|
.در راستای رشد سرمایه داری و با پشت سر گذاشتن انباشت اولیه در انتهای دوران رقابت ازاد، تقسیم جهان در دستور کار کشورهای جهان سرمایه داری قرار گرفت. بر این مبنا، جنگ جهانی اول بر سر تقسیم جهان رقم زده شد. . نیز در شرایط گذر از شیوه ی سرمایه داری به مرحله امپریالیزم ، قدرت گیری کارتل ها و تراست ها ، پشت سر نهادن دوران رقابت ازاد، و درست بر بستر بحران جهانی سرمایه در سال 1929، تقسیم مجدد جهان در بین کشورهای قدرتمند سرمایه داری ، به عنوان امری الزامی جلوه گر شد و اتش جنگ جهانی دوم برافروخته شد. جنگی که جهان را در نوردید و میلیون ها انسان قربانی آن شدند . اما امروز هیچ یک از شرایط جنگ جهانی در این دوران بازار ازاد گلبوالیزاسیون جهانی و نئولیبرالیزم ، دیگر وجود ندارد .
امروز موضوع تقسیم بازار است و جنگ ها هم بر این زمینه شکل نیابتی بخود گرفته اند. در شرایط کنونی با فروپاشی بلوک شرق و شوروی و رشد چشمگیر نقش چین در اقتصاد جهان و تصرف بخش بسیار عظیمی از بازار جهانی، معادلات زیادی بهم ریخت؛ تا جائی که امریکا استرتژی چندین سال آینده ی خود را مبتنی بر حفظ جایگاه خویش، به عنوان قدرت برتر جهان در مقابل چین قرار داده است . در این شرایط تقسیم بازار، برای سود آوری هر چه بیشتر و برون رفت از بحران اقتصادی طولانی کنونی ،شکل جنگ های نیابتی را در دستور کار کشورهای قدرتمند جهانی قرارداده است . رقابت بر سرگرفتن بازارکشورهای اروپای شرقی و نیزبالکان که به جنگ منطقه بالکان منجرشد، ویرانی کشورها و آوارگی و کشتار بسیاری از مردم منطقه را به ارمغان آورد. اکنون بعد از بالکان نوبت تقسیم بازار کشورهای اقمار شوروی سابق در منطقه خاور میانه و در کل تثبیت قدرت غرب در مقابل چین ، در این منطقه رسیده است . این روند استرتژیک امریکا با همکاری کشورهای غربی ، از حمله به افغانستان و عراق شروع شد و لیبی را هم در نوردید ، و اکنون ما شاهد ادامه ی آن در سوریه می باشیم . اما در حال حاضر، ما با یک تفاوت بسیار چشمگیر و موثر در روند قضایا ، روبروهستیم ، که همانا سر برآوردن و مدعی شدن روسیه است .اگر در آن زمان، روسیه در اثر فرو پاشی و نا بسامانی های ناشی از فروپاشی نمی توانست بعنوان یک نیروی قدرتمند بعنوان طرف دعوا ادعای سهم شیر داشته باشد ،ولی اکنون بطور جدی و تاثیر گذار یک طرف ماجراست. در شرایط کنونی چنین بنظر می رسد که طولانی شدن جنگ در شرایط بحرانی اقتصاد سرمایه داری و از طرفی هم اشباع شدن انبارهای کشورهای منطقه از تولیدات نظامی کشورهای قدرتمند غرب و امریکا ، ا زجانب دیگر مواجهه کشورهای ااروپائی بویژه المان با بحران پناهندگای و نیز تهدید های امنیتی از سوی نیروهای افراگرای اسلامی ، دیگر، نمی تواند توجیهی منطقی دربر داشته باشد. لذا انچنان که از شواهد بر می اید ، مذاکرات بر سر تقسیم بازار بین امریکا و غرب ،به نقطه ی توافق رسیده است و لذا باید جنگ را پایان داد . اگر چه در این میان روسیه ادعای سهم خواهی بیشتری دارد ولی با همه ی کار شکنی هایش، با توجه به مسائل تحریم ها و اقتصاد ضعیف اش در مقابل اروپا و امریکا ، مجبور به پذیرش است . لذا دراین میان باید نیروهای مزاحم دیگر را از صحفه شطرنج بیرون گذاشت . در بین این نیروها، ایران بعنوان نقشی که در سوریه، یمن، عراق، افغانستان و دیگر کشورهای منطقه و افریقا دارد ، باید پیش از همه شرش را کم کند. چرا که خنثی کرن نقش ایران مساوی است با شکست حزب الله ،حماس و حوثی ها در یمن و دیگر مراکز بحرانی منطقه . در برابر ایران اکنون دو گزینه قرار گرفته داده اند یا عقب نشینی (که می توان نشانه های آن را در پشت این همه عربده کشی ها به عینه مشاهده کرد.)و یا حمله نظامی. طرح خانم انگلا مرکل صدر اعظم المان که بعنوان نظر بیشتر کشورهای اتحادیه اروپا مطرح شده، در خواست واضح عقب نشینی ، از جمهوری اسلامی است . از طرفی رو کردن اسناد ی از طرف یوتانیاهو زمینه تهدید به جنگ است . نظر شما؟
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد |
|