logo





میراث خورها

جمعه ۳ اسفند ۱۳۹۷ - ۲۲ فوريه ۲۰۱۹

علی اصغر راشدان

Aliasghar-Rashedan05.jpg
« عموم بعدازاون تصادف وحشتناک، سالای آزگارزندگی کرد. حالام مدتی ازمرگ طبیعیش گذشته. الانم زن عمووسه تاپسراش همه جمعین. خونه ی باغ مانندشوفروختین که هرکی سهم ارثیه شوورداره. طبق وصیت خودش، اومدم بدهیشو وصول کنم. »
« کدوم وصیت؟ ماکه چیزی دراین باره نشنفتیم؟ مدرکی داری، بده ببینیم. »
« من خیلی وقت دارم، تعریف میکنم وهمه چی رودوباره یادتون میارم. »
« گوشای ماچارنفرشیشدونگ به حرفای شماست، شبم درازه. »
« یادتون رفته؟ خیلی سال پیش که دلارهفت تومن بود. بیست وپنج هزارتومن می شدپیش قسط خریدیه خونه توتهرون. عموم باچن سرنشین دیگه تویه پیکان بود. پیکانشون توجاده قم-تهرون بایه تریلی تصادف کرد. پیکان مچاله شدوهمه درجاکشته شدن. انگاردعای خیرآدمائی که عموم بهشون خوبی کرده بود، پشت سرش بود، درپیکان پیش ازمچاله شدن بازوچن متردورتراز جاده روخاکاپرت شدوقلت واقلت خورد...حالایادتون اومد، یابقیه شم بگم؟»
« همه ی ایناکه گفتی درسته، چی ارتباطی به ادعای شوماداره، دخترعمو؟ مدرک داری روکن.»
« خودتونوبه کرگوشی وکندذهنی زدین؟ یادتون رفته؟ یاخودتونوبه به فراموشی زدین؟ هرچارتاتون عزوجزوالتماس می کردین. »
« شوماازهمه جهت درحق ماخوبی کردی، قبولم داریم، فقط ادعای آخری روبه یادنمیاریم، مدرک داری روکن.»
« من واسه همین اینجام که یادتون بیارم. آمبولانس عمورو باسرعت تو تهرون به بیمارستان رسوند. هرچارتاتون توبیمارستان بودین. اومده بودین مرده تونوببرین. دکتربیمارستان گفت مجروح هنوززنده ست، فوری عمل نشه، چن ساعت دیگه میمیره. بایدبیست وپنج هزارتومن به حساب بیمارستان بریزین تافوری ببریمش اطاق عمل. تاچن ساعت دیگه م پول واریزنشه، میفرستیمش سردخونه مرده ها. بازم چیزی یادتون نیامد؟»
«بقیه شم بگین، تایه چیزائی یادمون بیاد. »
« هرچارتاتون ماتتون برده بود. همین زن عموم دستاموفشاردادوگفت الان هشتمون گرونهمونه. اینم خواهی نخواهی رفتنیه، تومیگی چی خاکی رو سرمون بریزیم؟ »
« دخترعمو، اشکمون سرازیرمیشه، خیلی تفصیل دادی، اصل مقصودتوبگو. »
« اصل مقصودم توهمین بقیه شه. بیست وپنج هزارتون بی زبونوریختم به حساب بیمارستان، عمل ومرده رو زنده کردن. بعدکه توبخش عمومی ونزدیک مرخص کردنش بود، همه مون کنارتختش بودیم. جلوی هرچارتاتون، دستموبه نشونه قدردونی فشاردداد، روبه همه تون کردوگفت : حالاکه نداریم. چه بمیرم وچه مدتی دیگه زنده بمونم، بعدازفروش خونه وباغچه م، هرچارنفرتون وظیفه دارین بدهیموبه این دختربدین...یادت اومدزن عمو؟ بیشترطرف حرفش شمابودی. »
« ای بابا، بعدازاینهمه سال! من پیرزن الان یادم نیست دیشب چی خورده م...»
« دخترعمو، تواسلام ناب محمدی، زن یک هشتم ازاعیانی، یعنی چارتاخشت این خرابه ودرختای سرپای باغچه ارث میبره. اون ارثی نمیبره که بتونه حاتم بخشی کنه.»
«شوماسه نفربدهی پدرتونوبدین. مگه سنگ مسلمونی به سینه نمیزنین، مگه باهمین شکلک بازیای اسلام پناهی، هرکدوم واسه خودتون ستونی نشدین؟ اسلام ناب محمدی میگه بدهیهای مرده برذمه میراث خورهاست. بایدتادینارآخرشوبپردازین، باقیمونده شوبین خودتون تقسیم کنین. این یکیتون بااونهمه سوابق مشعشعش، رفته مکه وحاجاقاروبه اول اسمش اضافه کرده، باید بیشترازمن مقیدبه احکام اسلامی باشه که. »
« بعدازاینهمه سال کفگیرت ته دیگ خورده ومیخوای ماروتلکه کنی، دخترعمو؟ کفایت داشتیم که ازپادوی کتابفروشیهاخودمونوبه این جاهاکشوندیم وشدیم برج ساز. »
« اون روزم که شوماسه تاوایستاده بودین ونگام میکردین ومن بیست وپنج هزارتومن به حساب بیمارستان ریختم، ازحالابیشترکفگیرم ته دیگ بود. شوهرم تازه اززندون دراومده وازدست خبرچینادربه دردیارون بود. دوتابچه هام باچندرغازحقوق معلمی زندگی میکردن. زندگیم خیلی معطل تراززندگی شومابود. اینهمه سال وجدانم پیش شوهروبچه هام معذب بوده که اون پولوازگلوشون کش رفتم وریختم به حساب بیمارستان تاعموموازمرگ نجات بدم. »
« قسمت ماهمینه که بهمون داده شده، نصیب شومام همینه که معطل موندی واومدی مارو تلکه کنی. مالیاقتشوداشتیم، دخترعمو.»
« آره، همین تو، که مثلاازآزادگان عراقی بودنتووسیله کاسبیهات کردی، خودم ازشوهرم خواستم. اونم پیش این واون ریش گروگذاشت، خواهش وتمناکردویه تیکه زمین تودماوندبهت دادن. همونوبااین برادرحاجاقات ساختین وفروخیتن، باپولش این کلااون کلاکردین. هرکدوم ازپادوی کتابفروشی شدین کتابخونه داروناشر. بابندوبست، کاغذمجانی دولتی گرفتین وچند لاپهناتو بازار آزادفروخیتن وشدین این بالیاقتهائی که هستین. ازنظرشوماانقلاب یعنی این: آدمای باشرف، معلم وبامعلومات، روشنفکر، هنرمند، استاددانشگاه وامثالهم به خاک سیاه بیفتن، یه عده لمپن بیسواد، دزدوشرف فروش، بشن میلیاردر، حاجاآقاوبرج ساز.....»

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد