کم نیستند. بطورنمونه هم که شده، میتوان ازترانه هائی مانند «مرغ سحر»،«مرا ببوس»، «الهۀ ناز»، «جانِ مریم»،«قاچاق نبی»،«دایه دایه»، «هەر وایە هەر وایه»، «شیرین وشیرینە »،«قارا گیله»،«بهاران خُجسته‌باد»،«آیریلیق»، و صدها ترانۀ پُرشکوه دیگر نام برد.

راستش، اصلن مهم نیست که سیر وسرگذشت یک ترانه، یک سرود، یک داستان و یک شعر، و از جمله همین ترانه آذربایجانی نام آشنا و ماندگار«آیریلیق» که به معنای «جدائی» است و تار و پود آن با سوزوگدازهجران و شوریدگی آمیخته، چگونه بوده است، آنچه مهم است، کار کرد اجتماعی و تاثیر ماندگار و جاودانه یک اثرهنری وازجمله یک ترانه است.

اثری که بتواند در جریان پیدایش، بالندگی وشکوفائی خود برجامعه ومردمان آن سرزمین، ویا به گفته دوستان دَری زبانِ افغانستانی، بر"باشندگان" ی که آن را برای پالایش روح و روان خود، با لب و دهان وزبان، زمزمه می کنند تاثیر بگذارد ودرسیروتطور خود، به یک اثر دلنشین اجتماعیِ مردمانی فرا بروید که آن را خلق کرده و ترنم می کنند.

زیاد راه دور نمی رویم. برای مثال، همین ترانه «مراببوس» گلنراقی را در نظر بگیرید. مرا ببوس، علیرغم اینکه شاعرش چه نام دارد؟ خواننده اولیه اش کیست؟ و به هرشکل و شمایل وبه هر دلیلی که پدیده آمده باشد، اکنون یک ترانه - سرود ملی است. غمنامه وشبنامه ای است علیه ظلم وستم واستبداد. فریادی است علیه ستمکارانی که فرزندان برومند و سربلند
سرزمین شان را به خاک و خون کشیدند. این ترانه، صدای اندوه و سوگواری مردم مظلوم میهن ماست، مردمی که درتاریخ خونبار وپر فراز و نشیب آن ها،



تصویری از استاد سلیمی و همسرش در حال تمرین

همواره قلب شریف ترین انسان های سرزمین شان با گلوله های ستمکاران شکافته شده است ، این ترانه عاشقانه، اکنون به تاریخ پیوسته وهویت دیگری یافته است.

این ترانه، آیۀ ماندگاری است تا سربلندان به خون نشسته تاریخ ما هیچگاه فراموش نشوند، تا گل‌های یادِ نیکِ‌شان درخاطره ها بشکفد.

و ترانه آذربایجانی«آیریلیق» نیزکه چند بندی ازیک سروده بلند نُه * بندی است، درزمره چنین آثار ماندگاری است. سیروسرگذشت«آیریلیق»، حکایت آن سنگ ریزه ای را داشته، که دربرکه ظاهرا ساکت و آرام، و درعمق طوفانی و پر تلاطم جامعه دو تکه شده مردم آذربایجان انداخته شد ه باشد. ترانه ای که بسیار معروف تر و شناخته شده ترازسراینده آن است.

حکایت سرایش این شعروسراینده آن، تبدیل شدن آن به ترانه ای زیبا و شورانگیزوماندگار، و پروازِ بلندِ آوازه اش از مرزهای خود ساخته میان ملت های گوناگون، حکایتی است شنیدنی، داستانی است پرآب چشم.
ترانه «آیریلیق» تاکنون به زبان های انگلیسی، فرانسوی و ژاپنی ترجمه و اجرا شده است. از این گذشته، صدها خواننده، درایران و کشورهای مختلف جهان، ازجمله در جمهوری های مختلف اتحاد جماهیر شوروی سابق مانند آذربایجان، ارمنستان، ترکمنستان، اوزبکستان، تاجیکستان، وقرقیزستان و نیز رکشورترکیه به اشکال مختلف اجرا شده است.

درمیان خوانندگان ایرانی تعداد زیادی ازآنان مانند یعقوب ظروفچی، گوگوش، داریوش، منصور و ترانه ناصری و چند تن دیگر آیریلیق را خوانده اند.

«رجب ابراهیمی» نام اصلی سرایندۀ ترانۀ «آیریلیق» است. اودرروز 15 آبان ماه سال 1314 شمسی در یک خانواده روستائی زحمتکش وهنردوست، دریکی ازروستاهای اطراف اردبیل به نام «کؤراباز» چشم برجهان گشود. پدرش به نیکی تارمی نواخت وصدای خوشی هم داشت. اودرحالی که هنوز ده سالش تمام نشده ونوجوانی بیش نبود، که اواسط سال1324 به همراه خانواده خود به تهران کوچ کرد وبی آنکه رابطه خود را با روستای زادگاهی اش قطع کند، تا آخرین دم حیات درتهران زیست و سرانجام در تاریخ 19 بهمن ماه 1397 درسن 83 سالگی با زندگی بدرود گفت ودر قطعه نام آوران بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

نکته جالب توجه این است که با همه معروفیت این ترانه درایران و بسیاری از کشورهای جهان، وبا وجود چاپ و پخش بخشی از اشعارو ترانه های او، در کتابی با نام «آیریلیق»، به همت چند تن ازآذربایجانی های فرهنگ دوست توسط نشر«پینار» درسال 1388 شمسی، بسیار اندک بوده اند کسانی که می دانستند سراینده شعرترانه آیریلیق، شاعرزیبا اندیش، بی پیرایه، بی ادعا و فروتنی است به نام رجب ابراهیمی، متولد روستای کؤراباز اردبیل که خود را «رجب ابراهیمی کؤرابازلی» نیز می نامد. او نام «فرهاد» را به عنوان نام هنری خود برگزیده بود وگاهی او را با نام های «رجب ابراهیمی کؤرابازلی »، «فرهاد اردبیلی»، «فرهاد ابراهیمی» و «رجب اردبیلی- فرهاد» نیزمی شناختند.

تا یکی دو سال پیش از این، یعنی تا زمان درگذشت آقای «رجب ابراهیمی - فرهاد» درنوزدهم بهمن ماه سال 1397، اونیزازگُمنامان نا بحق روزگارما بود. شاعری توانمند و شیرین گفتار، اما متواضع وبی سرو صدا وبی ادعا.



او در اولین جملات پیش‌گفتار کتاب آیریلیق، چاپ نشر پینار، در باره خود با فروتنی تمام چنین می گوید:

«من هرگز خود را نه "شاعر" و نه "نویسنده" دانسته ام، به همین علت هرچه نوشته و یا سروده ام را با قلمی نا رسا وکنارهم چیدن واژه هائی(گاه) ناهمگون فقط وسیله ثبت لحظه های زندگی ام به حساب آورده وعملی نموده‌ام. زیرا زندگی پرماجرای اجتماعی ومعیشتی من درشرایطی سپری شده که ناچار بوده ام همه اوقات ممکن خود را در میدان عمل، نه حرف و قلم آن هم بطور فعال گذرانده باشم بطوری که لحظه آرامش و ایستائی من، نقطه مرگ مرا می توانست ترسیم کند...».

درآن صحرگاه پانزدهم مهرماه 1335، که شاعر جوان، رجب ابراهيمی، درکنج اتاق كوچك و نیمه تاریک خود درخيابان نظام‌الملك تهران،‌ نخستين بند ترانه «آيريليق» را بر دل سفید کاغذ حک کرد، هرگز به ذهنش هم خطورنمی‌كرد که روزی روزگاری، سروده اش آیریلیق، دررديف ماندگارترين ترانه‌های آذربایجانی قراربگیرد، همه مرزهای مصنوعی ایجاد شده توسط کوته اندیشانه آدمیان را درنوردد و میلیون ها انسان شیفته و عاشق، آن را دراقصا نقاط جهان به جان زمزمه کنند.

سراینده ترانه آیریلیق، درسال 1337 از طریق یکی از دوستانش با خانم فاطمه قنادی* (وارتوش ماچكاليانس) همسر استاد علی سلیمی، وسپس با خود این آهنگسازونوازنده چیره دستِ تارِآذربایجان، آشنا شد. این آشنائی، بعدها، به دوستی وهمکاری صمیمانه، دوامدارو پرثمری بین او، استاد علی سلیمی** و همسرهنرمندش خانم « وارتوش ماچكاليانس» فرا روئید.

پس ازاین آشنائی بود که استاد سلیمی برای تعدادی از ترانه - سروده های فرهاد ابراهیمی ازجمله ترانه های «آیریلیق»، «هارا گِئتدین»،«آغلاما» و چند ترانه دیگر آهنگ ساخت که درهمان زمان اجرا و ضبط شد.

درهمان مقطع بود که، ترانه آیریلیق برای اولین بار، با آهنگی که به وسیله استاد سلیمی، تنظیم وساخته شده بود با صدای خانم فاطمه قنادی (وارتوش) خوانده وضبط شد وهمان زمان نیزازرادیو تبریزپخش گردید.

واین آغازی بود برای شروع حکایت شورانگیز ترانه ای بنام «آیریلیق» که جهانی شد...

هرچند که ترانه آيريليق، اولین باردراواخر سال 1337به وسیله خانم «وارتوش» همسراستاد علی سلیمی اجرا و ازراديو پخش شده بود، اما این ترانه زمانی به معروفیت جهانی دست یافت ومورد استقبال همگان قرار گرفت که توسط رشید بهبودوف خواننده شهیرو خوش صدای آذربایجانی و با همراهی ارکستر سمفونی بزرگ جمهوری آذربایجان اجرا شد. رشید بهبودوف خواننده سرشناس جمهوری آذربایجان، درسال 1342 خورشیدی، به دعوت ایرج گلسرخی رئیس و سرپرست وقت رادیو ایران، برای دومین باربه ایران سفرکرد. سفری پر بارکه با حوادث جالب و به یاد ماندنیِ فراوانی نیزهمراه بود. یکی ازرویداد های فراموش نشدنی سفربهبودوف به ایران، دیدار و آشنائی او با استادی علی سلیمی، همسرش خانم وارتوش ورجب فرهادی سراینده ترانه آیریلیق بود.

در یکی از آن روزها، پس ازبرگذاری یکی ازکنسرت های موفق و باشکوه رشید بهبودوف، نوازنده و آهنگساز بزرگ آذربایجان، زنده یاد علی سلیمی که خود زاده باکو بود، و صدای رشید بهبودوف را نیز عاشقانه دوست می داشت، او را به خانه خود دعوت می کند. رشید بهبودوف با گشاده روئی دعوت او را پذیرفت و به عنوان میهمان به خانه او رفت.

درجریان صحبت ها و حرف هائی که در میهمانی بین آن ها رد و بدل می شود، علی سلیمی آهنگ جدیدی که با نام «سیزه سلام گئتیرمیشم» ساخته بود را به او نشان می دهد. رشید بهبودوف ترانه را می پسندد وقول می دهد که به محض بازگشت به باکو،هرچه زود ترآن را اجراکند. درهمین هنگام همسرآقای سلیمی با اشاره او را به اطاق دیگرفرا می خواند.

لحظاتی می گذرد، ناگهان صدای حزین آوازخانم علی سلیمی درحالی که همسرش نیز او را با نواختن تارهمراهی می کند ازداخل اطاق بگوش می رسد. رشید بهبودوف با شنیدن صدای آوازهمسرآقای سلیمی، ازترانه ای که خوانده می شود خوشش می آید وخود نیز شروع می کند به زمرمه کردن وهمراهی با آنها. ترانه که به پایان می رسد، رشید بهبودوف رو می کند به علی سلیمی ودرباره ترانه ای که همسرش خوانده از اومی پرسد. علی سلیمی پاسخ می دهد: «این ترانه ای است بنام «آیریلیق» که شعر زیبای آن را رجب ابراهیمی سروده و من نیزچند روز پیش آهنگی برای آن ساخته ام».

رشید بهبودوف، با لحنی گلایه آمیزمی پرسد، «خوب پس چرا ترانه آیریلیق را به من نمیدهی؟».

آقای سلیمی درجواب او می گوید:

« چون ترانه آیریلیق ازجدائی سخن می گوید، گفتم شاید درآنجا اجازه ندهند که آن را بخوانی و برایت درد

سرایجاد کنند، اگر بتوانی همین «سیزه سلام گئتیرمیشم» را بخوانی، انگار دنیا را به من داده ای. رشید بهبودوف وقتی ناراحتی و تاسف آقای سلیمی و همسرش را می بیند با قاطعیت به آن ها اطمینان می دهد وگوید :



عکسی از رشید بهبودوف

« قول می دهم که هرچه زودتر، هردو ترانه را با صدای من بشنوید»

درهمین دیداربود که استاد علی سليمی به همراه رجب ابراهیمی - فرهاد، چهار قطعه از آهنگ‌های خود را كه متن سه ترانه آن، از سروده های رجب ابراهيمی بود را در اختيار رشید بهبودوف قرار داد واین خواننده‌ی محبوب و دوست داشتنی، به محض این‌که به شهرباکو پایتخت جمهوری آذربایجان باز گشت، هردو ترانه «سیزه سلام گئتیرمیشم» و«آیریلیق» را اجرا و بر روی صفحه‌ی گرامافون ضبط کرد.

رشید بهبودوف پس از بازگشت به جمهوری آذربايجان، با تنظیمی دوباره وبا انتخاب تنها دو بند اول شعر آيريليق، آن را با همراهی ارکستربزرگ فیلارمونی شهر باکو اجرا ‌كرد. اجرا ی جدید این ترانه توسط بهبوداف، آن را به اثری تاریخی وماندگار مبدل ساخت.

* - متن کامل سُرودۀ آیریلیق که به استاد علی سلیمی و همسر او، فاطمه قنادی«وارتوش» تقدیم شده است:

فیکریندن گئجه لر یاتا بیلمیرم
بو فیکری باشیمدان آتا بیلمیرم
نئیله ییم کی سنه چاتا بیلمیرم
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هربیردرددن اولوریامان آیریلیق
***
اوزوندورهیجرینده، قارا گئجه لر
بیلمیرم، من گئدیم، هارا گئجه لر
ووروبدور قلبیمه یارا گئجه لر
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هربیردرددن اولوریامان آیریلیق
***
یادیما دوشنده آلا گؤلرین
گؤیده اولدوزلاردان آللام خبرین
نئیله ییم کسیبدیر مندن نظرین
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هربیردرددن اولوریامان آیریلیق
***
آیریلیق دردینی چکمه ین بیلمز
یاردان آیری دوشن گؤزیاشین سیلمز
دئییرلرانتظارخسته سی اؤلمز
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هربیردرددن اولوریامان آیریلیق
***
نئجه کی ائلیمده، آیری دوشندن
سورار بیر- بیرینی، گؤروب بیلندن
حسرت له سیزلایاردائم بو غمدن
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هربیردرددن اولوریامان آیریلیق
***
ایللردی اوزاغام آرخام – ائلیمدن
بولبولم، دوشموشم، آیری گولومدن
جور ایله آییریب شیرین دیلیمدن
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هربیردرددن اولوریامان آیریلیق
***
اولوبدور«بیگانه» یاریم – یولداشیم
«غریبه» ساییلیرسئوگیم سیرداشیم
بوجاوان چاغیمدا آغاردیب باشیم
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هربیردرددن اولوریامان آیریلیق
***
منی آغلاداندان گولوش ایسته رم
آیری دوشه نیمله گؤروش ایسته رم
حاصاری ییخماغا یوروش ایسته رم
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هربیردرددن اولوریامان آیریلیق
***
سئوگی لیک اولوبدورشاّنی «فرهاد» ین!
سئوگی سی هادادیر،هانی «فرهاد» ین ؟
دئیه رک، چیخاجاق جانی «فرهاد» ین!
آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هربیردرددن اولوریامان آیریلیق.

** - خانم فاطمه قنادی یا همان «وارتوش ماچكاليانس» به سال1920 میلادی در خانواده ای ارمنی – مسلمان در شهرتفلیس پایتخت گرجستان متولد شد. پدرش«مهدی» ازمهاجرین ایرانی ازشبستر و مادرش از ارامنه شهر تفلیس بود.

مهدی، پدر خانم وارتوش درتفلیس به کارحلواپزی مشغول بود و به همین دلیل نیز نام خانوادگی خود را قنادی گذاشته بود. پس ازبازگشت آقا مهدی و خانواده اش به ایران، آن ها در تهران ساکن شدند. در تهران بود که خانم وارتوش با استاد علی سلیمی در کلاس موسیقی آشنا شد. چندی پس آشنائی، آن دو با هم ازدواج کردند که حاصل این ازدواج یک دختر و یک پسربود. خانم وارتوش که ماندولین را بسیار خوب می نواخت باهمسر هنرمندش علی سلیمی همکاری هنری مشترکی داشتند، خانم قنادی اولین خواننده ای بود که ترانه مشهور آیریلیق را که آهنگ آن نیزهمسرش استاد سلیمی بود اجرا کرد.



از راست: ستاد سلیمی، همسرش (وارتوش قنادی)، رجب ابراهیمی

خانم قنادی، سرانجام در روزدوشنبه شانزدهم بهمن ماه سال 1391 با زندگی وداع گفت ودرکنار همسرش درقطعه هنرمندان آرامگاه وادی رحمت تبریز به خاک سپرده شد.

*** - علی سلیمی در سال 1922 در شهر باکو پایتخت جمهوری آذربایجان به دنیا آمد. نیکان علی سلیمی از اهالی شهر اردبیل بودند. پدرش زاده روستای مهماندوست، از توابع اردبیل و مادرش مشهدی جواهر اهال باکو بود. علی سلیمی آموزش تار را در کلاس های احمد باکیخانوف هنرمند و نوازنده بزرگ تار در آذربایجان به پایان برده بود. اوائل سال های 1930 بود که احمد باکیخانوف راه ورود این شاگرد با استعداد خود به گروه موسیقی و ارکستر آذربایجان را هموار نمود. در سال 1938 پدر علی سلیمی به همراه نوازنده معروف تار، عادل آخوند زاده ( سولیست رادیو تهران و مصطفی پایان خواننده معروف تهران مجبور به باز گشت به ایران شدند.

منابع مورد استفاده:

1 – کتاب آیریلیق. شعرلروماهنی لار مجموعه سی. رجب ابراهیمی کؤرابازلی. تنظیم ازیعقوب بهادر. نشر پینار. سال 1388
2 - http://www.aynev.blogfa.com/post/164
3 - http://mehdieb.blogfa.com/post/298
4 - تهیه لیست اجراهای ترانه آیریلیق را مدیون دوست و رفیق بزرگوارم بابک ایماز هستم.
اجرای ترانۀ آیریلیق با صدای رشید بهبوداوف


تصویری از مجسمۀ رشید بهبودوف در گورستان مشاهیر باکو


لینک شنیدن اجرا
https://www.aparat.com/v/NFMBx
لینک فهرست اجراهای گوناگون از ترانۀ ماندگار آیریلیق
https://drive.google.com/file/d/1PUG3MrdWVFmwadNZONVAG99w7yBM2iWm/view


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد