|
I'm not a strong man
As you said نه، دیگر کنار لحظه ها تنها نخواهم ماند تا که خیس شود گونه هایم از اشک، دیگر دستی از سر یاس به سویت دراز نخواهم کرد تا که تنِ سبزِ غرورم زرد شود به خاکِ پَست، و دیگر حتی از کنار باغچه ی خانه ات گذر نخواهم کرد که خواب گلها آشفته شود، میدانم میدانم دیریست میدانم من این را که دیگر نیستم آن موسایِ معجزه گر برای دل تنگیهایت که تو را هم راز کرد روزی با آفتاب و نشاند هزار ستاره ی شوق در سکوتِ سبز چشمانت و رفت با تو تا آستانه ی عشق، خوب میدانم من این را که نیستم دیگر آن موسایِ معجزه گر برای تو؛ من اما عیسایی پُر دردم امروز آن ناتوان مردِ مصلوب بر صلیبِ مرگ که خون می ریزدش از بندبندِ هر رگ، آن ناتوان مردی مصلوب مصلوب مصلوبِ عشق، نه، دیگر کنار لحظه ها تنها نخواهم ماند، مرا در غبار خاطرات هایش جستجو کن. 28/05/2009 رسول کمال نظر شما؟
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد |
|