این سرو به خود میبالد
که از کورش بزرگ
بسی کهنتر است.
یک بار با پدرم
در سایهاش نشستم.
از اصفهان میآمدیم
و میخواستیم از راه ریگ
به فردوس برویم.
من تبعیدی شدم
پدر فراموشگر
و ایران دوزخ.
اینک از خود میپرسم:
آیا این سرو
همچنان پابرجا خواهد ماند؟
سوم فوریه دوهزاروبیست