یش از سه هفته از اننخابات ریاست جمهوری در ایران می گذرد. در این فاصله میدان رقابت های انتخاباتی به یک میدان نبرد تبدیل شده است، با تلفات و خسارات بسیار با تهدید های امنیتی و مقاومت های گاه صبورانه و گاه جسورانه. بی شک در سی سال گذشته هیچگاه رویداد های سیاسی جامعه را به چنین گره گاه خطیری سوق نداده بود که دست کم چهارده میلیون نفر را به صف ناراضیان قرار دهد . آیا این گره گاه به شکافی پر ناشدنی تبدیل خواهد شد؟ آیا این خیل بزرگ، که عمدتاً نیروی جوان و مولد جامعه است، نسبت به آیندۀ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه بی تفاوت و منفعل خواهد شد، دست به انتقام خواهد زد، به جامعه پشت خواهد کرد و راه فرار و مهاجرت را در پیش خواهد گرفت؟ آیا حکومت قدرت خود را بر فراز این شکاف مستقر و محکم کند؟
مهرانگیز کار، حقوقدان و فعال حوزۀ زنان، معتقد است که ریشۀ دو قطبی شدن جامعه از آغاز انقلاب آبیاری شد. از لحظه ای که اعلام شد زنان بی حجاب عوامل استکبار هستند. زنان نماد دو قطبی شدن جامعه هستند. حکومت همواره کوشیده است فقط یک بخش از جامعه را به جهانیان نشان دهد. همان بخشی که در نماز جمعه ها و راهپیمایی های دولت شرکت می کنند که البته جزو ملت هستند ولی همۀ ملت نیستند. در رویداد های اخیر آن بخش که هیچوقت مشاهده نمی شد، آن بخش که همواره از سوی تندرو ها مورد اتهام قرار می گرفت در تصمیم گیری ها شرکت نداشت ولی بسیاری از فعالیت های فرهنگی، مدنی و هنری جامعه را سر و سامان می داد، به صحنه آمد. انگیزه اش مشارکت در انتخابات بود با همان مکانیزم ها و قوانین مندرج در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران. و هنکامی که حکومت توانست با تکیه بر این مشارکت عظیم به جهانیان بگوید که مشروعیتش جای حرف ندارد، نتایجی را شتاب زده اعلام کرد و اعتراض همراه با سکوت مردم را که نمایانکر بلوغ آن ها بود با خشونت پاسخ گفت.
مهرانگیز کار معتقد است که در این میان از جانب اسلام میانه رو سخن گویانی به میدان آمدند که شجاعت و از جان گذشتگی آن ها بی سابقه بود. دوران جدیدی در زندگی سیاسی ایران شروع شده است که با اسلحۀ گرم و سرد نمی توان آن را نادیده گرفت. احتمال این هست که خشونت ها افزایش یابد و منجر به استقرار یک حکومت صد درصد نظامی شود. در اینصورت سیاستمداران فعلی نیز از آن زیان خواهند برد. بنابراین آن ها هم باید نگران وضع خود باشند وتا دیر نشده بر خواست مردم گردن نهند و انتخابات جدیدی را زیر نظر معتمدین مردم و معترضین سازمان دهند. در غیر اینصورت واکنش های مردم افزایش خواهد یافت.
مهرانگیز کار در ایران آینده دلزدگی، افسردگی و قهر نمی بیند و امیدوار است که سایۀ جنگ داخلی نیز در افق دیده نشود.
علی افشاری، تحلیلگر مسائل ایران و فعال سیاسی، می گوید شکاف در درون جامعه امر جدیدی نیست. مردم دیگر امیدشان را برای اصلاح در درون از دست داده اند. اصولاً حکومت، به ویژه در دوران آقای خامنه ای، اتکاء خود را بر مردم قرار نداده بود. همیشه بخش اقلیتی را سازمان داده بود و منابع اقتصادی، امنیتی،نظامی و سیاسی را انحصاراً در اختیار این بخش گذاشته ، جامعۀ مدنی را تضعیف کرده بود.
در مقطع کنونی، برخوردهای خشن پس از تقلب انتخاباتی باعث از بین رفتن مشروعیت دولت شده است. دیگر نمی توان از بحران مشروعیت سخن گفت بلکه باید از فقدان آن شکایت کرد. به نظر این تحلیل گر سیاسی، این اولین باریست که چنین امری در چنین ابعادی رخ می دهد. از این پس اولین چالش حکومت این خواهد بود که دیگر مردم در انتخابات شر کت نخواهند کرد. گرایشات ساختارشکنانه رشد خواهد کرد و این ذهنیت گسترش خواهد یافت که این مناسبات قانونی و این قانون اساسی پاسخگوی نیاز ها و انتظارات مردم نخواهد بود. این امر هزینه را برای نظام بالا میبرد و نمی تواند با تداوم فضای امنیتی و نظامی این روند را مهار کند.
چالش دیگر شکافی است که میان نخبگان و حاکمیت ایجاد شده است. نخبگانی که دیگر در سطح کارشناسی و اجرایی با حاکمیت همکاری نخواند کرد و قوای دولت از این رهگذر باز هم تحلیل خواهد رفت. این شکاف در داخل حکومت نیز به چشم می خورد لذا توان اجرای تصمیمات کاهش خواهد یافت. از نظر اقتصادی با افزایش بی ثباتی، رشد رکود اقتصادی و فرار سرمایه روبرو خواهیم بود.
علی افشاری بعد دیگر این شکاف را در میان روحانیت و دولت می بیند و می گوید هیچگاه جدایی و اختلاف ببین شخصیت های بزرگ روحانیت و حاکمیت به این شدت نبوده است. آیا عمق شکاف رو به افزایش است یا راه حلی برای ترمیم آن هست؟ علی افشاری می گوید این روند یک طرفه است. تنها راه ترمیم این شکاف عقب نشینی حکومت است. در غیر اینصورت جنبش اجتماعی به سوی اصلاح از بیرون ساختار حکومت پیش خواهد رفت.
گفتگو با مهرنگیز کار و علی افشاری