سر کوچه چراغی روشن بود
همه چیز برای شب دشمن بود
اگر کسی آمد که چراغ را بشکند
دید که چراغ بر خیابان تهمتن بود
اگر تا صبح دوام آورد این چراغ
راه دیگری بود که طاقت بکن بود
من دهنی باز تا شب را ببلعم
چراغ می گفت = در آن دهان نه سخن بود
نالهء من همین است که می شناسم
بر سر کوچه ها بمانیم ایمن بود
چه کنم که تنهایم ... باقی تاریکیست
می دانستم که یک = نبودن = کفن بود
نمیدانم تا صبح چقدر مانده است
می دانم که دم صبح دشمن شکن بود
08 11 2017
شهاب طاهرزاده
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد