logo





سرود بهاران

جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ - ۲۹ ژانويه ۲۰۲۱

شهریار حاتمی

new/shahryar-hatami1.jpg
هوا دلپذیرنشده بود
اما گل های بسیاری از خاک خاوران بردمیدند.
پرستوها که باز گشته بودند
نغمه های امیدشان را ناتمام رها کردند
و از آشیانه گریختند.

خون های به جوش آمده
از درون رگ های بریده شده ی گیاهان
بیرون ریختند
و بهار خجسته فام،
در زیر هیولای بهمن مدفون شد
و از خرامیدن باز ایستاد.

بهمن، پس از در نوردیدن قله ی امید،
از سراشیب تند هیجان پایین آمد.
از کوچه ها گذر کرد
از خیابان ها گذشت
از چراغ قرمزها عبور کرد
ودر مسیر عبورش، عظیم و عظیم تر شد
قلم ها و قدم ها را شکست
و در هر چهار راه به چهار قسمت تقسیم شد
و تمام شهر را در انجماد غریبی فرونشاند.

درهای خانه ها را
بر همان پاشنه ی دیرین چرخاند
به درون خانه ها آمد
و شانه های پدران را به خاک مالید
قلب مادران را دو نیم کرد
و همه ی خویشان،
دوستان،
یاران آشنا،
مردان تیزخشم
و آنان را که با قلم
می خواستند تباهی درد را
به چشم جهانیان پدیدار کنند
در پای تندیس انقلاب قربانی کرد
تا خشم خدایانش را فرونشاند
اما خدایانی که قرار بود لَم یَلِد و وَلَم یولَد باشند،
هنگامی که ما، بی خبر، به جای دیدن رخ یار در پیاله،
خیره به ماه شده بودیم
در آسمان بلند خویش به زاد و ولد مشغول بودند
و خشم های شان هم تکثیر شده بود
خون هایی که در درون رگ گیاهان به جوش آمده بود
عطش شان را فرو ننشاند.

بهاران با تمام خجستگی اش از خرامیدن باز ایستاد
اما قلم های دونیم شده،
با هر نیمه شان، همچنان کوشیدند
و تباهی درد را به چشم جهانیان پدیدار کردند
اما بند بندگی و بار فقر و جهل که قرار بود بُگسلد
همچنان بر دست و پای بازماندگان آن حادثه
سنگینی می کند.

استکهلم ۱۰ بهمن ۱۳۹۹
شهریار حاتمی

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد