سخنگوی قوهی قضاییه فقط وقتی پشت تریبون قرار میگیرد که بخواهد لیستی از اعدام و زندان کنشگران سیاسی یا کارگری را اعلام نماید. ولی همان طور که گفته شد اینچنین نمایشی چندان با آن عینک روشنفکری و چهرهی خندانش سازگاری ندارد. پیداست که همراه با تکرار واژههایی از اعدام و زندان، گل از رویش میشکفد. چیزی که به حتم نیاز روانیاش را برای کشتار و قتل عام مردم عادی برآورده خواهد کرد. بدون تردید او همین خبرها را گزارشهایی خوش میداند و به همین بهانه هم بازگویی آنها را از پشت تریبون امری مثبت میبیند. او همچنین همهی مردم را آدمهایی جاسوس، مفسد، مخالف نظام و برانداز میخواند تا در پس همین اتهامات دستمایهای حقوقی برای اعدام آنان فرآوری شود. | |
در ایرانِ جمهوری اسلامی این الگوی عمومی را جا انداختهاند که هر نهادی از حکومت برای خود سخنگویی هم در نظر بگیرد. سخنگویان به طور عادی از افراد خوش سیما و باسواد کل مجموعه انتخاب میشوند. با این رویکرد باید انتظار داشت که سخنگوی شورای نگهبان هم در زیبایی و خوش کلامی از همهی اعضای این شورا یک سر و گردن بالاتر است. بی دلیل نیست که او را برای سخنگویی شورا انتخاب کردهاند. غلامحسین اسماعیلی سخنگوی قوه قضاییه نیز از مدیران ارشد این قوه در زیبایی و سواد چیزی کم نمیآورد. او به پارچهای خوشقواره و خوش دوخت میمانَد که فقط برازندهی تن ابراهیم رییسی است.
بین تودههای مردم گفته میشود که دندانهای سخنگوی قوهی قضاییه را از دندان شتر پیوند زدهاند. مردم حق دارند که در واگویههای خود دندان او را نمونهای کامل از دندان شتر بشمارند. چون این دندانها آنقدر درشتاند که نمونهای از آنها را در کمتر انسانی میتوان سراغ گرفت. ولی دندانهای درشت و بزرگ سخنگوی قوهی قضاییه چهرهای خندان به او میبخشد که با کارکرد اداریاش چندان هم سازگاری ندارد. او همچنین مجبور شده است که دماغ عقابی و کوفته بادمجانی خود را پشت عینکی بزرگ پنهان کند. همین عینک به سهم خود از زشتی صورتش میکاهد تا بخشی از عیبهای این چهرهی خندهرو مخفی باقی بمانند.
سخنگوی قوهی قضاییه فقط وقتی پشت تریبون قرار میگیرد که بخواهد لیستی از اعدام و زندان کنشگران سیاسی یا کارگری را اعلام نماید. ولی همان طور که گفته شد اینچنین نمایشی چندان با آن عینک روشنفکری و چهرهی خندانش سازگاری ندارد. پیداست که همراه با تکرار واژههایی از اعدام و زندان، گل از رویش میشکفد. چیزی که به حتم نیاز روانیاش را برای کشتار و قتل عام مردم عادی برآورده خواهد کرد. بدون تردید او همین خبرها را گزارشهایی خوش میداند و به همین بهانه هم بازگویی آنها را از پشت تریبون امری مثبت میبیند. او همچنین همهی مردم را آدمهایی جاسوس، مفسد، مخالف نظام و برانداز میخواند تا در پس همین اتهامات دستمایهای حقوقی برای اعدام آنان فرآوری شود.
سخنگوی قوهی قضاییه کت و شلوار هم میپوشد. پوشیدن کت و شلوار در ساختار جمهوری اسلامی به سهم خود جهشی فکری و اداری شمرده میشود. سخنگویان سایر نهادهای حکومتی نیز چندان از این جهش فرهنگی بر کنار نماندهاند. انگار از دوران سوم زمینشناسی به دوران چهارم آن راه یافته باشند. البته این موجودات استثنایی همگی از ابتدای کار اداری، پوششی از بسیجیهای سپاه را تعقیب و دنبال میکردند. یعنی با پایی برهنه و بیجوراب، به جای کفش دمپایی به پا میکردند و آنوقت پیرهنهای بلند و بییقهی خودشان را روی شلوارهای گل و گشاد ولو میکردند تا به ظاهر عورتشان از دیدرس این و آن محفوظ باقی بماند.
الآن هم پیرهن بدون یقه میپوشند. اما این پیرهنهای بدون یقه با آن پیرهنهای بدون یقهی بسیجی فرسنگها فاصله دارد. تازه بسیجیها پیرهنهای بدون یقهی امروزیِ خود را پیرهن "مدل دیپلماتی" مینامند تا وجاهت سیاسی و فرهنگی بیشتری برای ایشان بیافریند. بسیجیهای ادارات دولتی هرچند در پوشیدن پیرهن بدون یقه حکمی شرعی را دنبال میکنند، ولی نادیده گرفتن این حکم شرعی را ضمن پوشیدن کتهای یقهدار امروزی چندان جدی نمیگیرند.
غلامحسین اسماعیلی سخنگوی قوهی قضاییهی نظام، در جمع اداری خود از معدود افرادی است که لباس روحانیت بر تن ندارد. به طبع لباس روحانیت دوام و ارتقای شغلی این گروه از مدیران را بیشتر و بهتر تضمین خواهد کرد. شاید هم مصلحت نظام را در آن دیدهاند که بر تن این وروجک "چوخ بختیار" لباس آدمها را بپوشانند. به هر حال او از نشانههای آدمیت، فقط همین لباس را به همراه دارد. ولی روحانیان قوهی قضاییه در الگویی از کل روحانیان نظام از پوشش متعارف آدمها جا ماندهاند.
تریبون سخنگویان نهادهای حکومتی ایران را ضمن الگوبرداری از تریبون رییسان جمهور یا نخست وزیران اروپایی و امریکایی ساختهاند. جنس و رنگ آنها نمایی از جنس و رنگ چوب را به نمایش میگذارد که سخنگو از پشت آن با مخاطبان خبرنگار خود به گفت و گو میپردازد. سخنگویان وطنی نیز نمونهای از رفتار و گفتار اداری مردان و زنان سیاسی آنسوی دریاها را در ویدئوهای تصویری خود به اجرا میگذارند. با این تفاوت که در همهی کشورهای اروپایی و امریکایی رییسان جمهور یا مدیران ارشد حکومتی، پاسخگویی به مردم را امری واجب میشمارند اما در ایران جمهوری اسلامی همواره مدیران بالادستی وظفیهی پاسخگویی را به نوچههایی از خودشان وامیگذارند. پیداست که مدیران بالادستی حکومت با همین ترفند خواهند توانست از پاسخگویی به مطبوعات و مردم بگریزد. شاید در غرب، چنین راهکاری به عقل هیچ سیاستمداری قد نداده است.
گفته شد که سخنگوی قوهی قضاییه نقشی تقلیدی از سیاستمداران غربی را برای بیینندگان رسانههای تصویری ایران به پیش میبرد. چنانکه سیاستمداران غربی پشت تریبون میایستند تا بر حرکات بدن خود چیرگی بیشتری داشته باشند. درنتیجه بر رفتار و گفتارشان تسلط کامل دارند. جدای از این، گفته میشود که ایستادن، خونرسانی به مغز را تسهیل میبخشد. اما سخنگوی قوهی قضاییه به این کارکردهای مغز چندان نیازی ندارد. چون در جمهوری اسلامی سکهی مغز سالهای سال از رونق افتاده است و فقط جهالت و نادانی را ارج میگذارند. اگر هم غیر این بود، اینهمه آخوندِ بیسواد، شکنجهگرِ لاتمنش و قدارهبندِ قاتل هرگز کرسیهای قوهی قضاییه را قبضه نمیکردند.
با این همه در چرخهی اداری جمهوری اسلامی از پیش خطهای قرمز کار سخنگویی را روشن کردهاند. چنانکه سخنگویان در نهادهای حکومتی اغلب یکسویه حرف خود را به اطلاع خبرنگاران میرسانند و خیلی زود هم از دیدرس همگی پنهان میشوند. تازه اگر هم قرار باشد تا پرسشی رسانهای گردد، از قبل هماهنگی لازم را در این خصوص به عمل میآورند. مگر شهر هِرت است که هرکسی جلوی دوربین رسانهها هر حرف و پرسشی را با سخنگویان در میان بگذارد؟
سخنگوی قوهی قضاییه غلامحسین اسماعیلی همیشه بیزاری خود را از اعداد و ارقام اعلام کرده است. او آمارِ همهی مردم را، از خبرنگار و نویسنده گرفته تا معلم و کارگر و وکیل دادگستری، بدون استثنا در اختیار دارد. با این همه خودش هرگز به کسی آمار نمیدهد. کار او در آمارگیری فقط به پروندهسازی از این و آن خلاصه میشود. درنتیجه چندان لازم نیست که به کسی آمار بدهد. موضوع و اصلی که تمامی مردان سیاسی جمهوری اسلامی بدون استثنا در رفتار و گفتار خود آن را به پیش میبرند. غلامحسین اسماعیلی میگوید که آماردهی از شمار زندانیان کشور، به او ربطی ندارد. آمار کشتهشدگان، اعدامیها و زندانیان آبان ماه را هم نباید از او پرسید. آمار اعدامیهای سالانهی کشور هم در وظیفهی او نمیگنجد. آمار بازداشتیهای معترض را هم نباید از او جویا شد. همهی این موارد را از قبل به خبرنگاران حاضر در نشست تفهیم میکنند تا کسی از گلیم خود پا بیرون نگذارد.
تمامی مدیران ارشد قوهی قضاییه لیاقت و شایستگی خود را در گرفتن پستهای مدیریتی از پیش برای حکومت به نمایش گذاشتهاند. زندان اوین فضای مناسبی است که هرکسی آنجا این لیاقت و شایستگی را در دیدرس بالادستیهای حکومت بگذارد. غلامحسین اسماعیلی سخنگوی همیشه خندان قوهی قضاییه نیز سالهای سال چنین لیاقتی را در زندان اوین به ثبوت رسانده است. اما او چنان لیاقتی از خود عرضه کرد که توانست همانند قاضی صلواتی و محسنی اژهای در دورهی ریاست عظمای ابراهیم رییسی هم دوام بیاورد. خوش سابقههای اوین، اینک برای خود حیاط خلوتی مناسب در قوهی قضاییه فراهم دیدهاند. بالطبع غیر خودیها را هرگز به این حیاط خلوت خودمانی راهی نخواهد بود. آنان به منظور راهیابی به عدالت اسلامی راهکاری را دوره میکنند تا از شهروندان ایرانی همگی به سهم خود از این عدالت برسند. چنانکه برای همهی این شهروندان پروندهای ویژه و اختصاصی از جاسوسی، تشویش اذهان عمومی، اخلال در نظم عمومی و خلاصه براندازی نظام تشکیل دادهاند. همین پروندهسازیها، هم رضایت و امنیت "مقام معظم رهبری" را برمیآورد و هم اینکه گذران و معیشت مدیران ارشد قوهی قضاییه را برآورده خواهد کرد. گویا نان حلالی بهتر از این در هیچ جای کشور پیدا نمیشود. این نان حلال تا فردایی دیگر نوش جانشان باد. فردایی که مردم جویدهها و نجویدههای این نان را به تمامی از حلقومشان بیرون خواهند کشید.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد