logo





خانم شیرین عبادی چه کسانی خطا کردند؟

سه شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۷ مارس ۲۰۲۰

یدالله بلدی

yadollah-baladi02.jpg
دراین برهه از زمان که مردم میهن سخت ترین وبحرانی ترین روزهای زندگی را میگذرانند و از ناملایمات زیادی رنج میبرند، تورم وگرانی مردم زحمتکش و تهیدست و حتی طبقه متوسط را به ستوه آورده و خانواده های کشته شدگان جنبش آبان ماه و هواپیمای اوکرائینی همچنان داغدار عزیزانشان هستند، ناگهان شبیخون ویروس کرونا بر رنجهای مردم افزود، درحین تحمل این همه درد و رنج خانم شیرین عبادی برنده جایزه نوبل از مردم بخاطر"خطایی" که کردیم و در انقلاب شرکت کردیم، از جوانان پوزش خواست که آینده آنان را خراب کرده است، و دریک مصاحبه در پاسخ به پرسشگر که می پرسد:"شما چه کم داشتید که انقلاب کردید؟" پاسخ میدهد: "عقل کم داشتیم!"

خانم عبادی دراین نوشته فقط دو رژیم را با هم مقایسه می کند و به علل و عوامل و ریشه های انقلاب اشاره ای نمیکند؛ این برخورد سطحی با انقلاب از جانب برنده جایزه نوبل تأسف بار است. البته بخشی از مردم و به ویژه جوانان، پدران و مادران خود و جریانهای سیاسی و روشنفکران را باعث انقلاب می دانند، اماعلل انقلاب را در نظر نمیگیرند؛ نیروهای سیاسی و روشنفکران آرمانی جز بهروزی مردم واستقزار آزادی وعدالت نداشتند وتاکنون برسر آرمانهای انسانیشان هزاران نفر جان باخته اند و دهها هزار نفر زندان و شکنجه را تحمل کرده ا ند.

انقلاب گسترده ترین و فراگیر ترین حرکت جامعه است که ساختار های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را دگر گون میکند پیامدها و نتایج و عوارض وجهت گیری انقلاب به عوامل متعددی بستگی دارد که معمولاً چندین عامل نقش تعیین کننده دارند، در انقلاب سال 57 در ایران نیز عوامل متعددی دخالت داشتند که مؤثر ترین این عوامل عبارت بودند از:

۱- حاکمیت فردی: پس از کودتای 28 مرداد شاه بتدریج خود کامگی خود را مستقر و تثبیت کرد و تمام تصمیمهای کلان را در امور داخلی وخارجی به تنهایی میگرفت، یادداشتهای علم وزیر دربار ونزدیکترین دولتمرد به شاه نشانگر خودکامگی شاه است که حتی با نخست وزیر وزیران نیز مشورت نمیکرد.

۲- عدم فعالیت احزاب سیاسی ونهادهای صنفی" پس از کودتای 28 مردادتمامی احزاب وجبهه های سیاسی سرکوب شدند و اعصای رهبری این جریانات به اعدام و زندان محکوم شدند وفقط احزاب وابسته به دولت فعالیت داشتندکه فعالیتی جز مجیز گویی شاه نداشتند؛ تمامی سندیکاههای کارگری و کانونها و نهادها نیز از استقلال برخوردار نبودند وساواک بر انتخاب روسا ی این نهادهادخالت میکرد و عملکرد آنان را بدقت زیر نطر داشت روسای نهادها نیز وابسته به دولت بودند چنانکه رئیس کانون وکلا سناتور ورئیس نطام پزشکی معاون وزیربود، کانون نویسندگان ایران نیزاجلزه فعالیت نداشت.

۳ - تأسیس حرب رستاخیز: درروز 11 اسفند 1353 شاه بر صفحه تلویزیون ظاهرشد و تأسیس حزب رستاخیز را اعلام کرد و شهروندان را ملزم به عضویت دراین حزب نمود و اعلام کرد هرکس نمیخواهد عضو حزب شود باید از کشور خارج شود، حوزه های زیادی دزشهرها مناطق ومحلات ایجاد شد اما چون حزب با دستور ایجاد شده بود، و صرورت تشکیل آن درجامعه وجود نداشت از کار آئی برخوردارنبود و مردم حق دخالت درسرنوشت خودرا نداشتند این حزب نتوانست نقش موثری در تحولات سیاسی ایفا کند، شاه برای تأسیس حزب رستاخیز با هیچکدام از دولتمردان مشورت نکرده بو، دشکست حزب رستاخیز در عدم کسب اعتماد مردم یکی از موجبات سقوطرژیم بود

۴ - حاشیه نشینی: پس از اصلاحات ارضی تحولاتی درساختار روستاها پدید آمدوچون برنامه مشخصی برای رشد تولیدات کشاورزی وتوسعه دامپروری درروستاها واستفاده از نیروی روستائیان وجود نداشت روستا ئیان برای زندگی بهتر واستفاده از امکانات شهری بتدریج بشهرهای بزرگ کوچ کردندوچون فاقد سرمایه وتخصص بودند درحاشیه شهرها در آلونکها سکنی گزیدند که فاقد امکانات وخدمات ضروری شهرنشینی مانند آب لوله کشی ، برق ودیگر امکانات بود در سالهای دهه ۴۰و ٥۰ این آلونک ها مانند قارچ از زمین روئیدند که همرمان با این آلونک ساختمانهای مجللی درتهران و درشهرهای بزرگ برپا میشد و شهرها دارای دوچهره متفاوت شدند حاشیه نشینها بکارهایی مانند دستفروشی کارگری ساختمان و بلیت بخت آزمایی فروشی میپرداختند وبرخی از جوانان نیز طعمه های مناسبی برای باندهای تبهکار بودند در تابستان ٥۶ شهر داری شرق تهران اقدام به تخریب آلونکها کرد که موجب درگیری چند روزه بین مانوران شهرداری وخاشیه نشینها شد واین مقاومت انعکاس زیادی درافکار عمومی داشت این مقاومت یکی از عوامل گسترش اعتراصات عمومی بر علیه رژیم شد.

٥ - عدم توارن توسعه اقتصادی وتوسعه سیاسی: از اوائل دهه ۴۰ توسعه اقتصادی با ایجاد کارخانه ها ، بانکها، جاده ها و فرودگاهها در کشور آغاز شد و در دهه ٥۰ بعلت افزایش قیمت نفت شتاب بیشتری گرفت اما درسال ٥٥ با پائین آمدن بهای نفت بسیاری از پروژه هاناتمام ماند ، توسعه اقتصادی این سالها دو اشکال عمده داشت اول اینکه توسعه اقتصادی در سطح کشور متوازن نبود استانهای سیستان و بلوچستان ایلام و استانهای حاشیه خلیج فارس ازاین توسعه اقتصادی چندان بهره ای نبردند؛ اشکال دوم اینکه توسعه اقتصادی با توسعه سیاسی همراه وهماهنگ نبود زیرادراین سالها جریانات سیاسی اجازه فعالیت نداشتند.وانتخابت مجالس نیز کاملا فرمابشی بود

۶ - اختلاف طبقاتی: در دهه ۴۰ وبویژه ٥۰ هرچند طبقه متوسط اززندگی نسبتا مناسبی برخوردار بود اما اختلاف طبقاتی بین دوطبقه ثروتنمد وسرمایه دار وزحمتکشان وتهیدستان روز بروز بیشتر میشد درحالیکه ساختن کاخهای مجلل وکاباره ها وکازینوها وهتل ها درتهران ودیگر شهر ها افزایش مییافت آلونکها نیز بیشتر میشد، و در حالیکه اتومبیلهای آخرین مدل در شمال شهر تهران در حرکت بودند در روستاهای دور افتاده مردم ساعتها باید پیاده میرفتند تا به جاده برسند در آستانه انقلاب بعضی از تهیدستان برای احتمال زندگی بهتربه صفوف اعتراض کنندگان پیوستند.

۷ -خشونت ساواک: در هر کشوری وجود سازمان امنیت از ضروریات است اما درکشور هائی که باشیوه خودکامگی اداره میشوند حاکمیت برای تداوم سلطه خود به خشونت وسرکوب متوسل میشود، ساواک با سه شیوه ارعاب مردم، شکنجه وزندانی کردن مخالفین ونظارت بر تمام سازمانها ونهادهدهای دولتی وغیر دولتی تلاش میکرد تا کنترل خودرا برجامعه اعمال کند ، ساواک در افکار عمومی مقبولیت نداشت بطوریکه مرگ طبیعی مخالفان را به ساواک نسبت میدادند مانند مرگ زنده یادان صمد وتختی، رؤسای ساواک از میان فرماندهان ارتش که وفاداری آنان به شاه اثبات شده بود، انتخاب میشدند دردهه ٥۰ با اوج گیری مبارزات جریانات مخالف، ساواک برای سرکوب و نابودی نیروهایی که مبارزه مسلحانه میکردند، سبعیت را در شکنجه کردن از حد گذراند و گشتهای ساواک درخیابانها جوانان مظنون را دستگیر میکردند و از سال ٥۳ خانه گردیها شروع شدند، به طوری که شبانه یک محله را قرق میکردند و تمام منازل را تفتیش میکردند در یکی از این گشتهای شبانه از خانمی پرسیده بوند همسرتان کجاست، ایشان پاسخ داداه بود، درزندان شماست.

٨ - سترون بودن دولتمردان: هیچکدام از نخست وزیران ووزیران ونمایندکاان مجلس جرات کوچکترین انتقاد از اقدامات شاه را نداشتند وهمه در خدمت اجرای اوامر ملو کانه بودند واگر مانند عاملی نماینده مجلس ویا آرامش رئیس سابق سازمان برنامه وبودجه انتقاد میکردند بلافاصله کشته میشدند درتمام ساالهای بعد از کودتا یک شخصیت وجیه المله درمیان دولتمردان و نمایندگان وجود نداشت و همه مجیز گوی شاه بودند از اینرو هنگامیکه شاه درحال سقوط بود هیچکدام از مقامات رژیم محبوبیتی درمیان مردم نداشتند تا با توسل به آنان بتواند مردم را آرام کنند وناچار دست بدامان دوعضو برجسته جبهه ملی واز یاران زنده یاد مصدق شد واز زنده یادان دکتر صدیقی وشاپور بختیار برای پست نخست وزیری دعوت کرد عدم وجود یک چهره ملی و محبوب درمیان دولتمردان شاه یکی از عوامل سقوط شاه بود.

در چنین فضائی که امکان فعالیت احزاب و نهادهای مستقل نبود، و سانسور کتاب وجود داشت و روزنامه ها کوچکترین انتقادی از دولت نمیکردند مذهبیونی که به اسلام سیاسی باور داشتند زیرکانه به سازماندهی تجمع های خود مشغول بودند هزاران مسجد، صدها حسینیه، هیاتهای عزاداری، جلسات قرائت قرآن و برگزاری مراسم عزاداری و جشنهای مذهبی امکاناتی بودکه مذهبیون سیاسی از آن بهره میبردند، بازاریان متمول نیز با تأسیس مدارس در محلات سنتی وجنوب شهربه تربیت دانش آموزان مذهبی پرداختنداین کلاسها با مدیریت ملایان اداره میشد دروس با صلوات آغاز میشد و با صلوات خاتمه مییافت پس از انقلاب عده زیادی از این دانش آموران به کمیته ها ووبسیج ووزارت اطلاعات پیوستند، حسینیه ارشاد وسخنرانیهای علی شریعتی روزهای پنج شنبه صدها دانشجو را جذب میکرد وکتابهای شریعتی درهمه جا پخش میشد ، در دانشگاه سید حسین نصر استاد فلسفه ورئیس دانشگاه صنعتی که رتیس دفتر فرح پهلوی بود در دانشگاه ها مسجد میساخت و شاگرد ایشان حدادعادل از ملایانی مانند مطهری، مفتح و فلسفی برای سخنرانی دعئوت میکرد درحالیکه بارها دانشجویان از شاملو اخوان و آریانپور برای سخنرانی دعوت کردند که اجازه برگزاری داده نشد ساواک تمام فعالیت مذهبیون را زیر نطر داشت اما برای مبارزه با عقاید کمونیستی و روشنفکری دست آنها را باز گذاشته بود در زمانیکه کتابهای شریعتی در ابعاد وسیع پخش میشد زنده یاد علی اکبر اکبری کتابی درنقد دیدکاه های شریعتی نوشت؛ که کتاب توفیف شد و خود زندانی زندانی گردید، تمامی نهادهای مذهبی در آستانه انقلاب به عنوان یک نیروی بالقوه در خدمت انقلاب برآمد کردند.

خانم شیرین عبادی گرامی، مسلماً خدمات ارزنده شما به کودکان و زنان خیابانی و دیگر آسیب دیدگان اجتماعی هرگز فراموش نخواهد شد؛ اما ایکاش اندکی هم به علل وقوع انقلاب میپرداختید؛ شما که مدافع خستگی نا پذیر حقوق بشر هستید، شاید اطلاع نداشته باشید که عده ای ازجوانان اندیشمند ما که آرمانی جز بهروزی مردم نداشتند، درزیر شکنجه های ساواک گل زندگیشان پرپر شد و قلب پر مهرشان از کار ایستاد این اسامی را برای شما مینویسم شاید روزی برای آرشیو شما لازم باشد این فرزندان شریف میهن از سال ٥۰ تا ٥۷در زیز شکنجه جان باختند: بهروز دهقانی، هوشنگ تیزابی، پرویز حکمت جو، مراد نانکلی، فاطمه امینی، هوشمند خامنه ای، ابراهیم خلبق، محمود نمازی، منصور فرشیدی، و شاهرخ هدایتی. ضمناً دستگاه شکنجه آپولو و زندانهای اوین و قزالحصار و گوهردشت را این جنایتکاران نساختند، بلکه میراث رژیم پیشین بود و پایه های اولیه وزارت اطلاعات را فردوست و دیگر همکارانش بنیاد نهادند.

خانم عبادی گرامی، نمیتوان با مقایسه دونظام ، جنایتکار کوچکتررا تبرئه کرد، غارت و جنایت دراین رژیم با رژیم پیشین قابل قیاس نیست؛ ظلم و ستم رژیم کنونی برمردم ستمدیده ما بی حد وحصر است، اما نظفه عوامل این همه بیداد در آن رژیم بسته شده بود؛ این خطای شما و دیگر شهروندان نبود، این خطای رژیم پیشین بود که این هیولا در کشور محنت زده ما برآمد کرد.

امیدواریم از تجربیات گذشته بیاموزیم و بتوانیم جامعه ای انسانی عاری از فقر وتبعیض و شکنجه برپا کنیم.


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد