logo





ساختار شکنی از جایگاه زنان در آرایش تفکر معنوی

چهار شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۸ - ۰۱ ژانويه ۲۰۲۰

طاهره بارئی

tahere-barei1.jpg
آقای اشکوری در یادداشت آخر روی کانال تلگرامشان منظره ای را توصیف کرده اند که مرا یاد دو تابلو می اندازند. ایشان از گردشی به همراه همسر و دخترشان نوشته اند در جاده ای خاکی با دو ردیف درختان سرو در کنار، که اتفاقا و ندانسته به گورستانی منتهی شده و کلیسائی. در تمام مدت حضور این سه نفر در آن محل شخص دیگری دیده نشده است.

من در درجۀ اول یاد صحنۀ شتافتن "مریم مجدلیه" به گورستان بعد از به صلیب کشیدن عیسی مسیح در ادبیات مسیحی می افتم. آنجا که عیسی را سر پا می یابد و می شنود که خطاب به او می گوید "به دنبال زنده درمیان مردگان چرا می گردی؟"

تابلوی دومی که به یادش می افتم صحنه ایست که توسط ابونعیم اصفهانی در"حلیه الاولیا" نقش پذیرفته است.

در این روایت کوتاه که از چند پاراگراف مختصر تجاوز نمیکند دو مرد که یکی عارف مشهور ذوالنون مصری ست در وادی پیامبران بنی اسرائیل گام بر میدارند. از ین وادی یا "تیه"در ادبیات فارسی نیز بسیار یاد شده سعدی می گوید: چنان گرم در تیه قربت براند
که در سدره جبریل از او بازماند. آنگاه شَبَح یا شخصی می بینند و نزدیکتر که می روند او بنظرشان زنی میرسد. مرد ِهمراه ذوالنون تعجب میکند، چون بنظرش وادی پیامبران تنها می تواند محل صدیقین باشد و صدیقین هم مردان باید باشند. ذوالنون به او می گوید که این زن هم جزو صدیقان است. به قولی او را رابعه بلخی می پندارد یا بنظرش می آید. گفتگوی کوتاهی بینشان در می گیرد. از آن شبحِ "زن مانند" سوال میشود چگونه است که راهش به آن وادی کشیده شده و او این آیات قرانی را تلاوت میکند که آیا زمین خدا وسیع و پهناور نبود که از جای خودتان نجنبیدید؟



شمایل زن مانند توضیح میدهد که برای فاصله گرفتن ازآنانی که در جهت مخالف پروژه منبع مهر و آفرینش حرکت میکنند به اینجا می آید. برای حفظ نوستالژی و غم دوری ازمنبع مهر، این حضور را مفید تلقی میکند. بعد سخنانی در مورد مهر به آفریدگار و رشته های رنگارنگ آن می گوید، به عبارت دیگر عارفی در حد ذوالنون مصری را آموزش میدهد و فراتر ا زاو سخن می گوید، و در منتهای حیرت خواننده، بجای آنکه پس از سخنان فرزانه اش، راه خود را بگیرد و برود و یا اینکه دو مرد ا زاو فاصله بگیرند، ازدم و نفس باز ایستاده و خاموش میشود. این عاقبتی ست که ذهن نویسنده برایش رقم میزند و نشانگر اهمیتی ست که به این زن از موضع "نَفَس و دَم" او قائل است.

این صحنه، قدم زدن دو مرد در صحرای پیامبران، خواننده را منتظر شنیدن صدای وحی و پیدا شدن جبرئیل نگاه میدارد که یک پرسوناژ زن، در جایگاه فرشتۀ وحی و ارسال پیام قرار می گیرد. اتفاقا آیاتی از قران را تکلم میکند که نظر به تشویق ترک ِ جمع اشرار دارد . و همانطور که در جهان ادیبان عارف مرسوم است، مهر و دوستی آفریدگار را با یک ساختار شکنی بجای "امر به اطاعتِ" فقیهان می نشاند. اگر آموزش فقیهانه بر "اطاعت اطاعت و دیگر هیچ!" قرار داشته، عرفا از جمله علت رابطۀ انسان را با مرکز هستی، "مهر" قرار میدهند . اینجا در این متن کوتاه هم فرشتۀ وحی یا زنی که جرئت فکری ابو نعیم، او را در صحرای پیامبران در آورده است، ترک جمع مردمانی را که به ایجاد شر مشغولند، ن هاز روی اطاعت بلکه از حفظ شعله مهر می شمارد.

در پایان صحنله ای که نویسنده ترسیم میکند، همانگونه که از یک فرشتۀ وحی انتظار میرود، دمیدن نفس خود را پس از انتقال پیام به اتمام میرساند.

بی تردید هدف آگاهانۀ ابونعیم در نگارش این متن که به لحاظ خلاقیت ادبی شایسته تحسین است، به صحنه آوردن اندیشه عرفا در مورد مهر به آفریدگار و جدیت در حفظ فضای یک محبت دو جانبه با آفریدگار بوده است. اما بخش دیگری ا ز او، همانکه امروزه" سوژه نویسا" شناخته میشود، آن نویسنده درونی، صحنه ای را رقم میزند که زن را در جایگاه فرشته وحی می نشاند. یعنی به شایستگی حضور او در وادی پیامبران و صدیقین مُهر تأئید می نهد و ازآن دفاع میکند( بگذریم که در قران از مریم مادر عیسی به "صدیقه" یاد شده و لزومی نداشته شخص همراهِ ذوالنون مصری نگران عدم تطابق زنانگی با "صدیق" بودن باشد. صحنه پایانی که با ایستادن نَفَس این زن توام است، به درستی نشان از جاری شدن دَم و نفس پیامبرانۀ یک زن در متن دارد. موردی که چقدر و چقدر با تفکر و فرهنگ شرع ساخته، هم امروز هم که نه حق ریاست جمهوری دارند، نه مرجع مذهبی شدن، تباین دارد.

متن ابونعیم به حوالی قرن پنجم و ششم بر می گردد و در چنین فضائی ست که او تفکر "فقها ساخته" و شرع دولتی را ساختار شکنی کرده و با وارد کردن دقیقا آیاتی به متن، از زبان فرشتۀ پیدا شده در وادی، که سخن از فاصله گرفتن و دور شدن از سرزمینهای زیر تسلط مخالف خوانهای پروژه مهر ورزانۀ آفریدگار است، نه تنها ایده ی جدا کردن صف خود و محل حضور خود را ازآنها مطرح میکند، بلکه در خود متن نیز با توجه به همخوانی نیرومند کل نوشته با اجزائش،سرزمین فکری فرهنگی و اعتقادی سنگدلا نِ بی مهر را ساختار میشکند وآرایش جدید معنوی انسانی را در داخل متن به نمایش میگذارد.

افسوس که متون با ارزش ما که پتانسیل بسیار برای آماده شدن برای رفتن به روی صحنه های تاتر و سینما دارند، مورد استفاده قرار نگرفته اند.آنها دارای خلاقیت های ذهنی و تفکر پیشروئی هستند که هم امروز هم نمونه هائی ازآنرا در متون فارسی کم داریم..



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد