اینگونه پیش آمده است که اگر،
همه ی عقربه های جهان از گردش باز ایستند
سخن ِ آن شیرین سخن-ایرج-
راست خواهد آمد:
"یک موی زِ زهار چرخ کَنده نخواهد شد"
اینک در هر گوشه ،
از جابلقا تا جابلسا
و هر جای از جای هایِ گیتی
اختر شمارِگانِ رنگارنگ ِ درخشان
زمان را
نازکتر از موی به رُخ می کشند و
به سلّا خی ِ عقربه های نازک و ستبر در کارند و
ارجِ دایره ها بر باد داده اند!
عصر، عصرِ اختر شمارگان ِ جهانخوار است.
آدمی را نمانده مگر اینکه،
از نیمه ِ پر ِ این لیوانِ نیم خالی بنوشد!
مادر تاریخ نیز تا میتواند
در سلّاخی عقربه های جهان خون گریه کند.
وامّا در این غوغای اختر شمارِگان هنوز،
این گُل ِ سّرخ
همین گلِ سرخی که در باغچه نگاه را می نوازد
گلِ سرخ همین گلدان که ریشه در خاک دارد
تا ابر هست و باران هست
گلِ سرخ خواهد بود؛
گلِ سرخ!
چشم از اختر شمارگان سلّاخ بر گیر
باغچه را بنگر. باغچه را.
******************************************
6 ژوییه 2018 واشینگتن هاربر دی-سی
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد