logo





انقلاب یعنی دگرگونی به مثابه پیشروی
و نه دگرگونی به مثابه پسروی

مدخلی به معنا و مفهوم انقلاب و شورش ۲۲ بهمن ۵۷

سه شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۵ فوريه ۲۰۱۹

نيكروز اعظمى

nikrouz-azami4.jpg
در بهمن ماه هستیم بهمنی که چهل سال پیش با ریزش و احاطه کردنِ مسیر راه ملت شدن ما تداومش را مسدود کرده و شرایط انجماد ما را در اسارت جهل و بی دانشی امت فراهم نمود. اینکه کدام محتوا برازنده این رویدادِ رو به سوی تاریکی و غلتیدن در چاه ویل اسلام هست تا بتوان بواسطه آن عنوانی را برایش برگزید، موضوعی توامان دشوار و با اهمیت است. دشواری اش در این است که در برهوت فرهنگ مملو از «عناوین» مختلف با «محتوایی» از ارزشهای فرهنگ دیگر و بی نیاز و غیر ضرور برای فرهنگ بومی ما، بایست تمام سعی را بکار گرفت تا بیشترین و معقول ترین استدلال را در پیوند میان «محتوا»ی رویداد مذکور یا هر رویداد دیگر و گزینش صحیح «عنوان»عرضه نمود که هر دو حاوی ارزشهای بومی ما و بیان کننده آن باشند. به همان اندازه که محتوای رویداد بهمن ۵۷ و گزینش عنوان برایش دشوار است و ما با عناوین «شورش»، «قیام» و «انقلاب» مواجه می شویم، دشواری دیگر این است که فهم ما از پدیده اجتماعی انقلاب صرفاً دگرگونی و جابجایی در ساختار قدرت سیاسی است و چون عادت کردیم مفاهیم حاضر و آماده غرب را که متعلق به ما نیستند (مانند هرمنوتیک و پروتستانیسم غرب) به موضوعات خود وانمود کنیم و از اینرو و به همین مناسبت عادت داریم تا ضعف خودمان را در نگریستن به رویدادهای فرهنگیمان سرپوش نهیم. و نتیجتاً از بازخوانی و درک صحیح محتوای پدیده انقلاب و «انقلاب» ۵۷ باز می مانیم. فکر می کنم برای درک و شناخت صحیح محتوای «انقلاب» ۵۷ می توانیم از این پرسش آغاز کنیم: اگر جابجایی در ساختار قدرت سیاسی و اِعمال قدرت سیاسی/شیعی در نظام سیاسی ایران که نتیجه اش تخریب روند ملت و شهروند شدن ما بود و این هر دو مفهوم در انقلاب اجتماعی می گنجند، عنوان انقلاب دهیم پس تلاش برای استقرار آزادی و دموکراسی (در مفهوم اصیلش) که نوع جدید الگوی اجتماعی و سیاسی متناسب با آنها را می طلبد و هم از اینرو و به ضرورت حکومت دینی را باید برانداخت، عنوان چنین محتوا و برانداختنی را چه بگذاریم؟ مگر پدیده انقلاب یک امر «ثنوی» است که از یک بنیاد یا ذات بی کران دو نیروی آشتی ناپذیر یکی نیروی بازدارنده (شّر )و یکی هم نیروی پوینده(خیر) برخیزد؟

انقلاب یعنی دگرگونی در پیشروی و نه دگرگونی در پسروی. حتا رئیس جمهور محبوبِ انگشت بنفش ها وقتی از رژیم پیشین سخن می گوید، رژیم خود را مترقی تر و پیشرفته تر از آن بیان می کند بنابراین انقلاب در تعریف محتوایی و علمی، به آنگونه دگرگونی گفته می شود که از آن نظامی بهتر، مترقی تر و پیشرفته تر برخیزد. اینکه «انقلاب» بهمن چنین نشده دال بر صحت سخن ماست که ۲۲ بهمن چهل سال پیش را شورش کور نامیدیم. حتا وقتی سخن از ماشین تخریب انقلاب در میان باشد منظور از این تخریب، تخریب نظام پوسیده گذشته و جایگزین شدن نظام متناسب با رشد اجتماعی ست. بنیانگذاران جامعه شناسی کلاسیک مانند مارکس، وبر و دورکهایم بعلاوه جامعه شناسی مدرن انقلاب را قبل از هر چیز پدیده ای اجتماعی دانسته و آن را جهش به فاز نوین صورتبندی یعنی دگرگونی به مثابه پیشروی نظام اجتماعی و سیاسی در جامعه بازتعریف کردند. لنین نیز از انقلاب چنین می فهمید و قصدش جایگزین کردن نظامی عادلانه تر بر نظام پیشین بود. و همچنین هانا آرنت در کتابش با عنوان «انقلاب»، به دو خصیصه انقلاب یکی «نوآوری» و آن دیگری «آزادی» می پردازد. هم «نوآوری» و هم «آزادی» موضوعات، اساس و اصالتی هستند که انقلاب در معنای اصیلش بدانها پیوند دارد و شرط پیشروی ست برای بنای نظام و الگوی های جدید اجتماعی و سیاسی.

بنابراین نبایست در تعریف و محتوا و مزیت انقلاب اجتماعی و مناسب اش با نظام سیاسی مشکل وجود داشته باشد. از این منظر رویداد ۵۷ هیچ مشابهتی با انقلاب ندارد؛ نه اینکه صرفاً بگوییم نوآوری و آزادی نداشت بلکه تمام قد بر ضد آنها بود تا جائیکه حتا بر آزادی پیروان ادیان دیگر شمشیر کشید تا حق به جانب شیعه گستری کند.

بر این مبانی معنایی و تعریف از انقلاب، «انقلاب» ۵۷ دارای خصیصهء دگرگونیِ اجتماعی و تکوین سازمان اجتماعی جامعه نبوده تا نظام سیاسی متناسب با آن شکل گیرد. برعکس از قِبل آن نظام شیعی بر سرکار آمد که پیوند عمیق به یکنواختیِ سنت های نیرومند ارزشی که در لایه های فرهنگ ما جاخوش کرده بود داشت. این رویداد شورشی محتمل نمی شد اگر فرقه شیعی ایرانی به تبعیت از انشعاب دیرینه علویان پس از مرگ محمد با انگیزه دستیابی به خلافت که علویان جانشینی و خلافت را حق مسلم خود می دانستند، در فکر خلافت(حکومت) و تصاحب قدرت سیاسی نمی بودند.

سرچشمه انقلاب نتیجه تنازع اجتماعی میان پیشروی و پسروی اجتماعی ست. برجسته ترین نیرو و محرک اجتماعیِ پیشروی(انقلابی) مدرنیزاسیون و سکولاریزاسیون در دوره نظام پیشین بود که راه را بر تداوم ساختار سنت و روابط اجتماعی بدین منوال، می بست. «اصلاحات ارضی و انقلاب سفید» با همه کم و کاستی هایش(که وجود داشت) چهره روستای ایران و ساختار سنتی آن را دگرگون می کرد تا جائیکه حتا حزب چپ توده آن را بالحاظ تحول تاریخی، گام به جلو و پیشروی قلمداد کرد. کسب حق رأی زنان و برابری حقوقی شان با مردان و امکان دستیابی به مناصب گوناگون در تناسب با همان پیشروی انقلابی ست که در نظام پیشین تحقق می یافتند. «انقلاب» ۵۷ خمینی در واقع شورش بود بر پیشروی جامعه، با اتکاء به عقب ماندگی فکری و ساختار سنتی اجتماع در لایه های فرهنگ ما. بعبارت دیگر رویداد چهل سال گذشته بهمن ماه در ایران، شورش پسروی بر پیشروی بود. اگر پیشروی همان دگرگونی انقلابی باشد پسروی و از ملت به امت رسیدن نتیجه نفوذ محافظه کاری شیعی در فرهنگ ما بوده که با یک شورش کور همه جانبه، روند پیشروی مدرنیزاسیون و سکولاریزاسیون را در جامعه پس زد. زنده یاد کسروی گفت مردم ایران یک حکومت به «آخوند» بدهکار هستند اما این اصل موضوع را نمی رساند. اصل موضوع این بود که مردم ایران یک حکومت به «آخوند شیعی» بدهکار بودند. تبیین تأثیر «آخوند شیعی» در رویداد شورشی ۲۲ بهمن ۵۷، ما را بیشتر ظنین کرده تا با پیگیری جدی حقیقت تاریخ رویداد شیعی و انشعاب آن و تشکیل این فرقه پس از مرگ محمد و نفوذ شان بر ایرانیان را بکاویم و به خاطر آوریم که آخوند شیعی «حق خلافت» دیرینه شیعه را، در ایران برآورده. و این هیچ ارتباطی با جنبش های اجتماعی بکر، سرجمع شده در کلیت مضمونی و مفهومی انقلاب به مثابه آغازی برای نظم نوین اجتماعی و سیاسی، نداشته.


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد