logo





رفيق مادر

دوشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۷ - ۱۰ دسامبر ۲۰۱۸

بهروز داودی

ميدانم ، ميدانم ، ميدانم
نگاهِ بی تابِ تو
همچنان
در پىِ جوانه مى دود
هنوز
دنبالِ دانه مى گردد

ميدانم ، ميدانم ، ميدانم
گره گاهِ كبوتر و گلوله را
در عمقِ چشم هايت
سال ها و سال ها و سال ها
از همه چيز ، از همه كس
حتى از آينه نيز
پنهان داشتى

آه
كه چرخِ زمان را
گذرى
از هواىِ ديروز نيست
كه
گريزى ، نه
گزيرى ، شايد
از طى شده انديشد

گذشته ، هرگز
در شيارِ پيشانى
پنهان نمى شود
چرا
كه در بندِ
حجابِ اكنون است

گذشته را
هرگز نمى بينى
مگر
درعمقِ
زخمِ چشم هایت

مگر
آن جا
كه
غرق مى شوى
در حالِ خودت

ميدانم ، ميدانم ، ميدانم
نگاهِ بی تابِ تو
همچنان
در پىِ جوانه مى دود
هنوز
دنبالِ دانه مى گردد

پاريس - دسامبر ٢٠١٨

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد