پس از اتمام دوران ریاست جمهوری محموداحمدینژاد و روی کار آمدن دولت حسن روحانی مدت چهار سال طیف دولت بهار سعی در سکوت و ایجاد کمپین های متعددی جهت عضوگیری نیروهای خود کردند.با وجود افزایش قیمت دلار و همچنین مشکلات اقتصادی محمود احمدینژاد از این فرصت سیاسی استفاده کرد و دست به سفرهای استانی زد و در این میان تلاش کرد حمید بقایی را به عنوان جانشین خود در انتخابات 1392 به عنوان ناجی مردم معرفی کند. در تاریخ مقرر شده از سوی وزارت کشور حمیدبقایی به همراه رحیم مشایی به زیرزمین ساختمان واقع در میدان فاطمی جهت ثبت نام ریاست جمهوری مراجعه کردند ودر آن زمان اعلام کردند در صورت رد صلاحیت اعتراض خواهند کرد اما پس از اعلام رد صلاحیت وی و هم فکران او و در نهایت محموداحمدینژاد به جای ایجاد تنش در ایام انتخابات به فکر ایجاد شرایط بحران پس از انتخاب حسن روحانی افتادند.
واژگانی همچون "چه کسانی آماده مبارزه هستند" میان هم نسل های محموداحمدینژاد، حسن روحانی، علی لاریجانی و دیگر لاریجانی ها و تقریبا کل نظام و حکومت واژگانی نام آشنا است زیرا کمتر از چهل سال پیش، تمامی آنان با هدف مبارزه سیاسی قدم به عرصه مبارزه برداشتند و سالها نیز در درون نظام تنشها و مبارزات متعددی از خود نشان دادند و دست آخر نیز محموداحمدینژاد با دو یار دیرین خود از استانداری اردبیل تا به امروز یعنی رحیم مشایی و حمید بقایی با مطرح کردن اینکه " چه کسانی آماده مبارزه هستند" دست به مبارزه با کسانی زدند که تصور میکنند مخالفین اصلی رشد آنان هستند.آنان خود را از مردم معرفی میکنند و دست آخر نیز مسئولین فعلی حکومت را به نوعی افرادی غیرخودی با بدنه ملت مطرح کردهاند.
خط اعتراض تیم احمدی نژادیها خط اعتراض به بالاترین مقامات سیاسی و بخصوص قضایی کشور بوده است تا به این طریق اعتراض خود را مشروعیت بخشیده و در صورت تنش و محکومیت، حکمهای قضایی و محکومیت احتمالی خود را امری بدیهی در جنگ و مبارزه با رقیب خود تلقی کنند. در کنار این سه عضو دولت بهار افراد دیگری نیز حضور دارند و در سر بزنگاهها حضور پر رنگی نشان میدهند که می توان به جوانفکر مشاور رسانهی احمدینژاد اشاره داشت.این افراد در این فضای پرتنش حکومت با هدف آنکه در رویکرد خود بدون لرزش و لغزش ادامه خواهند داد چندی است که صادق لاریجانی رئیس قوهقضائیه ایران را متهم به سواستفاده از مقام قضایی کرده و وی را در این حال مفسد مالی با توجه به حسابهای دولتی که به نام خود کرده است معرفی مینماید.
احضار و پس از آن تودیع وثیقه جهت آزادی و از سویی رجزخوانی تیم احمدینژاد نه تنها نقل قول محافل سیاسی ایران بلکه یکی از گزینههای پرمخاطب انتشار شده در فضای مجازی ایرانیان شده است.بسیاری از کسانی که پیگیر حادثه تنش میان دولت بهار و قوه قضائیه هستند به خوبی میدانند که محمود احمدینژاد به دلیل اطلاعات ریز از صادق آملی لاریجانی بخصوص در زمان ریاست همزمان بر وزارت اطلاعات و خارج کردن اطلاعات فوق محرمانه، رئیس قوه قضائیه مجبور به مدارا و همچنین برخورد متقابل مستقیم نیست و در این میان نیز محمود احمدی نژاد به دلیل تعلق داشتن به حکومت ایران و نگرانی از واکنش سپاه و مقامات نزدیک به بیت رهبری ایران تنها به رجزخوانی و تهدید شخص صادق لاریجانی بسنده کرده اند.
اما آنچه در این میان آن هم در دنیای جدید موضوع مورد بحث می باشد این است که آیا ما با واژگانی همچون" چه کسانی آماده مبارزه هستند" به معنای واقعی روبرو هستیم و یا اینکه بهتر است بگوییم" چه کسانی می توانند آماده مبارزه باشند و چه کسانی نمی توانند" این سوال، مخاطب عموم و کنشگر سیاسی را به این سوال دیگر وا میدارد که این تنشها آیا مبارزه است و یا یک تنش درون حکومتی که در نهایت با تقسیم قدرت حل خواهد شد؟
از سویی دیگر بحث توانایی افرادمطرح می شود که آیا یاران دولت بهار توانایی رقابت در جرگه سیاسی را پس از دولت خود دارند؟ انتهای این مبارزات چه خواهد بود؟ آیا این تنش ها برای جامعهی که سانسور شده است مفید واقع خواهد شد و این اعتراضات می تواند جرقه اعتراضات بزرگتر را بزند؟ و سوالی که می توان پس از گذشت چهل سال از تنش در حکومت ایران جویا شد این خواهد بود که آیا این اعتراضات سوپاپ اطمینان ویا حتی تمرین جهت مدارا است؟
بی شک بسیاری از منتقدین جمهوری اسلامی حتی نسبت به تحرکات محموداحمدینژاد با دیدی شک برانگیز که چطور تاکنون آنان بازداشت نشده اند و احتمال هماهنگی از سوی دو طرف وجود دارد نیز پرسش شده است و سوال کنندگان این شک بر این باور استوار هستند که حکومت نگران از بحرانهای پیش رو بوده و از مریدان خود طلب کمک و ایجاد یک جنگ زرگری کرده است با این حال نمی توان گفت که یاران دولت بهار تاکنون بدون گزندی از این تنشها عبور کرده اند.
بی شک هر کسی در این برهه زمان، توان مقابله و همان سوال اصلی که "چه کسانی می توانند مبارزه کنند" را ندارد و حکومت ایران به دلیل تنگنظریها و عامل قوانین سختگیرانه اجازه بروز چنین تنشهای را نمیدهد با این حال یاران دولت بهار سعی در عامل تنش و همچنین سهم گیری از قدرت موجود ایران کنند.آنان با اتهام بستن به قوهقضائیه یکی از سه قوهی غیردمکراتیک ایران به جنگ با قوه قهریه رفته و در نقش پوزیسیون نیز ظاهر شدهاند.
طی سالهای اخیر پس از انتخابات بحث برانگیز88 به صورت کاملا مشهود فعالیت اصلاحطلبان جز در مواردی خاص و بخصوص ایام انتخابات کمتر دیده شده است و حضور افرادی همچون یاران دولت بهار می تواند به عنوان تنها گروه پوزیسیون ایران نامید که طی سالهای اخیر فعالیت خود را به صورت مستقیم و بدون تعارفات سیاسی ادامه داده اند. محموداحمدینژاد با پیش فرض آنکه هواداران در سطح کشور دارد تلاش داشته است خود را مبرا از خطاها و اتهامات مالی که به دولتش مرتبط است نشان دهد و به همین دلیل بارها در رسانههای که در اختیار دارد موضوع شفافیت مالی خود را مطرح کرده است اما آنچه در این میان مورد سوال واقع می شود این است که آیا این یاران منتقد هدفی سیاسی دارند و یا به دنبال اصلاحگری هستند.
ادامه حضورو فعالیت محموداحمدینژاد در مجمع تشخیص مصلحت نظام یکی دیگر از نکات کمتر دیده شده درخصوص او بوده است.این چهره آبادگران با وجود تقابلها و تنشهای موجود که گاه به حوزه رهبر ایران نیز کشیده شده است همچنان به عنوان یکی از چهرههای مورد تایید نظام فعالیت داشته و با وجود حضور در این جمع مسئولین کشوری باز نظام قضایی ایران و گاه نظام ساختاری حکومت ایران را زیرسوال برده است.
آیندهنگری و پیش بینی آنکه این افراد طی روزهای آینده با چه مشکلات و یا همواریها روبرو خواهند بود مشکل است اما آنچه مشهود است این خواهد بود که صادق آملی لاریجانی سکوت خود را خواهد شکست و این احتمال میرود پس از هماهنگی با راس قدرت در ایران پاسخی به سخنان تیم دولت بهار خواهد داد و در آن زمان نه تنها محموداحمدینژاد بلکه تمامی هواداران وی نیز جز منتقدین نظام از جنبه دایه مهربانتر از مادر خواهند شد.این احتمال میرود با بازداشت حلقههای نزدیک به محموداحمدینژاد دستان صدا دار او را تنها گذاشته و به همین دلیل جریان شکل گرفته از درون نظام را همچون دیگر جریانات سابق در ایران در نطفه از بین ببرند.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد