راوی خود را ناصری می نامد ... عیسی ناصری . سه بار . و با این نامگذاری ِ تمثیلی ،شمایلی قدسی جان می گیرد در برگ برگِ کتاب، دربرابر و برفراز جسم های لهیده و خوارانگاشته ی دیگر شخصیت های کتاب . در تناقضی آشکار با تصویرِکهنِ آفریده شده از عیسی مسیحِ مهربان، راوی یعنی عیسی ناصری ،همه ی شخصیت های کتاب را خوار و ذلیل ترسیم می کند
این خوارشماری آدمیان، هرچه هست هیچ نزدیکی با مفهوم طنز ندارد . طنز در بیان موقعیتِ دشوار انسان در برابر طبیعت و جهان، مهربان است ، عام است . طنز، نه فرد معین که همه کس و هرکس را به تامل وا می دارد در نارسائی ها، دوگانگی ها و ضعف های خویشتن خویش . ملا نصرالدین با همه ی ترس هایش ، منم . زاهد ریائی غزل های حافظ ، منم . قاضی ریاکارِ طنزِ عبید، منم
نگاهی به کتاب «لبخند» ،نوشته ی جمال صادقی را بشنوید
نقل از: رادیو همبستگی