logo





انتحار به خاطر ترس از مرگ؟!

يکشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۲۰ مه ۲۰۱۸

مصطفی قهرمانی

mostafa-ghahramani2.jpg
مذاکرات دوباره حتی به شکل مستقیم و دوجانبه با ایالات متحده امریکا در خصوص مدیریت صلح و خاورمیانه عاری از سلاح‌های کشتار جمعی در منطقه شاید تحت شرایط فعلی و در کوتاه‌ مدت میسر نباشد اما یقیناً در میان‌مدت نه در ایران و نه در امریکا نبایستی هیچ منع و خط‌قرمزی در سر راه شکل‌گیری آن وجود داشته باشد. بازگشت ایالات متحده امریکا به دامن برجام شورای امنیت حتماً می‌تواند نقش بسزایی در این خصوص ایفا نماید. همان‌طور که زبان تهدید و تحریم "ناکارآمد بودن" و "غیرسازنده ‌بودن" خود را نشان داده است. در این مسیر ريیس‌جمهور ایالات متحده امریکا به مشاورینی که پیام‌آور صلح و دوستی باشند نیاز دارد نه به جنگ‌آفرینان و حامیان تروریست‌ها.
- پیکار می‌تواند با شکست همراه باشد،
- آن‌کس که اما آماده پیکار نباشد از پیش شکست را پذیرفته است .
(برتولت برشت)

شاید بتوان به‌جرأت گفت که ایران میهن ما ایرانیان با شکل‌گیری و وقوع انقلاب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به لحاظ حجم و تراکم چالش‌های عدیده در عرصه‌های گوناگون حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی علمی – معرفتی، یکی از حساس‌ترین و پرمخاطره‌ترین برهه‌های تاریخ پر فرازونشیب خود را پشت سر می‌گذارد. از جانب دیگر به قطع و یقین می‌توان گفت که هیچ‌گاه در فلات ایران و در عرصه جغرافیایی کشور ایران این وسعت جمعیتی با نیازهای برحق دفاعی – امنیتی وجود نداشته است.

با پیروزی انقلاب و برچیده شدن بساط سنت دیرپا و ۲۵۰۰ ساله حکومت پادشاهی یکه‌سالار و خودکامه، نظام حکومتی در ایران (حداقل در شکل و ساختار ظاهری و حقوقی آن) به یک جمهوری تغییر پیدا کرد.

این جمهوری نوپا در ایران می‌بایستی تجلی اراده ملی در جهت انتخابی برای حاکمیت ملی، آزادی و حقوق شهروندی و بر علیه استبداد و استیلای خارجی بگردد که ایرانیان نزدیک چهل سال پیش با حضور خود در یک فرآیند وسیع و غرورآفرین انقلابی و مسالمت‌جویانه در یکی از پایگاه‌های نظام سلطه جهانی آن‌را ممکن گردانیدند.

شاید به دلیل همین خصلت و جهت‌گیری استقلال‌طلبانه و رهایی‌بخش انقلاب ایران نیز می‌باشد که ایران و جمهوری اسلامی به مثابه نظام برآمده از این انفلاب، از همان اوان شکل‌گیری و استقرار خود تاکنون همواره و بی‌وقفه ‌با مخالفت و دشمنی ریشه‌ای آمریکا و متحدان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ایش و انواع هجمه‌های تبلیغاتی، سیاسی و نظامی بر‌خاسته از آن روبرو بوده است:

- جنگ نیابتی امریکا و ارتجاع منطقه علیه ایران از طریق ترغیب و تشویق صدام حسین جهت حمله به ایران و تحمیل یک جنگ نابرابر هشت ساله،

- پهن کردن چتر گسترده حمایت مالی و تسلیحاتی از گروهک‌های تروریستی معاند در جهت بی‌ثبات ‌سازی سیاسی و امنیتی ایران و

- تحریم های شدید و دنباله‌دار علمی - تکنولوژیک، اقتصادی – تجاری و سیاسی - حقوقی

‌همگی نمونه‌هایی از این اقدامات خصمانه دولت‌های مختلف امریکا و متحدانش در منطقه بوده‌اند که در طول این سال‌ها نه فقط از یک‌طرف هزینه‌های سنگین و گزافی را بر گرده نحیف کشور و ملت ما تحمیل کرده‌اند بلکه از جانب دیگر مسیر شکل‌گیری و تحول طبیعی و ضروری مناسبات و قواعد دمکراتیک را بر نظام سیاسی نوپا و بر‌آمده از انقلاب بسیار ناهموار و بعضاً مسدود گردانیده‌اند و به این ترتیب با این تاکتیک و رویکرد خود در چهل ساله گذشته یک بازی پرهزینه دو سر خسران و ضرر را به میهن و ملت ما تحمیل کرده‌اند.

از همین‌رو بسیارند کسانی در بین ایرانیان و غیرایرانیان که بر این باورند که در تمامی این سال‌ها راهبرد اتخاذ شده از سوی امریکا،‌ در ورای وابستگی و پیوندهای حزبی رئیسان جمهور امریکا و تیم‌های حاکمیتی- امنیتی آنها دخالت آشکار در امور داخلی ایران و " تغییر حکومت "(Regime change) در ایران از طریق "نفوذ غیرملموس در سرای قدرت" در جمهوری بسلامی و "خط دادن و به بازی گرفتن تصمیم‌سازان بوده است.

ایالات متحده امریکا همجنین و به‌ویژه در شکل‌دهی معادلات و رویارویی‌های نظامی جهت تغییر جغرافیای سیاسی منطقه خاورمیانه و مهار کردن مدل ایران، به‌همراه عربستان و اسرائیل به‌مثابه رقبای اصلی ایران که نمی‌توانند نقش و جایگاه ایران در منطقه را تحمل کنند بر طبل القای یک ایران‌هراسی جهت‌دار، به‌دور از واقعیت و به‌غایت اغراق‌آمیز می‌کوبد. ازهمین‌رو این مثلث به‌ویژه پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ و تغییرات تشدیدکننده اخیر در چینش اعضای کابینه امنیتی‌اش و آمدن مایک پمپئو و جان بولتون دست به یک سازماندهی و هجمه گسترده منطقه‌ای و جهانی برای مقابله با نقش و جایگاه و نیازهای امنیتی ایران زده‌اند. این برنامه‌ریزی‌ها همگی در نهایت جهت درگیرکردن مستقیم ایران و کشاندن دامنه این تخاصمات به داخل محدوده و مرزهای جغرافیایی میهن ما می‌باشد. دقیقاً در همین چارچوب نیز "نقض قرارداد" جامع و چندجانبه و مصوب شورای امنیت سازمان ملل متحد بر سر برنامه هسته‌ای ایران که به غلط "خروج از برجام" نامیده می‌شود را بایستی تحلیل و ارزیابی نمود.

این آخرین ترفند و اقدام خصمانه ایالات متحده ‌امریکا به رهبری دونالد ترامپ هنگامی صورت می‌گیرد که روح حاکم بر برجام و دستاورهای آن جهت رفع و پشت سر گذاردن تحریم‌ها برای اقتصاد و تجارت آزاد با ایران بارها آشکارا از همان ابتدا توسط امریکا نقض شده بود. در حالی


که پای‌بند بودن ایران بارها مورد تأئید مقامات و بازرسان بی‌طرف آژانس بین‌المللی اتمی قرارگرفته است.

خروج امریکا از برجام در این مرحله دقیقاً به این معنا بوده است که امریکا امید داشته است با این اقدام و ایجاد موانع در سر راه بهره‌گیری تمام و کمال ایران از مزایای اقتصادی این توافق، ایران را به زعم خود مجبور به خروج از برجام نماید. این واکنش دقیقاً همانست که امریکا و متحدان منطقه‌ایش با تکیه بر روان‌شناسی بعضی تصمیم‌سازان سیاسی در ایران آرزوی آن‌را در سر می‌پروراندند تا بتوانند حرکت‌های خصمانه بعدی بر علیه ایران را توجیه و زمینه‌سازی نمایند. حال خویشتن‌داری معقول و حساب‌شده ایران این روند را به ضرر امریکا و متحدانش رقم زده است.

هستند صاحب‌نظران و تحلیل‌گرانی که این باور را نمایندگی می‌کنند که خروج از برجام توسط امریکا جهت به زانو در‌آوردن ایران و در نهایت وادار ساختن آن به پذیرش شروط و دیکته امریکا ازنوع لیبییایی آن بوده است، همان نسخه‌ای که جان بولتون مشاور جنگ‌طلب دونالد ترامپ این‌روزها برای کره‌شمالی و ایران تجویز می‌کند. در چنین شرایطی که امریکا به عنوان نقض‌کننده آشکار یک قرارداد چندجانبه بین‌المللی در انزوای کامل قرار دارد قطعاً شانس عملی‌شدن این سیاست فعلاً در حد رویا باقی خواهد ماند.

مذاکرات دوباره حتی به شکل مستقیم و دوجانبه با ایالات متحده امریکا در خصوص مدیریت صلح و خاورمیانه عاری از سلاح‌های کشتار جمعی در منطقه شاید تحت شرایط فعلی و در کوتاه‌ مدت میسر نباشد اما یقیناً در میان‌مدت نه در ایران و نه در امریکا نبایستی هیچ منع و خط‌قرمزی در سر راه شکل‌گیری آن وجود داشته باشد. بازگشت ایالات متحده امریکا به دامن برجام شورای امنیت حتماً می‌تواند نقش بسزایی در این خصوص ایفا نماید. همان‌طور که زبان تهدید و تحریم "ناکارآمد بودن" و "غیرسازنده ‌بودن" خود را نشان داده است. در این مسیر ريیس‌جمهور ایالات متحده امریکا به مشاورینی که پیام‌آور صلح و دوستی باشند نیاز دارد نه به جنگ‌آفرینان و حامیان تروریست‌ها.

به گواه تاریخ بیش از سیصد سال است که ایران هیچ جنگ تهاجمی علیه هیچ کشور و قدرتی را آغاز نکرده است. تجربه جنگ تحمیلی هشت ساله بر علیه کشور و ملت ما این درس را بزرگ را برای ایرانیان به همراه داشته است که توان دفاعی این ملت بزرگ ۸۰ میلیونی به هیچ قیمتی قابل مذاکره و واگذاری نمی‌باشد. در جایی که منطقه تا بن دندان مجهز به انواع و اقسام سلاح‌های کشتارجمعی از نوع متعارف و هسته‌ای آن می‌باشد.

ایرانیان این درس را خوب آموخته‌اند که از ترس مرگ نباید خودکشی کرد.


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد