logo





سرنوشت کردهای عراق پس از شکست «رفراندوم»

يکشنبه ۵ آذر ۱۳۹۶ - ۲۶ نوامبر ۲۰۱۷

بهروز جهانزاد

پس از تحویل پنجاه در صد از مناطق تحت کنترل کردها در سحرگاه روز ۱۶ اکتبر، هر روز شاهد حوادث سیاسی - نظامی تازه ای در منطقه هستیم. حوادثی که نه تنها ناشی از شکست رفراندوم ۲۵ سپتامبر بلکه ریشه در تاریخ ملت کرد در عراق و منطقه دارد.
اما این بار کردها پس از ۲۶ سال در تصرف داشتن کردستان عراق و ده ها میلیارد در آمد نفتی، چرا پیش بینی های لازم را نکردند، سئوالی است که ذهن همه کردها را بخود مشغول کرده است.
انتظارات کرد های خارج از کردستان عراق ازتوان آنچه حکومت اقلیم ً می نامیدیم ایا واقعی بوده و هست؟ ایا همه کردها درک واحدی از "مساله ملی " دارند و بالاخره واقعیت ما کردها در این منطقه از جهان چیست؟ آیا ً ناسیونالیسم ‌ً پاسخ مناسبی به نیاز ها ی ما (پیشرفت در همه زمینه ها، حقوق شهروندی مساوی، تامین امنیت، ازادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی) را ممکن می سازد؟
من در نوشته های قبلی ام به تاریخچه علل شکست های ما ً کردها ً و عدم درس گیری از آن پرداخته ام، در این مطلب تلاشم بر این خواهد بود تا ضمن طرح سئوالات دیگر به خطراتی که امروز کردها و بخصوص کردهای کردستان عراق و سپس سوریه را تهدید می کنند بپردازم.

واقعیت های امروز کردهای عراق


در طی دو هفته اخیراتقاقات متعددی پس از به تعلیق در امدن نتایج رفراندوم ً در عراق و کردستان عراق شاهد بودیم که با توجه به این تحولات آینده نزدیک را می شود پیش بینی کرد.
استعفا ی اقای مسعود بارزانی، این استعفا که زیر فشار امریکا، عراق، ایران وترکیه صورت گرفت چه معنایی می تواند داشته باشد؟ اقای بارزانی با نوشتن نامه ای به پارلمان کردستان ضمن دادن استعفا بلکه بخشی از قدرت خود را به برادرزاده و داماد خود نت شیروان ً نخست وزیر وقت کردستان و دولت وی واگذار کرد. پارلمانی که ظاهرا پس از دو سال دو بار به دستور آقای بارزانی باز شده است. یکبار برای رای گیری در رابطه با رفراندوم ۱۵ اکتبر و این بار هم برای قبول تصمیمات ایشان، این جلسه با اعتراض نمایندگان جریان تغییر به انتقال قدرت توسط اقای بارزانی به داماد و فرزند خود، منجر به درگیری های شدیدی شد و با وارد شدن هواداران اقای بارزانی به درون مجلس و اشغال مجلس تا نیمه شب آن روز به طول انجامید. نتیجه این اقدام اقای بارزانی تشدید اختلافات و بی اعتمادی بیشتر بین نیروهای سیاسی شده است.
اقای مسعود بارزانی در فردای حمله هوادارانش به پارلمان و از طریق تلویزیون به شرح آنچه بر سر رفراندوم آمد و کناره گیری خودش سخنانی ایراد کرد. من به چند نکته از سخنان وی می پردازم.
ایشان گفتند که ما همه تلاشهای خود رابرای کنار آمدن با دولت مرکزی عراق بکار بردیم و نتیجه نگرفتیم و دولت عراق در هر حال نقشه حمله نظامی را داشته است.
بنظر من اینکه دولت مرکزی عراق چنین نقشه ای را داشته باشد برای هر کسی که حداقل شناختی از تاریخچه کردستان داشته باشد جای شکی نیست. سوالی که اقای بارزانی باید بدان پاسخ می دانند، که ندانند، ندیدن واقعیت ها ی کردستان، مخالفت های بین المللی و بالاخص تهدید های عراق،ایران وترکیه، و از طرف دیگر دلخوش کردن به حمایت های کسانی که هیچ مسئولیتی در حکومت های غربی ندارند از جمله اقای هنری لیوی (فیلسوف یهودی ) فرانسوی، برنارد کوشتر (بازنشسته ) فرانسوی و…. و خطای بزرگتر حساب باز کردن روی قدرت و نفوذ اسرائیل بر امریکا. این خطا ها را آقای بارزانی نمی خواهد قبول بکند و شکست نتیجه رفراندوم را دردو عامل دیگر ذکر کرد. ۱-سکوت امریکا در رابطه با کرکوک و ۲- خیانت کسانی که کرکوک را تحویل دادند.
اقای بارزانی از امریکا انتظار داشته اند در کشور عراق که حکومتی رسمی دارد، نیروهای امریکایی با ارتش عراق وارد جنگ شوند و به نوعی تبدیل به مرزبان کردستان شوند. ساده اندیشی تا این حد را چطور می شود تصور کرد. ایشان خبر ندارند که امریکایی ها سود و زیان خود را در هر کاری در نظر می گیرند. کردها از هم پیمان بودن با امریکایی ها فعلا به جایی نرسیده اند. جز بکار گیری نیروهای کرد در جنگ ها (سوریه و عراق ) بعنوان نیروهای زمینی و حفظ توازن قوا در منطقه و در جهت منافع استراتژیک خود ، بنا بر این اگر امریکایی ها امروز هم سعی در میانجیگری دارند بخاطر این است که منافع استراتژیک خود را از دست ندهند.
و خلاصه نکته سوم : ایشان به خیانت کسانی که کرکوک را تحویل دادند اشاره کرده اند بدون انکه نامی از کسی ببرند. امروز بر کسی پوشیده نیست که خانواده طالبانی و در راس آن فابل طالبانی در توافق با قاسم سلیمانی این نقشه را به اجرا گذاشته اند.
اما آقای بارزانی چیزی در مورد این کلمه ً خیانت ً توضیح نمیدهد. چرا این خیانت صورت گرفت؟ اختلافات با طالبانی ها بر سر چیست و چرا پس از بیش از پنجاه سال هنوز این اختلافات در این حد باقی مانده است؟ و از این پس این اختلافات ، چه تاثیری میتواند بر مذاکرات با دولت مرکزی بگذارد و چه راه حلی برای حل این اختلافات در نظر گرفته شده است .
و در اخر آقای مسعود بارزانی گفت که به عنوان پیشمرگ میماند.
من لازم میدانم اینجا بطور مختصر ساختار سیاسی - نظامی حکومت اقلیم کردستان را توضیح دهم. تا ببینیم پیشمرگ ماندن آقای بارزانی و استعفا وی چه معنایی بطور واقعی دارد.
هما نطور که در نوشته های قبلی توضیح دادم کردستان عراق از سال۲۰۰۳ و با سقوط صدام به دو قسمت و تحت کنترل طالبانی ها و بارزانی ها تقسیم شد و تقسیم قدرت پنجاه - پنجاه بین این دو نیرو آغاز شد از ان پس نخست وزیر دوره ای شد، رهبری کردستان به بارزانی ها و رئیس جمهور به توافق طرفین از طالبانی ها. سایر دستگاه های دولتی نیز به همین میزان پنجاه – پنجاه تقسیم شد..
ایده پارلمان درست کردن وانتخابات پارلمانی برای طالبانی ها و بارزانی ها فقط جنبه لوکس و تظاهری داشته و فکر نمی کنم هیچیک از این دو نیرو ازنتایج این کپی برداری از غرب خوشحال باشند. به هر حال این پارلمان خیلی سریع تبدیل به مرکز اعتراضات شد و غیر از ضرر سودی حاصل این دو نیرو نشد.
از طرف دیگر طالبانی ها در مناطق تحت کنترل خود دارای لشکرهای نظامی خود هستند که در راس هر گروه نظامی از فرزندان،برادرزاده ها و نزدیکان خانواده جلال طالبانی قرار دارند و نیروی منظم و تحت فرماندهی فرد خاصی وجود ندارد. اگر هم وجود داشته باشد مانند وزیر پیشمرگ صوری است.
همین وضعیت در منطقه بارزانی ها وجود دارد، منصور بارزانی پسر اقای مسعود بارزانی لشکر خودش را دارد. سیروان برادرزاده اقای مسعود بارزانی لشکر خود را دارد، روان پسر ادریس بارزانی و برادر نت شیروان لشکر خود را دارد و……
پس اقای بارزانی به عنوان پیشمرگ باقی میماند چه معنایی میتواند داشته باشد جز اینکه به عنوان رهبر عشیره بارزانی در راس نیروهای پیشمرگ میماند و هر تصمیمی بدون توافق وی غیر ممکن است.

سیاستهای جدید اقای مسعود بارزانی در حال حاضرچیست؟

از فردای تحویل نیمی از مناطق کرد به نیروهای دولتی و حشد الشعبی، اقای بارزانی و دو تلویزیون کانال ۲۴ که مالک ان مسرور بارزانی فرزند اقای بارزانی (وزیر اطلاعات و امنیت ) میباشد و تلویزیون روداو که صاحب ان نت شیروان (نخست وزیر ) میباشد تبلیغات شدیدی را علیه نقش جمهوری اسلامی به رهبری قاسم سلیمانی آغاز کرده اند. آقای بارزانی در نطقی اشاره به سخنان ترامپ در رابطه با تروریست خواندن سپاه پاسداران ، از او انتقاد کرد که چرا در کردستان عراق جلو این نیروها را نمی گیرد؟ در حالیکه سیاست ترساندن امریکایی ها از حضور سپاه پاسداران و حشد الشعبی توسط تمامی رسانه های بارزانی ها بشدت ادامه دارد، طالبانی ها و جریان تغییربه سیاست نزدیکی بیشتر با ایران رو آورده اند. آقای بارزانی هنوز متوجه این امر نشده است که کردستان در محاصره چهار کشور بزرگ منطقه قرار دارد و دشمنی با این چهار کشور مسلمان بالاخص ایران نتیجه ای جز جنگ، ویرانی و آوارگی برای کردها نخواهد داشت. تحریک سپاه پاسداران ایران و جمهوری اسلامی ایران در زمانی از طرف آقای بارزانی صورت می گیرد که امریکا به غیر از کردها یکی دیگر از بازندگان جنگ در این منطقه است. استفاده از تشدید اختلافات بین ایران وامریکا نفعی به سود مردم کردستان ندارد به جز اینکه یکبار دیگر کردها به بازی خطرناک دیگری وارد شوند که هزینه آن بسیار سنگین تر از همیشه خواهدبود.

دعوا های امروز و فردای کردها با دولت مرکزی عراق


رعایت قانون اساسی . این دعوا به دوران به قدرت رسیدن قاسم در سال ۱۹۵۸ بر می گردد و تا کنون با سر کارآمدن هر حکومتی، یکی از اختلافات اصلی مابین کردها و دولت های بر سر کار آمده مفاد و رعایت قانون اساسی از جانب طرفین بوده است.
در قانون اساسی ۱۹۵۸در ماده ۳ و برای اولین بار آمده است : عرب ها و کردها شریک هستند و قانون اساسی حقوق آنها را در چارچوب کشور عراق تضمین می کند. و حتی در این قانون اساسی احترام به حقوق ملی (خلق های کوچک ) هم در نظر گرفته شده بود.
در این رابطه حکومت قاسم دست به اقدامات خوبی هم زد از جمله آزادی فعالیت های حزب دموکرات کردستان در تمام کشورکه امکانات زیادی در وزارت فرهنگ برای سازماندهی امور آموزش و پرورش در اختیار کردها قرار گرفت. از جمله تدریس در مناطق کرد نشین به زبان کردی در نظر گرفته شد.
ترکیه و ایران به اشکال مختلف بر دولت قاسم فشار آوردند تا از دادن خودمختاری به کردها چشم بپوشد. و از درون حکومت نیز مخالفت ها شروع شد. دولت مرکزی و قاسم هنوز یکسال از تعهداتشان به کردها نگذشته بود که راه ترور وپیگرد کردها را جایگزین مسیر دموکراتیک و به اجرا گذاشتن قانون اساسی کرد.
این دعواها تا۲۰۰۳ (سقوط صدام ) با همه حکومت های بر سر کار امده وجود داشته است و هم اکنون هم ادامه دارد. واقعیت انست که در طی ۱۲ سال گذشته نه دولت مرکزی عراق قادر به رعایت قانون اساسی بوده است ونه حکومت اقلیم رعایت قانون اساسی را کرده است. و در سیتم فدرالی و قانون اساسی که خود کردها در تنظیم آن نقش مهمی داشته اند، آنچه را که کردها تا کنون داشته اند ذکر نشده است.- کنترل بر مرزهای عراق، تحت کنترل گرفتن نیروهای پیشمرگ توسط دولت مرکزی، بستن معاهدات نفتی، کنترل فرودگاه ها، کنترل بر ادارات اسناد و اوقاف، سیستم قضایی، زندان ها و موارد بسیار دیگر که کردها در انتقال آن هابه دولت و نیروهای ارتش عراق چاره ای ندارند. و تاخیر در این انتقال به نفع کردها نیست. نت شیروان در سخنان هفته پیش از بغداد خواست که توافقی صورت بگیرد که نسل های اینده هم انرا رعایت کنند . اما امروز همه چیز تغییر کرده است و زمان زیادی برای بارزانی ها برای شروع مذاکرات باقی نمانده است .
دولت مرکزی عراق با داشتن حمایت بین المللی و بویژه حمایت دو کشور مهم ایران و ترکیه در رسیدن به خواسته هایش با کمترین هزینه بسرعت به محاصره کامل اقتصادی کردستان ادامه خواهد داد تا اینکه خود مردم کردستان را به جان بارزانی ها بیاندازد و شاید از این راه با کمک طالبانی ها به آرزو وهدف بزرگتر حذف بارزانی ها از صحنه سیاست و کردستان برسد.عدم توضیح این شکست به مردم و نبود اتحاد و توافق بین نیروهای سیاسی کرد زمینه را برای زیاده خواهی های دولت مرکزی عراق و ایران وترکیه بیشتر کرده است .
سیاست حذفی، سیاستی است که امروز متاسفانه همه نیروهای کرد بدنبالش هستند و هر یک برای حذف دیگری دست به هر کاری می زنند. جلال طالبانی در قید حیاتش به عنوان رئیس جمهور عراق در تقویت دخالت های ایران در حکومت عراق نقش بزرگی ایفا کرد مسئولیت وی در پیدایش داعش و سیاست های مخرب دولت های زیر نظرش قابل ذکر است و از سوی دیگر نقش وی و همسرش خانم هیرو و فرزندان وبرادرزاده هایش در بوجود آوردن وضعیت موجود غیر قابل انکار است. فساد، نقض حقوق بشر، قتل های سیاسی، ترور روزنامه نگاران،غارت منابع مالی همه وهمه تحت نظر ایشان هم در مناطق تحت کنترل خانواده وی صورت گرفته اند.نقش همسر و فرزندان وی در تحویل نیمی از کردستان ظرف ۳ ساعت از سیاست های حذفی و یکه تازی انها نشات میگیرد . این تصویری است نگران کننده ولی واقعی از کردستان عراق.همه خطا ها را فقط آقای بارزانی مرتکب نشده است همه نیروهای سیاسی کردستان در بوجود آوردن وضعیت موجود کم و بیش شریک هستند. نبود روابط سازنده و متقابل ما بین نیروهای سیاسی ، رقابت های سیاسی -اقتصادی ، و عدم شفافیت در همه زمینه های سیاسی - اقتصادی طی ۲۶ سال گذشته بی اعتمادی را دو چندان کرده است .
نادیده گرفتن نقش سایر خلق ها در عراق و توجه به منافع آنها، وازسوی دیگر نا دیده گرفتن نقش ایران و ترکیه هر تحولی را در کردستان عراق امری غیر ممکن می سازد.و این در حالی است که همه نیروهای سیاسی کرد بدان توجه نکرده اند.

تاثیر سیاست های نیروها ی کرد بر اقدامات دولت های مرکزی

به درخواست ایران و فرانسه در سال ۱۹۹۱ شورای امنیت سازمان ملل منطقه کردستان عراق را به روی هواپیماهای عراقی ممنوع اعلام کرد ودر حالیکه عراق زیر بمباران روزمره امریکا و انگلیس قرار داشت و تحریم های سنگینی از جمله دارویی و غذایی علیه مردم عراق به اجرا در آمد، دو نیروی مسلح کرد عراقی بارزانی ها و طالبانی ها با کمک نیروهای سپاه و ارتش جمهوری اسلامی به پیشروی خود در تصرف شهرها و روستاهای کردستان ادامه میدادند.
در زمستان سال ۱۹۹۲ ارتش عراق یورش بیرحمانه دیگری را علیه کردها آغاز کرد که به آواره شدن صد ها هزار نفر به کوه های ایران و ترکیه منجر شد. در آن زمان من به همراه سازمان فرانسوی حمایت مردمی ً و با بردن چند کانتینر مایحتاج به این مناطق سفر کردم. با دیدن بچه های تنها در زیر چادرها و سرمای کوه های کردستان ترکیه سئوالات بسیاری ذهنم را در گیر کرد از جمله : چرا این مردم باید آواره شوند؟ و چرا آوارگی با تاریخ ما کردها عجین شده است؟ و با دیدن هلوکوپترهای امریکایی که کیسه های برنج پایین می ا نداختند، این سئوال برایم پیش آمد، آیا برای این ابر قدرت، چنین حادثه ای قابل پیش بینی نبود و اگر بود چرا پیشگیری نکرد؟ و آیا این حادثه آخرین حادثه تلخ و غمگین ما کردها خواهد بود؟
همزمان با پخش مواد غذایی به گفتگو با مردم سر گرم بودم وبدنبال پاسخ ها یی به سئوالاتی که ذهنم را به خود مشغول کرده بود. یکی از سئوالاتی که از ده ها نفر آدم های عادی و سیاسی کرد آواره، داشتم این بود : چرا خانه و کاشانه تان را گذاشتید و در این هوای سرد به کوهها پناه آورده اید؟ همه مخاطبین از تجربه تلخ بمباران شیمیایی حلبچه در سال ۱۹۸۸ صحبت می کردند و فکر می کردند که این حادثه دوباره ممکن است برای انها اتفاق بیافتد.
در این سفر من ۸ نفر از نمایندگان پارلمان کرد هم همراهم شدند و در مورد مسائل کردستان گفتگو می کردیم. در یکی از مباحث ما، سئوالی از طرف یکی از نمایندگان کرد ترکیه مطرح شد، که خودش هم جوابش را آماده داشت. وی می گفت صدام حسین با دست زدن به این جنایات علیه کردها، قصد انتقام از بارزانی ها و طالبانی ها را دارد که نیروهای نظامی ایران را با خود به داخل خاک عراق آورده اند.
این حقیقتی است اجتناب ناپذیر که بدون ترس و واهمه هر نیروی سیاسی باید به نتیجه عکس ا لعمل های حکومت های خشن و دیکتاتور بیش از بیش بیاندیشند. چرا که صدام حسین پس از استفاده از سلاح شیمیایی در سال ۱۹۸۸ در حلبچه و کشتار بیش از ۵۰۰۰ هزار نفر تا سال ۲۰۰۳ یعنی ۱۵ سال بعد در حکومت باقی ماند و دست به کشتارهای دیگری هم زد. وجامعه بین المللی قادر به کنار گذاشتن چنین جنایت کاری نشد. پس نیروهای سیاسی کرد انتظاراتشان را از جامعه بین الملل باید در حد واقعیت ها پایین بیاورند و دچار توهم نسبت به جامعه بین الملل نشوند.
ما خود در کردستان ایران شاهد نقش مخرب نیروهای سیاسی وسیاست های مخرب آنها و همچنین سایر نیروهای سیاسی در ایران از همان فردای انقلاب و نتایج و عواقب جبران ناپذیر آن بوده ایم.
اگر حزب دموکرات کردستان روز ۲۳بهمن یکروز پس از انقلاب به پادگان مهاباد حمله نمی کرد و اگر سایر نیروها در سنندج درست یکماه پس از انقلاب به دفتر صفدری نماینده خمینی و پادگان سنندج حمله نمی کردند، اگر حمله به بانکها و صورت نمی گرفت و دارایی بانک ها را که با آن باید حقوق کارمندان کرد را می دادند صورت نمی گرفت. آیا جنگی آغاز می شد؟ و اگر آغاز می شد کی و چگونه و توسط کدام طرف آغاز می شد؟
من در ماهیت افکار ارتجاعی و قرون وسطایی خمینی در راس جمهوری اسلامی و برنامه هایش هیچ شکی نداشته و ندارم. اما سیاست های همه نیروهای سیاسی کرد، سازمان چریک های فدایی خلق و سپس مجاهدین خلق تاثیر بسزائي در رادیکالیزه شدن رژیم جمهوری اسلامی و تضعیف نیروهای مانند آیت الله طالقانی، دولت لیرال ها (بازرگان ) و منتظری شد. سیاست های خشن ما موجب رشد روزافزون هر چه بیشتر مسلمانان شیعه افراطی شد. ما امروز نیازمندیم با وجدانی بیدار و صادقانه مسئؤلیت کارهای خودرا در همه زمینه ها بعهده بگیریم. پذیرش مسئولیت از طرف ما به معنی امتیاز دادن به رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی نیست و نخواهد بود بلکه درس گیری از خطاها و انتقال تجارب مان به نسلهای آینده است که برای پیشرفت جامعه ایران و بهبود وضعیت مردم با رژیم دیکتاتور جمهوری اسلامی هر روز تلاش می کنند.
امروز در ترکیه نیز ما از یکطرف با دیکتاتوری اقای اردوغان طرف هستیم و از طرف دیگر جریان پ.ک.ک. که در درگیری با ارتش ترکیه ظرف سی سال گذشته بیش از ۴۰۰۰۰ هزار نفر جانشان را از دست داده اند. بمب گذاری، جنگ شهری، جنگ در روستا ها، حمله به کامیون های پلیس، ژاندارمری و نظامیان در ترکیه در دستور کار روزانه این جریان است.از تابستان سال ۲۰۱۵ تا کنون با شروع جنگ توسط -ک ک ، نیروهای ارتش ترکیه هزاران خانه را در روستاها و شهرهای کردستان ویران کردهاند ، صد ها هزار نفر اواره گشته اند و هزاران نفر دستگیر و در زندان های ترکیه زندانی شده اند . عکس اعمل دولت ترکیه به عملیات نظامی پ-ک-ک ، فقط دامنه کردستان را در بر نگرفت بلکه باعث ایجاد دستگیری های سایر نیروهای غیر مسلح نیز شد و با کودتا نافرجام تحمل فضای سیاسی موجود برای همه نیروهای سیاسی ازادیخواه غیر قابل تحمل شده است .
پ- ک -ک با احساس خلاء ناشی از انفعال نیروهای کردستان ایران در ۲۵ سال گذشته شاخه ای هم در کردستان ایران تاسیس کرده است بنام پژاک. اگر تا قبل از رفراندوم در کردستان عراق پیمان میان ایران و پ ک ک برای جلوگیری از ورود پیشمرگان کرد ایران عملی بود بدنبال این رفراندوم و نشست های بین رهبران و فرماندهان سه کشور عراق، ایران و ترکیه ماه عسل بین ایران و پ ک ک فعلا بسر رسیده است و بزودی این نیرو در کردستان ایران هم درگیری های جدیدی را آغاز خواهد کرد. و خشونت های بکار گرفته در ترکیه را در ایران هم بکار خواهد گرفت .
پ -ک۰ک هم اکنون تنها جریان در کردستان ترکیه است ، در مرزهای بین ایران وعراق در کردستان توان نظامی و لجیستیگی مهمی را داراست . و نیروهای هوادار این جریان در کردستان ایران بسیار بیشتر و سازمانیافته تر از سازمان های سیاسی کردستان ایران هستند . این جریان بیش از بیست سال است که بدنبال هژمونی کردها در چهار کشور کرد نشین بوده است و در حال حاضر به جز در عراق که فقط در منطقه شنگال حضور دارند در سه کشور دیگر اولین و مهمترین نیروی سیاسی -نظامی محسوب میشوند .
نیروهای پ-ک-ک از طرف شاخه ً سوریه ًً حزب دموکراتیک تبدیل به سربازان امریکایی شده اند و در مناطقی که بدست اورده اند با قاچاق نفت و گمرکات و تحویل سلاح از امریکا قصد دخالتهای نظامی - سیاسی بیشتر در چهار کشور منطقه را دارند.این گروه نیز مانند بارزانی ها متوجه خواهند شد که در این بازی خطرناک بازنده خواهند بود و امریکاییان تنها به دلیل نیاز های امروز خود از آنها استفاده می کنند و این به معنای پذیرش انچه پ-ک-ک و سایر نیروهای سیاسی کرد میخواهند (داشتن کشوری مستقل ) قلمداد نمی شود.

ما کردها در صد سال گذشته در چهار گوشه کردستان شاهد جنبش های مسلحانه زیادی بوده ایم و در آینده هم متاسفانه خواهیم بود. اما آیا وقت آن نرسیده است که نیروهای سیاسی کرد در چهارکشور عراق، سوریه، ایران و ترکیه علل این همه شکستها را بررسی و نقد کنند و به جای تکرار جمله (بژی کورد و کوردستان ) واقعیت ها را بپذیرند. و به سراغ مسیر تازه و کم خطرتری باشند تا مردم کرد در همبستگی و همزیستی با همسایگان هزاران ساله خود به آرزوهای یکسان، داشتن نان، آب، کار، مسکن،امنیت، آزادی و عدالت اجتماعی دست یابند. اگر نیروهای سیاسی کردها واقعیت های جهان امروز را بپذیرند، و به جای تکیه بر حمایت نیروهای بیگانه و دشمن با دموکراسی و آزادی به مردم کرد تکیه کنند و در کنار طبقات و اقشار مختلف مردم برای بهبود وضعیت روزمره و آینده آنها تلاش کنند، نیاز به دست گرفتن اسلحه و جنگ و خونریزی نخواهد بود. مردم کرد در چهار گوشه کردستان هیچ وقت به جنگ رای نداده اند. مردم کرد همچنین به علت عدم آزادی های سیاسی و عقب ماندگی های متعدد هیچ وقت در جریان اهداف برنامه ای نیروهایی که به اسم آنها صحبت می کنند قرارنگرفته اند. مردم کرد حتی در همینً همه پرسی ً اخیر در کردستان عراق، کمترین امکانی را برای انتخاب کردن بین آری، یا نه نداشتند. نه نیروهای بارزانی و طالبانی و نه سایر نیروها الترنانتیوی در مقابل رای آری به مردم ارائه ندادند و هیچ آمادگی برای مقابله با عواقب شکست رفراندوم پیش بینی نکرده بودند. نه هدف از رفراندوم به مردم توضیح داده شده بود و نه عواقب آن.نتیجه همه حاکمان بر سر کار ماندند و مردم اسیر و افسرده عواقب رفراندوم شدند. بنا براین سطح پایین آگاهی سیاسی کردها، زمینه کافی و لازم را برای نیروهای سیاسی کرد هموار کرده است که مسئولیت خطاهای سیاسی خود را نپذیرند و به اسم مردم همان خطاها را هر چند بار که بخواهند تکرار کنند. نیروهای سیاسی کرد باید بپذیرند که واقعیات جهان امروز امری است که خارج از توانایی ماست و باید با این واقعیات زندگی را ادامه بدهند .پاسخ به سئوالات نیروهای سیاسی کرد چهار کشوررا ملتزم خواهد کرد تا شاید از حوادث دردناک دیگر جلوگیری بعمل آید. ازآن جمله اند : آیا ما کردها نباید به زیان های جنگ فکر کنیم؟ تعداد نیروهای پیشمرگ جان باخته در صد سال گذشته چقدر است؟ تعدد آورگان جنگ چقدر است؟ تعداد مردان و زنان زندانی کرد چقدر است؟ از نظر اقتصادی چه بلاهایی بر سر کردها و مناطق کردنشین آمده است؟ تعداد مهاجرین و پناهندگان به خارج از منطقه چقدر هستند؟آیا مقصر همه جنگها و شکست ها، فقط دیگران هستند؟ اختلافات و جنگهای خونین بین نیروهای سیاسی کرد در عراق و ایران بر سر چیست؟ وابستگی مالی و نظامی به حکومت های بیگانگان، همسایگان و دیگر کشورها چه سودی برای کردها داشته است؟ امکانات واقعی کردها برای دسترسی به خواسته هایشان چه بوده و چیست؟
تحلیل از موضع گیری های سیاسی نیروهای کرد در رابطه با تغییر وتحولات امروز در منطقه از اهمیت خاصی برخوردار است .

نیروهای سیاسی کرد ایران


در نوشته های قبلی به تشکیل جبهه ملی کرد ً در کردستان ایران و نقش اقلیم کردستان در هماهنگی آن پرداخته ام. در اینجا به وضعیت مختصر این نیروها و مواضع کلی آنها در قبال بحران در منطقه می پردازم.

۴ سال پیش آقایان مصطفی هجری رهبر حزب دموکرات کردستان ایران و اقای مبتدی پس از تشکیل جلسات و دیدارهای دو جانبه، فکری تازه برای برون رفت از انفعال سازمان هایشان بسرشان زد وطی نامه ای از امریکا خواستند که منطقه کردستان ایران را پرواز ممنوع کند. انها با تحلیل از امکان در گیری بین امریکا و ایران بر سر مسئله هسته ای، قصد داشتند از آب گل الود ماهی بگیرند و با کپی برداری از اقلیم کردستان عراق، منطقه تحت حکومت خود را بوجود بیاورند. و به غیر از تماسها ی غیر رسمی،از طرق مختلف بدنبال تماس های رسمی هم رفتند. خواب و خیال این دو جریان این بار عملی نشد، تا اینکه دولت ترامپ به سر کار آمد و تهدید ها علیه ایران از نو آغاز شد و از سوی دیگر شکست عربستان و هم پیمانانش در سوریه قطعی شد. عربستان نیز بدنبال باز کردن جبهه ای تازه با همکاری اسراییل علیه ایران شد. و به این ترتیب قرارهایی در بین نمایندگی حزب دموکرات با نمایندگان عربستان سعودی در هتل دیوان اربیل توسط وزیر اطلاعات اربیل فرزند اقای مسعود بارزانی گذاشته شد به مناسبت های مختلف و زمینه تشکیل جبهه کردستانی و کمکهای عربستان نیز مورد بحث قرار گرفت.
از ۶ سازمان کردی که در این جبهه متحد شده اند یکی سازمان خبات اسلامی است که جریانی کاملا ارتجاعی و طرفدار اجرای شریعت اسلامی است و جریان دیگری که در این جبهه حضورش مورد سئوال بیشتری است، سازمان کردستانی حزب کمونیست است. چهار جریان دیگر دو شاخه کومله و دو شاخه حزب دموکرات هستند. قبل از هر چیز برای من که در کردستان با این احزاب اشنایی دارم این سئوال بوجود می آید که دو شاخه حزب دموکرات که هیچ اختلاف نظر ی با هم ندارند چرا به جای متحد شدن در یک حزب،در یک جبهه دست به دست هم می دهند.؟ همین سئوال از دو جناح کومله نیز مطرح است. و خلاصه اینکه برنامه کمک گرفتن از امریکا، اسراییل و عربستان سعودی برای تغییر رژیم به چه معنی است. این جریانات که ده ها بار در برنامه ها و نوشته هایشان مدعی اند که نماینده مردم هستند، چرا با تکیه به اعتراضات کارگران، بیکاران، معلمان و زحمتکشان بدنبال هدف خود (سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ) نمی روند و چرا همراهی با دشمنان ایران را پیش گرفته اند. کنار گذاشته شدن این نیروها که همه به روی هم اسلحه کشیده اند و چشم دیدن همدیگر را ندارند و اضافه کردن یک نیروی طرفدار شریعت فقط شرط عربستان سعودی بوده است وبس. این نیروها در طی ۲۵ سال گذشته با فاصله گرفتن از توده های مردم کرد و انفعال امروز برای دوباره به میدان آمدن, آویزان حکومت هایی شده اند که با سیاست های شان عراق، سوریه ویمن امروز دچارش هستند.

ایران پس از رفراندوم کردها

واقعیت امروز منطقه این است که ایران بر خلاف تحلیگران سیاسی امریکایی و غربی یک روزه به این موفقیت دست نیافته است من در نوشته های قبلی به سابقه تاریخی تدارک مداخله سیاسی -نظامی ایران از همان اوایل انقلاب کرده ام. امروز این تدارکات برنامه ریزی شده در منطقه (عراق، سوریه یمن ) بر همه اشکار است. ایران در ۴۰ سال گذشته از خلاء های ایجاد شده در اثر سیاست های غلط امریکا و سران این کشورها و انفعال دیگر همسایگان حداکثر استفاده را برای نفوذ اطلاعاتی، سیاسی -نظامی کرده است. و پس گرفتن این تصرفات کار ساده ای برای امریکایی ها نیست ونخواهد بود. اگر قاسم سلیمانی میتواند ظرف ۳ ساعت دو طرح را روی میز بگذارد و طرح دوم را به اجرا بگذارد بدون دخالت مستقیم دولت مرکزی عراق این نشانه نفوذ و قدرت ایران در کل عراق است. قاسم سلیمانی در ابتدا روز ۱۵ اکتبر در شهر ً دکان طرحی را در نظر داشته است که مسعود بارزانی را دستگیر و شبانه با کمک نیروهای طالبانی و حشد الشعبی از سه طرف به اربیل هم حمله کنند و کار حکومت اقلیم را یکسره کنند. اما بدلایلی که نا مشخص است، طرح دوم با توافق خانواده طالبانی به اجرا در می آید که نتایجش را دیدیم. آقای سلیمانی از ضعف های نیروهای پراکنده پیشمرگ و نداشتن فرمانده واحد خوب آگاه است. سلیمانی همیشه مهمان بارزانیها و طالبانیها بوده است. وی خوب میداند که اگر نیروهای تحت نظر او نبودند در حمله داعش به اربیل تابستان ۲۰۱۴ شهر به تصرف داعش درآمده بود ۶۰۰ نفر داعشی شهری را که ۵۰۰۰۰ پیشمرگ داشت تصرف می کرد چون میلی به جنگ در پیشمرگان نبود ه ونیست. در همان زمان شهر یزیدی نشین شنگال که در ان ۷۰۰۰ پیشمرگ بودند با نزدیک شدن چند صد نفر داعشی بدون جنگ پیشمرگان بارزانی و طالبانی مردم را تنها گذاشتند و فرار کردند. عواقب تصرف این شهربه اسارت گرفتن هزاران دختر و زن یزیدی و قتل عام زیادی از مردان یزدی بود. در چنین شرایطی شرط بندی امریکایی ها بر روی کردها برای مهار ایران امری است نا ممکن و به غیر از کردها امریکا نیروی دیگری در عراق که به آنها تکیه کند ندارد.
نگرانی دیگر امریکا در کردستان عراق و کل عراق نزدیک شدن ایران ونیروهای هم پیمان ایران به مرزهای اسراییل است. که امریکا و اسراییل برای آن راه حلی پیدا نکرده اند. امروز بیم امریکایی ها و ارتش عراق بلند های شنگال است واین همان منطقه ای است که صدام حسین از انجا بطرف اسراییل چند موشک پرتاب کرد. امریکایی ها سخت نگران افتادن این منطقه بدست ایرانیان هستند.

نتیجه گیری من از این نوشته

پس از جنگ جهانی دوم شکست جمهوری مهاباد ،در سال ۱۹۷۴ شکست ملا مصطفی با ۱۷۰۰۰۰ پیشمرگ، و شکست اخیر شبه دولت کردی در کردستان عراق . دیگر ، نه بد نبال فدرالیسم قومی و منطقه ای باید بروند و نه بدنبال خودمختاری واستقلال و نه استفاده از خشونت، مسیری که کردها در صد سال گذشته رفته اند بسیار پر هزینه بوده است.راه حل تبعیض و ستم نه در جدایی و مرز کشیدن با دیگر خلق هانیست و نخواهد بود . بلکه تلاش برای به قدرت رساندن حکومت های دموکراتیک است که حقوق شهروندی مساوی را برای همه مردم مستقل از قومیت و مذهب را محترم بشمارند.حکومتی غیر متمرکز که همه خلق ها و ادیان در آن نقش داشته باشند. و اگر چنین حکومتی بر سر کار آید دیگر خبری از تبعیض و ستم وجود نخواهد داشت و دلیلی هم برای دادن حق ویژه (خودمختاری ) به خلقی وجود نخواهد داشت. و خلق های دیگر نیز در حکومتی دموکراتیک نمی توانند با دادن حق ویژه (خودمختاری ) به خلقی توافقت داشته باشند.
کردها با سایر خلق های ترک،عرب،فارس، هزاران سال زندگی کرده اند و در آینده هم زندگی خواهند کرد.
وابستگی اقتصادی،وابستگی سیاسی را بدنبال خواهد داشت و نیروهای کرد در چهار گوشه کردستان باید بیاد داشته باشند که امریکای ها مانند روسها و انگلیس ها از منطقه میروند اما بقیه خلق ها ماندگار هستند. برای ادامه زندگی در صلح نیاز به همزیستی و همبستگی با سایر خلق ها ضروری است. نه به دامن زدن به اختلافات قومی -مذهبی .

در خاتمه لازم میبینم از همه طرفداران ازادی ، دموکراسی و عدالت اجتماعی در ایران بخواهم ، ضمن دفاع از تمامیت ارضی ایران ، به دخالت های سیاسی - نظامی همه کشورها از جمله ایران در منطقه اعتراض نمایند .

بهروز جهانزاد ۱۰ اکتبر۲۰۱۷

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد