تعصّب پهناور ترین عرصه ی تباهی در حیات انسان است . این عنصر پلید و افسار گسیخته تمامی سَبعیّت های درون انسان را که خویش را به عبث اشرف مخلوقات میداند راهبر است و همواره در کمین است تا به محض یافتن روزنه یی برای ظهور، از تاریکترین سیاهچال های اذهان تباه اندیش، به انسان و آنچه انسانی و مردمی است یورش بَرَد.
تاریخ بشر مملّو است از آثار و نمایش های خونین و انسان سوز این عنصر ِ پلید. نیازی به دراز گویی و تکرار آنچه در تواریخ آمده و ذکر ِ امثله ی دهشتنا ک و خونبار در دور دستهای تاریخ نیست.
هفتم ژانویه 2015 دوازده انسان آزاد اندیش صِرف ِ باور به جهانی خالی از تعصّب ،طعمه ی مشتی خونخوار ِ متعصّب شدند. کار ایشان شرکت در نشرِ یک نشریه فکاهی-سیاسی بود و سلاحشان قلم. ایشان آنروز در محل ِ کارشان نشریه یCharlie Hebdo مشغول کار بودند. روزِ 15 مارس ِ 2019 در منطقه ی ریکارتُن ِ Christchurch نیوزیلند 51 نفر کشته محصول رگبار گلوله های شلیک شده از سلاح هایی از نوع AR-15 ، Mossberg 930، Magnum Uberti و قبیل آنها بود ، توسط حیوانی بیست و هشت ساله ، که به سفیدی نژاد خویش باوری متعصّبانه داشت. کشتِگان و مجروحین آنروز در مسجد ِ الّنور مشغول ِ نماز جمعه بودند. ذکر ِ این دو مثال فقط برای آن است تا دانسته آید تعصّب غیر از تعٌصّب ،پای بند هیچ باور و مسلکی نیست، ولی باور های سیاسی/اجتماعی و معنوی انسان در همه ی جهان سخت پای بندِ تعصّب هستند. اگر پاره یی از متعصّبین جهان برای پیشبرد ِ آرا و عقاید خویش دست بخونریزی نمیزنند تنها از اینروست که بلحاظِ نیرو و امکانات دست بالا ندارند و میباید که منتظر ِ موقع مناسب باشند و گاهی نیز برای عرض ِ وجود ، به بیگانه یی در جایی خلوت حمله کنند، خانه ی کسی را به آتش بکشند و عموما کارهایی از این دست. و امّا آنها که جمع اند و حاضر و امکاناتِ مادی و معنوی پر و پیمانی نیز در دسترس دارند به عملیات دامنه دار و بی وقفه دست میزنند تا جوامع انسانی را دچار وحشتی بنمایند که آماده ی پذیرش و گردن نهادن به اوامرمعروف و مناهی و منکرات آنان شوند. این باور مندان ِ متعصّب در قشر اخیر معمولَن از پیروان ادیان هستند و اینک چند دهه یی هست که مسلمانان متعصّب پرچمدار ِ چنین حرکتی هستند. بارز ترین نماد آن فتوای معروف ِ خمینی است علیه سلمان رُشدی دایر بر قتل وی تحت هر شرایطی که هنوز به قوّت خود باقی است و هیچ مرجع قابل اعتنایی در رده بندی مذهب عجیب و غریب شیعی رای به نسخ و نفی آن نداده. از پی آن فتوا دور ِ جدیدی از ظهور و حضور متعصّبین مسلمان در همه جای جهان ، شمال آفریقا ، اتحاد جماهیر شوروی ، آسیا و اروپا ، پا گرفته و وارد عمل شد که با مراجعع به منابع و مدارک ِ سمعی و بصری موجود و در دسترس عموم در اینترنت میتوان ملاحظه و مطالعه نمود. این حرکتِ سرشار از باور های منحط ضمن عملکرد ِ سخیف خود باعث شده تا راه های تجاوز به آزادی های فردی در جوامعی که نیروی های راست و راست افراطی دستی در کار اداره ی امور ِ اجتماع دارند باز گردد. یکی از ملموس ترین نمونه ها سرنگونی هواپیمای مسافر بری ایران ایر بود بر فراز خلیج فارس که مستمسک آن کشتارِ ضد انسانی، رفتار پسا بهمنی حکومت اسلامی بود که داعیه صدور انقلاب داشت و پاک کردن اسراییل از نقشه ی جهان. آنروزگاران بوش (پدر)جمهوریخواهِ راستگرا رییس جمهور آمریکا بود.
اینطور نیست که تعصّب در میان ادیان فقط خاص اسلام باشد ، ادیان به تمامی محصول نادانی و تعصّب انسان هستند ، ولی یکی از عالم گیر ترین ادیان بشری که مسحیت باشد بالاخره با درک موقعیت تن به عصرِ روشنگری داده و با آنچه می بوده بسیار و بسیاران فاصله گرفته و باور مندانش نیز تا حدودی بسا قابل ِ ملاحظه موازین زندگی مدنی و جدایی دین و دولت را در جهان مدرن و امروزی پذیرفته اند، هرچند که شیادان و کلاّشانی گهگاه ظهور پیدا میکنند - مثل کلّاش فعلی ِ کاخ سفید - و نمد دین را بهترین جنس برای کلاه ِ متناسب بر سر مردم میدانند امّا قادر به متزلزل ساختن زیر بنای مدنی جامعه نبوده اند و نیستند. مسیحیت در عالم غرب به خصوص غیر از همراهی با آنچه قوانین مدنی ایجاب میکند راهی ندارد و کنار آمده و پیش میرود، ولی درربط با اسلام کار از لونی دیگر است و همه چیز ِامروز را برای بهبود و آسایش بشر باید در امور و فرامین 14 قرن پیش جُست . گویی در این دین در اینده هیچ چیز نیست و آینده یعنی جهنّم یا بهشت ، و برای رفتن به بهشت کافی است به سخنان همسر " حججی" گوش کنید.
این زن - همسر حججی - نمونه یی است از آن آدمها که در هرکجای دنیا آماده ی اجرای فرامین ضد انسانی صادره از مبانی دین و شریعت اسلام هستند ، به هر شکل و صورتی که قابل اجرا باشد و در چنین مواقعی خویش را برگزیده الهی دانسته و خویشتن را در "اعلا علّیین" همنشین جبراییل میدانند و شخص پیامبر.
کسی که دیروز در شمالغربی پاریس سر ِ آموزگاری را برید بدون تردید به یک ندای اسلامی لبیک گفته . وی سرشار از باور به این امر بوده است که "هرکه غیر از اسلام دینی بپذیرید هرگز از وی پذیرفته نیست" این عین فرمان ِ قرآن است و بسا و بسیارند آنان که این قول و فرمان را بی هیچ امّا و اگری تا عمق جان قبول دارند. بسیار و بسا بیش از بسیارند آنانکه هر امر صادره از حکّام اسلام را واجب الاجرا میدانند و با کمال میل در اقدام به آن قیام میکنند و خویش را پیشاپیش بهشتی میدانند و چه بسا که کلیدی نیز برای ورود به همراه داشته باشند. قتل ّ سبعانه ی یک آموزگار بار دیگر مُبَیّن این امر است که کور باطنی و سنگدلی بخش ِ اساسی باورمندی به اسلام و مذاهب اسلامی است . چنین وجهی در آموزه های اسلام پیش بینی شده و مُدَوَن است و ربطی به تعبیر و تفسیر این و آن ندارد که در نهایت همه ی راه ها در این باور به حکم و فتوا خاتمه پیدا میکند و هیچ مفتی ، فقیه یا حاکمی در سراسر ِ جهان ِ اسلام نخواهید یافت تا خلاف احکام قرانی در باب زنان و ارث و میراث و غیر مسلمانان و کفار و ... کلامی بر زبان و یا قلم براند. محال است که چنین امری واقع شود ، امر اسلام ،امر خدا است و رسول و هرکه غیر آن بیاندیشد مرتد است و حکم مرتد نیز معلوم و پیش بینی شده، فقط مجری لازم است . استدلال به اینکه کار یک فرد نماینده ی یک دین و امر دین نیست نه وارد است و نه پذیرفتنی . اینها همه شعبده بازی ، حرّافی ، و بازی با جملات است برای انحراف اذهان و راندن خر خویش برای عبور از پُل. اگر مقدّمات و مبانی امور و اعمال و تعاریف و چگونگی مبادرت به آن در اسلام و آموزه های اسلامی نباشد اجرای آن نیز به خودی خود در بیرون منتفی و کََِان لَم یَکُن خواهد بود ، حال آنکه جزییات امور و پرداختن به آن ، همه گفته آمده و فرمان الهی است . قاتل ِ آن آموزگار شریف و آزاده در مکتب اسلام پرورش یافته و اموخته بوده است که تصویر سازی از پیامبر اسلام گناه کبیره ونابخشودنی است ، حرام است و مسلّمَن نیز آموخته بوده است که وَهن کننده به پیامبر مهدور الدّم و مستوجب مرگ است و هرکه این ننگ از دامن اسلام بشوید شایسته ی خلود در بهشت است. اینها تعبیر ، تفسیر ، یا سخن فلان و بهمان نیست، اینها حرف آخوندی در قم ، ملایی در تانزانیا، یا باور معلم شرعیات در قندوز و حیدر آباد نیست ، اینها از باور های اساسی دین اسلام است در سراسر جهان ، در انجا ها که اینگونه سخنان ِ عهد عتیق و خلاف خرد عمومی بشر مخالف و منتقدی ندارد همه چیز وفق مراد است و نیازی به عملی برای ساکت کردن کسی وجود ندارد. کار آنجا آغاز میشود که مردمی در جهان خواسته باشند موافق ِ عُرف و قوانین ِ عرفی و اجتماعی خویش زندگی کرده و از آزادی های موجود در جامعه ی خویش خردمندانه بهره وری کنند و باور داشته باشند که هیچ فرد ِ انسانی مقدّس نیست و ورای آدم بودن هیچ مزیّتی بر دیگران ندارد و میشود باید که بشود مورد ِ هجو و مطایبه و تنقید و هزل واقع شود همانطور که میشود ستوده و پرستیده و ربّانی دیده شود. همانطور که ستایندگان را نباید بر دیگران به هیچ وجه امتیازی باشد ، منتقدین نا باورمند را نیز نمیبا ید آزاری تهدید کند ، چه رسد به اینکه مقتول افتد. ولی در اسلام راه استدلال بر این امور مسدودِ ابد است. اذهان متعصّبین مسلمان مسموم ، فاسد و خطرناک است . با کمال ِ تاسّف در روزگار خاک بر سر ما که متعصّبین از هر قوم و قبیله در همه جای جهان سر بر آورده، زمینه از همیشه بیش برای مسلمانان متعصّب آماده تر است. افسوس.
من به احترام Smuel Patti به پا ایستاده و در سکوت یادش را گرامی میدارم . وی اوّلین قربانی این روش و این نوع باور غیر خردمندانه نبود و نیست و ظاهرا اخرین هم نخواهد بود، سابقه حکایت دارد که چنین است. در موافقت با باورِ او که عملش مُبَیّن آن میباشد من نیز باور دارم - و در این باور نه تعصّبی دارم و نه اصرار بر اینکه کس ِ دیگری نیز آنرا بپذیرد - ، هیچ انسانی در هیچ کجای جهان هرگز آنقدر والا و مقدّس نبوده و نیست تا نشود مورد هزل و مطایبه و مَحَک انسانهایی با باور هایی دیگر باشد. هرگز چنین نیست و اگر کسی جز این باور داشته باشد به رشد و پدید آمدن قاتلی دیگر از نوع "عبدالله" چِچِنی الاصل مسکوّی یاری میدهد. یاد "سَموئل پَتی " آن اموزگاری که به ناحق و به سبعانه ترین وجهی به قتل رسید ارجمند و پاینده باد.
**********************************************
جمعه 16 اُکتُبر کُرُنایی 2020
