بیگانه
------
در کوچه ها و خیابان ها
در پارک های مه گرفته
با باری از خبر و خاطره
دنبال خودم می گردم
دنبال آن کسی
که زادگاه و تبعیدگاهش
هرگزوطن او نشدند
تا همسخن بی کلام درختان باشد
13 فوریه 2019
یک لحظه
---------
یک لحظه ذهنم آفتابی شد
پرنده ای آمد
در قالب کلام افتاد
او در سکوت فرو رفت
تا من به نغمه در آیم
12 فوریه 2016
واژه های زندانی
----------------
هجوم واژه ها به در بسته
دارد آن را از پاشنه در می آورد
کافیست کسی قفل پشت در را بردارد،
تا یک هزار واژه ی پرنده
در این فضای خالی از ترانه
همگام باچکامه ی شادی
به رقص در آیند
11 فوریه 2016
دوباره مرگ
------------
دوباره مرگ
خبرساز شد
دوباره ذهن من
دچار شبزدگی،
تا در فضای آن
دوباره جغد ها و شب پره ها
به پرواز در آیند
دوباره بین من و آفتاب
فاصله افتاد
دهم فوریه 2019
سمفونی برف ها
-------------------
دلم می خواهد
ساعت ها ساکت باشم
نه از آرزویی سخن بگویم
نه از رویایی ...
تا سمفونی برف ها
تعبیر حُزن من
در سکوت شبانگاهی باشد
9 فوریه 2015