logo





یک پرسش: آیا کرونا پایان نئولیبرالیسم است؟
آیا نظم نوینی در راه است؟

دوشنبه ۴ فروردين ۱۳۹۹ - ۲۳ مارس ۲۰۲۰

رحمت بنی اسدی

به نظر می رسد این نخستین بار در جهان است که اقتصاد دانان و جامعه شناسان در یافته اند، آن چه جهان را تهدید می کند، مردمان جهان و طبیعت هردو برای تغییرات بنیادی به حرکت در آمده اند. طبیعت خشمگین از انسان و انسان خسته و خشمگین از سرمایه داری هار و بی کنترل. شاید این نخستین بار است که دولت ها و ملت ها دریافته اند که اقتصاد نئولیبرالیزم و حاکم بر بازار که از چند دهه پیش جهان را عرصه تاخت و تاز قرار داده است، در پی سود بیشتر، تمامی قواعد طبیعی و انسانی را زیر پا گذاشته است.
ویروس کرونا چندی است مانند تخته سنگی روی شانه های مردم سنگینی می کند. همه در رنج اند و همه نگران .این ویروس از راه نرسیده همه را گروگان گرفته و آزادی را از آن ها سلب کرده است. هر کس به حق از خود می پرسد: عاقبت من و ما چه خواهد شد؟ آیا قرار است همه با هم بمیریم و هیچ کس حتی همسر و فرزندان مان جرات نکنند در مراسم تدفین ما شرکت کنند یا نه؟ این پرسشی است همه گیر. پرسش از آن رو اهمیت پیدا می کند که نه تنها هیچ دور نمایی از فروکش کردن یا از میان رفتن آن پیدا نیست، بلکه هر روز گوشه تازه یی از یک سرزمین نو را پیدا و بساط مرگ و بیماری اش را در آن جا پهن می کند. ایا این یک ویروس طبیعی است که در کنش و واکنش های طبیعت از جمله افزایش دمای طبیعت به وجود آمده است یا در ازمایشگاه یی برای هدف هایی معین ساخته شده است؟ به این پرسش تاکنون جواب قطعی داده نشده است.

آیا ویروس کرونا در پی یک نظم نوین جهانی است؟

آن چه خیلی ها را واداشته است تا به این کوچک ترین عنصر هستی و نادیدنی و در عین حال کشنده ترین موجود، دقیق تر شوند، تنها هلاکت و کشتار وسیع مردم نیست، بلکه این ویروس اکنون دارد علاوه بر کشتار همگانی، مخرب ترین تاثیرش را بر اقتصاد جهان می گذارد. در کم تر از دو ماه زندگی روزانه انسان قرن بیست و یکمی را به قرون 15 یا شانزده برگردانده است. سکوت حیرت انگیزی جهان را فرار گرفته است. کارخانه ها یکی یکی تعطیل می شوند، فروشگاه هایی روز به روز خالی تر. موسسات آموزشی، دینی و نهاد های اجتماعی و هر جا که چند نفر در کنار هم کاری مشترک رااانجام می دهند، از کار افتاده اند، خیابان ها خاموش، مغازه ها تعطیل یا در پی هجوم مردم هراس زده خالی است. انسان حتی در خانه و نسبت به همسر و فرزندش نیز ایمن نیست. این ویروس چه می خواهد بگوید و تا کجا می خواهد پیش برود.

تا جایی که از تاریخ می دانیم، برای نخستین بار در جهان است که یک ویروس،از درون طبیعت بیرون زده است و با کل انسان در روی زمین اعلان جنگ بی رحمانه یی را داده است. رهبران اغلب کشور های جهان اعلام کرده اند که وارد یک جنگ مهیب و ویرانگر با این ویروس ناشناخته و نادیدنی شده اند. هیچ کس نمی تواند حدس بزند، ویروس کرونا قرار است تا کی و کجا باید پیش برود، چه قدر جان انسان ها را بگیرد و چه میزان از ثروت های اجتماعی را تباه کند.

بختک کرونا هر روز سنگین و سنگین تر می شود و انسان بیشتر زیر سنگینی اش احساس ضعف و زبونی می کند. بیمارستان ها انباشته از بیمارانی اند که امید به زندگی شان اندک است. کامیون کامیون اجساد از بیمارستان به کوره های آدم سوزی فرستاده می شود و یا بدون هیچ تشریفاتی در گور های دسته جمعی دفن می شوند. هیچ کس در برابر آن ایمن نیست. نه وزیر و صدر اعظم، نه رهبر و رییس جمهور و نه پزشک و پرستار. مانند بهمن از روی انسان ها رد می شودو در هبیت سنگین خود له شان می کند. این ویروس علاوه بر این که زندگی انسان ها را یکی دو روزه می گیرد و از کشتن سیر نمی شود، ثروت اجتماعی را نیز چون چاهی عمیق و بی پایان در خود می بلعد. جان آدمی و ثروت عمومی هدف حمله این ویروس است. اکنون نیمی از جهان تعطیل شده است: ماشین تولید از کار افتاده است. کارخانه ها، کارگاه ها، فروشگاه ها ، راه آهن ، فرودگاه ها همه خوابیده اند. سکوت ترسناکی جهان را گرفته است. تردید نیست که اگر وضع به همین منوال باشد، در غیاب خاموشی و سکوت کارخانه ها به زودی شاهد قحطی و کمبود مواد غذایی خواهیم بود. آن چه می گذرد شبییه به فیلم هالیوودی و تخیلی است، اما واقعیت سنگین را باید باور کنیم.

ویروس کرونا در نخستین حمله خود، نه تنها دولت ها را به سوی ورشکستگی می کشاند، بلکه بیشترین ضربه را نیز به سرمایه وارد می کند. سرمایه برای سود بیشتر نیازمند، کارکارگر، مواد اولیه و ماشین آلات اند و فعلا این هر سه از کار افتاده اند. سرمایه دارانی که جهان را با انگشت کوچک خود می چرخاندند، اکنون خود از ترس کرونا به گوشه خزیده اند و آفتابی نمی شوند.هیچ اندیشمند و اقتصاد دانی نمی تواند پیش بینی کند که این سه عنصر تولید که از آن یاد شد، چه زمانی دوباره به حرکت در خواهند آمد.

به نظر می رسد این نخستین بار در جهان است که اقتصاد دانان و جامعه شناسان در یافته اند، آن چه جهان را تهدید می کند، مردمان جهان و طبیعت هردو برای تغییرات بنیادی به حرکت در آمده اند. طبیعت خشمگین از انسان و انسان خسته و خشمگین از سرمایه داری هار و بی کنترل. شاید این نخستین بار است که دولت ها و ملت ها دریافته اند که اقتصاد نئولیبرالیزم و حاکم بر بازار که از چند دهه پیش جهان را عرصه تاخت و تاز قرار داده است، در پی سود بیشتر، تمامی قواعد طبیعی و انسانی را زیر پا گذاشته است. ویروس کرونا نیز چه دست ساز بشر باشد، چه از فعل و انفعالات ناشی از دست کاری در طبیعت سر بر آورده باشد، محصول این اقتصاد است که در نخستین گام هم چون " فرانکشتاین" به سازندگان خود نیز رحم نمی کند.

اکنون این پرسش مطرح است

سخن من از منظر تاثیر این ویروس بر اقتصاد جهان است. من نه اقتصاد دانم و نه از تئوری های پیچیده اقصادی خبر دارم. اما اگر دوستان یاری کنند شاید این بحث به جایی برسد:

آیا جهان از این پس به پیش از کورنا و پساکرونا تقسیم می شود؟
اقتصاد جهان تغییر خواهد کرد و نظام نئولیبرالزم از میان می رود؟

آیا نظم نوینی در راه است؟




نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد